• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 38
تعداد نظرات : 17
زمان آخرین مطلب : 6124روز قبل
طنز و سرگرمی

البته با عرض معذرت 

 دخترها نمی‌توانند

   1- با داشتن دماغی تیر كمونی یا عقابی متالیك به جراح مراجعه نكنند!2

- با دیدن یكی از خودشون خوش تیپ‌تر، میگرن نگیرن و از زور ناراحتی غش نكنند!

3- با داشتن قدی كوتاه كفش پاشنه 60 سانتی نپوشند و احساس قد بلندی نكنند!

4- روزی 24 ساعت با تلفن حرف نزنند!

5- روزی 30-40 هزار تومان آت و اشغال نخرند!

6- از مهمونی و عروسی و برای هم خالی نبندند!

7- با یه دماغ عمل كرده احساس خوشگلی نكنند و فكر نكنند كه مادر زادی همینجوری بودن!

8- مطالب چرت و پرت این قسمت رو بخونند و از عصبانیت سكته نكنند!  

 

 پسرها نمی‌توانند 

 

  1- با داشتن هیكلی ضایع تیشرت تنگ نپوشند و فیگور نگیرند!

2- از كلاس پنجم دبستان صورتشون رو سه تیغه نكنند و after shave نزنند!

3- پس از یافتن اولین مو در پشت لب احساس مردانگی نكنند و به فكر ازدواج نیفتند!

4- در مهمانیها و محافل خانوادگی احساس با مزه گی نكنند و چرت و پرت نگویند!

5- ادعای با مرامی و با معرفتی و با وفایی و غیره نكنند!

6- كت و شلوار صورتی با بلوز زرد نپوشند و كراوات قهوه‌ای نزنند!

7- احساس با غیرتی نكنند و راه به راه به آبجی كوچیكه گیر ندهند!

8- از 9 سالگی پشت ماشین باباشون نشینند و پدر ماشین رو در نیارند!

9- مطالب چرت و پرت نگند و از خودشون تعریف نكنند!

يکشنبه 13/11/1387 - 19:19
خانواده

 در راه رسیدن به تو گیرم كه بمیرم 

 اصلا به تو افتاده مسیرم كه بمیرم 

 یا چشم بپوش از من و از خویش برانم 

 یا تنگ در آغوش بگیرم كه بمیرم  

يکشنبه 13/11/1387 - 19:16
خانواده

  تكیه به شونه هام نكن 

 من از تو افتاده ترم 

 ماكه به هم نمی رسیم  

بسه دیگه بزار برم

  كی گفته كه به جرم عشق 

 یه عمری پرپرت كنم 

 حیف تو نیست كنج قفس

  چادر غم سرت كنم 

 من نه قلندر شبم 

 نه قهرمان قصه ها  

نه بنده حلقه به گوش 

 نه ناجی فرشته ها  

من عاشقم همینو بس 

 غصه نداره بی كسی  

قشنگی قصه ماست

  كه ما به هم نمی رسیم  

يکشنبه 13/11/1387 - 19:13
ادبی هنری

 باید فراموشت کنم چندیست تمرین می کنم

من می توانم می شود ، آرام تلقین می کنم 

 

با عکسهای دیگری  تا صبح  صحبت می کنم

با آن اتاق خویش را بیهوده تزیین می کنم 

 

سخت است اما می شود در نقش یک عاقل روم

شب نه دعایت می کنم نه صبح نفرین می کنم

 

من می پذیرم رفته ای  و بر نمی گردی همین

 خود را برای درک این صد بار تحسین می کنم

از جنب و جوش افتاده ام  دیگر نمی گویم به خود

وقتی  عروسی می کند ، آن می کنم این می کنم 

 

خوابم نمی آید ولی از ترس بیداری به زور

 با لطف قرص قد نقل یک خواب رنگین می کنم

 

جمعه 11/11/1387 - 18:5
ادبی هنری

 باران بارید

 تنم بوی تو را می داد

 خاک بوی مرا

 و من دویدم... 

تو آهسته می رفتی 

نرسیده همه چیز شبیه تو شد

 حتی خودم به هر حال پیدایت می کنم.  

