نه شیخ میدهدم توبه ونه پیرمغان می زبس كه توبه نمودم زبس كه توبه شكستم
یغمای جندقی
اگر جرم بخشی به مقدار جود نماند گنهكاری اندر وجود
سعدی
نیم اهل زهد و توبه به من آرسا غرمی كه به صدق توبه كردم ز عبادت ریائی
عراقی
چوشكست توبة من،مشكن تو عهد،باری به من شكسته دل گو،كه:چگونهای؟كجایی؟
عراقی
به طواف كعبه رفتم،به حرم رهم ندادند كه برون درچه كردی، كه درون خانهآئی؟
عراقی
دست حاجت كه بری پیش خداوندی بر كه كریم است و رحیماستو غفوراستو ودود
سعدی
ساقی بیار جامی كز زهد توبه كردم مطرب بزن نوائی كز توبه عار دارم
سعدی
نا امید از در رحمت به كجا باید رفت یا رب از هر چه خطا رفت هزار استغفار
سعدی
همه عمر اگر بنده كند معصیتش به یكی توبه ببخشد،كه غفور است ورحیم
محیط قمی
سُبحه بركف توبه برلب دل پرازشوق گناه معصیت را خنده میآید ز استغفار ما
صائب تبریزی
ز عشق و باده رهی، توبه ام دهد زاهد من و شكیب ز معشوق و می معاذ الله!
رهی معیّری
یا رب ار نگذری از جرم و گناهم چه كنم؟ ندهی گر به در خویش پناهم چه كنم؟
بهجتی شفق
كاسه و كوزة تقوا كه نمودند درست دیدمآنكاسه بهسنگ آمدوآن كوزه شكست
شهریار
من نه خودتوبه شكستم كه گنهكارشوم توبه خود راشكند چون تو شوی باده پرست
لعلی تبریزی
ده اصل مهم در انتخاب همسر
در مورد انتخاب همسر معیارها و اصول زیادی است که باید رعایت شوند وچکیده ی آنها را می توان در ده اصل کلی خلاصه کرد که در ذیل این ده اصل توضیح داده خواهند شد.
1-هفت علت اشتباه در انتخاب همسر
اولین اصل انتخاب همسر این است که جوانان ما معمولاً به هفت دلیل مهم اشتباه می کنند که به ترتیب دلایل اشتباه در انتخاب همسر به شرح ذیل می باشند.
1-1-تصمیم عجولانه برای ازدواج:
معمولاً در اولین روزهای ورود به دانشگاه تعدادی از پسرها و دخترها با هم آشنا شده و فوری هم تصمیم به ازدواج می گیرند. این ها مواردی از خطرناکترین نوع ازدواج می باشد و احتمال موفقیت زناشویی در آنها بسیار کم است.
تحقیقات زیادی در مورد رابطه ی بین مدت آشنایی و میزان موفقیت در زندگی زناشویی انجام شده است و اکثر این تحقیقات نشان داده اند که هر قدر مدت آشنایی بیشتر باشد احتمال موفقیت زناشویی بیشتر می باشد.
اکثریت ازدواج های عجولانه از روی رؤیا و خیال و بدون توجه به واقعیت ها می باشند.همه می دانیم که انسان موجودی بسیار پیچیده است، سالها با یک فرد رابطه دوستی و همکاری داریم اما هنوز موفق به شناخت کامل او نشده ایم و در مشکلات و سختی ها است که می توانیم تا حدودی شخصیت طرف مقابل را بشناسیم.حال چگونه ممکن است که دوستی های یک ماهه یا دو ماهه و آن هم فقط در موقعیت های مساعد زندگی بتوانند شناخت کامل حاصل کنند و به ازدواج موفقی منجر شوند.
اکثر این دوستیها و روابط فقط در محدوده تفریحات و تعریف و تمجید از یکدیگر خلاصه می شود و هرگز برای دو طرف فرصت اینکه در موقعیت های واقعی همدیگر را بشناسند به وجود نمی آید.
متأسفانه ازدواج های عجولانه و بدون شناخت فقط به ازدواج های اول خلاصه نمی شوند.بسیاری از افراد که در ازدواج خود شکست خورده و از هم جدا شده اند بار دوم نیز برای رهایی از تألمات روحی انتخاب عجولانه دیگری انجام می دهند و به این ترتیب دوباره خود را در زندان روحی گرفتار می کنند.
انتخاب همسر یعنی انتخاب فردی که قرار است بقیه عمر خود را به طور کامل با او بگذرانیم در تمام سختیها و مشکلات، شادیها و جشنها و هر روز و هر شب در کنار ما باشد لذا اتخاذ چنین تصمیم بزرگی به مطالعه و مشورت نیاز دارد نمی توانیم عجولانه و شتابزده در مورد آن اقدام نمائیم.
2-1-ازدواج درسنین کم
اشتباه دوم به علت ازدواج در سنین کم می باشد زیرا معیارهای انسان برای انتخاب همسر در طول سالهای اولیه جوانی پیوسته تغییر می کند اما در حوالی سنین 24 و 25 سالگی معمولاً این معیارها تثبیت می شوند کسانی که در سنین کم ازدواج می کنند اکثریت آنها از انتخاب خود پشیمان می شوند. تقریباً هفته ای نیست که 2 یا 3 نفر از مراجعان من کسانی نباشند که از ازدواج خود پشیمان شده اند. اکثر این افراد بعد از اتمام دوره دبیرستان ازدواج کرده اند و با بالا رفتن سن و ورود به دانشگاه معیارهای آنها تغییر کرده و با افراد هم سطح خود آشنا شده و از ازدواج خود پشیمان شده اند.اما پشیمانی در این سن چه سودی دارد؟
نرخ طلاق در زوجهای زیر 20 سال بسیار بالاست و دانشمندان علوم اجتماعی به این نتیجه رسیده اند که کسانی که در سن کم ازدواج می کنند به ندرت آمادگی آنرا دارند که مسئولیت های زندگی زناشویی را عهده دار گردند.و جوانها تا زمانی که خودشان را به خوبی نشناخته اند نمی توانند همسر آنقدرها مناسبی برای خود انتخاب کنند.
بهترین سن ازدواج کدامست؟ باید گفت که به عوامل مختلفی بستگی دارد. بلوغ فکری، تونایی کسب درآمد، پیشرفت تحصیلی و غیره. اما از لحاظ آماری می دانیم که اگر جوانها قبل از 20 سالگی ازدواج نکنند ثبات زندگی زناشوئیشان بیشتر است.به استناد بررسیهای اخیر با ثبات ترین ازدواجها مشمول کسانی است که در 28 سالگی ازدواج می کنند.
در سال 1974 در ایالات متحده تحقیقی در مورد بهترین سن ازدواج انجام گرفت که نتایج آن بدین شرح بود.(نیل کلارک وارن 1385)
میزان طلاق در کسانی که از 28 سالگی به بعد ازدواج می کنند به کمتری حد خود می رسد.ثبات ازدواج وقتی زن و مرد به 30 سالگی می رسند افزایش می یابد و از آن به بعد ثابت می ماند.زوجهای خواهان فرزند، به دلایل پزشکی نمی خواهند بعد از 30 تا 35 سالکی از دواج کنند .با توجه به در نظرگرفتن عوامل خطرزا در زایمان، بهترین زمان ازدواج برای کسانی که خواهان یک فرزند هستند 28 تا 34 سالگی، برای کسانی که خواهان دو فرزند هستند 28 تا 32 سالگی و برای کسانی که خواهان 3 فرزند هستند 28 تا 30 سالگی است.اگر زن و شوهر خواهان فرزند نباشند به رعایت این موضوع نیازی ندارند.
اگر می خواهید یکی از بزرگترین دلایل شکست ازدواج ها را از میان بردارید، آنقدر صبر کنید تا دقیقاً از هدفهای خود در زندگی مطلع شوید و بدانید که از ازدواجتان چه می خواهید.اینگونه 10 یا 20 سال بعد از ازدواج می توانید از زندگی زناشویی با کیفیت روز اول ازدواج برخوردار شوید
3-1-اشتیاق بیش از حد دختر، پسر یا هردو به ازدواج
اشتیایق بیش از حد به ازدواج یکی از دلایل شکست ازدواج هاست. ازدواج تصمیمی است برای تمام عمر.تصمیمی
است که به تفکر و تأمل و مشورت های بسیار زیادی نیاز دارد اما وقتی فرد بیش از اندازه از خود هیجان و شوق نشان بدهد توانایی تفکرو مطالعه را از دست می دهد.بسیاری از کسانی که به مراکز مشاوره مراجعه می کنند بی صبرانه در انتظار دریافت جواب مثبت برای ازدواج خودهستند و در اکثر موارد نشانه های هشدار دهنده ئ کاملاً جدی را نادیده گرفته و به ازدواج اقدام می کنند.
اشتیاق شدید اشخاص به ازدواج دلایل مختلف دارد.بعضیها نگرانند که طرف مقابل تغییر عقیده بدهد.این نگرانی سرعت ضربان قلب آنها را بالا می برد و به اقدام سریع تشویقشان می کند.از سوی دیگر ممکن است این اشخاص از تنهایی خسته شده باشند و گمان می کنند که اگر ازدواج کنند دیگر تعطیلات آخر هفته را در تنهایی نخواهند گذراند.از این رو شتاب به خرج می دهند.
اشتیاق بیش از حد به ازدواج اغلب با احساس قدرتمند هیجان ناشی از ازدواج همراه است.البته واقعیتی است که ازدواج ماجرایی جالب و هیجان انگیز است اما کسانی که بیش از حد تحت تأثیر هیجان ازدواج قرار می گیرند، متوجه مسئولیت سنگینی که ازدواج بر دوش آنها می گذارد نیستند.از اینرو ممکن است تن به ازدواجی بدهند که از بوته آزمایش زمان سربلند بیرون نرود. خیلی ها، چنان برای ازدواج بی تاب می شوند که مشکلاب موجود را لمس نمی کنند.اما باید آگاه باشید که تن دادن به ازدواجی برای همه مدت عمر به ذهنی روشن و عاری از شتاب احتیاج دارد.(نیل کلارک وارن،1385)
4-1-انتخاب همسر برای راضی کردن دیگران
برای بعضی از افراد مشورت و نظرخواهی از دیگران بویژه والدین معنای دیگری پیدا کرده و از والدین خود می خواهند که برای آنها همسر انتخاب کند و یا اینکه اگر والدین به آنها فردی را پیشنهاد کردند حاضر نیستند از خواسته آنها سرپیچی کنند.اطاعت از اوامر و دستورات والدین امری پسندیده و مثبت می باشد.اما این که فرد برای راضی کردن آنها از معیارهای خود بگذرد و بر اساس معیارهای والدین همسر خود را انتخاب کند عواقب وخیمی به دنبال دارد.
به عنوان یک روان شناس و مشاور خانواده به کلیه کسانی که برای مشاوره ازدواج مراجعه نموده اند هشدار داده ام که اگر اجازه بدهید دیگران به جای شما تصمیم بگیرند، یک عمر رنج و تألم را برای خود خریده اید.
پدر و مادر باهوش و مدبر می توانند راهنما و مشاور خوبی در زمینه ی ازدواج باشند.با فرزندانشان مشورت کنند و تجربیات و مطالب مهم را در اختیار آنها قرار دهند اما انتخاب در هر صورت به عهده کسی است که قصد ازدواج دارد.در غیر اینصورت مشکلاتی پیش می آید.لذا اگر والدین با ازدواج شما مخالفت می کنند ابتدا دلایل آنها را گوش کنید و عمیقاً در مورد آن فکر کنید زیرا به هر حال والدین تجاربی دارند که بدست آوردن آنها به زمان زیادی نیاز دارد.اما اگر شما را برای ازدواج با فردی که تمایلی به او ندارید اجبار می کنند باید سعی کنید با دلایل منطقی و موجه مخالفت خود را اعلام نمائید و آنها را با نظر خود هماهنگ نمائید. یعنی اینکه هرگز بنا به خواسته و تمایل والدین و خانواده تن به یک ازدواج اجباری ندهید از سوی دیگر همیشه سعی کنید روابط صمیمی خود را نیز با والدین و برادر و خواهرها حفظ کنید،زیرا ازدواج استرس ها و مشکلات خاصی به دنبال دارد که فرد در مواجهه با آنها شدیداً به کمک خانواده و اقوام نیازمند می باشد.همچنین جشن ازدواج وقتی لذت بخش خواهد بود که همه اقوام و خویشان و پدر و مادر کنار شما حضور داشته باشند.
5-1-شناخت ناکافی از یکدیگر
دانشجویانی که سالهای آخر تحصیلات خود را می گذرانند معمولاً از بین همکلاسیهای خود همسر آینده را انتخاب می کنند.این افراد چهار سال در یک کلاس درس خوانده اند و معمولاً به قدر کافی با هم رفت و آمد داشته اند.و تا حدود زیادی در موقعیت های مختلف رفتار همدیگر را مشاهده کرده اند و بر اساس شناخت متقابل همدیگر را انتخاب نموده اند به این نوع ازدواجها تا حدود زیادی می توان امیدوار بود، اما متأسفانه تعداد زیادی از دانشجویان تا سال آخر صبر نمی کنند و در ترم های