جمعه 11/11/1387 - 18:2
خانواده

 خدایا یه سلام دارم

 یه سلام پر از بغض و گلایه

یه سلام پر از تنهایی

 خدایا چرا این روزا بی وفا شدی؟

خدایا چرا از یاد این بنده ی حقیرت یادی  نمی کنی؟

داری به دعای کی گوش می دی

که صدای منو نمی شنوی و فراموشم کردی؟

خدایا تو که می دونی من جز تو هیچ کسو ندارم

تو که می دونی جز تو درد دلمو به هیچکس نمی گم

 اصلا مگه تو پناه بی پناه ها نیستی؟

مگه تو کس بی کسا نیستی؟

پس چرا من بازم احساس تنهایی می کنم؟

خدایااااااااااا

خودت می دونی که من تنها چیز با ارشی که دارم ایمانم به تو هستش

 ولی احساس می کنم اونم دارم از دست می دوم

دلم پر از غمه بغض گلمو گرفته

 دوست دارم   تو بغلت یه دل سیر گریه کنم

تو هم اشکامو پاک کنی و بگی چرا گریه می کنی؟

مگه نمی دونی چه  سرنوشت قشنگی رو قراره سر راهت بزارم؟

خدایا چقدر برام تو زندگی بد اومد و گفتم خدایا راضیم به رضات

چقدر بدبختی و تنهایی رو تجربه کردم و گفتم خدایا توکل کردم به تو

 پس چرا این دلم نمی خواد آروم بگیره؟

تا می خوام از شیرینیه زندگی لذت ببرم

 طعم  تلخ یه غصه ی جدید میاد سراغم

خدایا من که چیز زیادی نمی خوام

فقط می خوام  که کمکم کنی

فقط می خوام روتو از من بر نگردونی

می خوام بدونی که اگر تو هم رهام کنی

هیچکس تو غربت و تنهایی به پام نمی رسه

همین.

 

این جمله را به خاطر این نوشتم چون خیلی دلم گرفته آخه می دونید امروز چه خبر ناراحت کننده ای شنیدم امروزجواب قرعه کشی حج را دادند من هم باکلی التماس به پدر ومادرم ثبت نام کرده بودم ولی اسمم در نیامد همه می گن قسمتت نبوده من هنوز نفهمیدم قسمت چیه !ولی باشه هرچه از دوست رسد نیکوست .....

من بازم می گم راضی ام به رضای تو 

پنج شنبه 10/11/1387 - 18:32
خانواده
                                دیگر کسی را دوست نداشته باشم                                  حتی به قیمت سنگ شدن                                توبه می کنم دیگر برای کسی اشک نریزم                                حتی اگر فصل چشمانم برای همیشه زمستان شود                                چشمانم را می بندم                                توبه می کنم دیگر دلم برایت تنگ نشود                                حتی چند لحظه قول می دهم                                نامت را بر زبان نمی آورم                                لبهایم را می دوزم                                توبه می کنم دیگرعاشق نشوم

                                                

                                قلبم را دور می اندازم                                 برای همیشه                                 و به تندیس تنهایی سلام می کنم"  
پنج شنبه 10/11/1387 - 9:54
ادبی هنری

رنگ چشات از اولم خیلی منو تکون نداد

دستای عاشقت به من حس خوش جنون نداد

 به هر کی گفتم شاید یه روزی مال من بشی

روی خوشی به من و انتخاب من نشون نداد

درست مثل تقویمی که عوض می شه سر بهار

 از ته دل دارم می گم خوب شد گذاشتمت کنار

 از اولم دیده بودم تو چشم تو وفا نبود

 همش با دیگرون بودی حواس تو با ما نبود

بی هوا هر وقت اومدم  از راه دور ببینمت

دیدم که لبخندای تو هیچ کدومش به جا نبود

خیال نکن بدون تو ،سر به بیابون می ذارم

تو صحرا آواره می شم  پا جای پای مجنون می  ذارم

درست مثل تقویمی که عوض می شه سر بهار

 از ته دل دارم می گم خوب شد گذاشتمت کنار 

پنج شنبه 10/11/1387 - 9:43
خانواده

  

 وقتی رفتی همه چی رفت 

همه ی دلبستگی رفت

 شب و روز من یکی شد 

حتی حس زندگی رفت 

دیگه بی تو مرده بودم 

حرف مردم شده بودم 

 تو خودم گم شده بودم 

وقتی رفتی تازه فهمیدم کی بودی 

برای من تپش زندگی بودی

 وقتی رفتی دیگه اون پنجره خوابید 

وقتی رفتی ،آره رفتی! وقتی رفتی!

 از تو مونده یادگاری

 واسه من بی قراری

  خنده رو لبامه اما 

از دلم خبر نداری 

 

پنج شنبه 10/11/1387 - 9:30
خانواده

دلم می خواهد صدای خنده هایت در خانه ی دلم طنین اندازد

دلم می خواهد تو چلچراغ زندگی خاموش و تاریک من باشی

دلم می خواهد مانند یک نیلوفر به دور تو بپیچم

دلم می خواهد تو مال من و تنها مال من باشی

بگذار رودخانه ی کوچک قلبم به دریای پر خروش قلب تو بریزد

بگذار در وجودت حل شوم !نابود شوم !نیست شوم

بگذار همه ی تو باشم ..... بگذار! بگذار

چهارشنبه 9/11/1387 - 18:59
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته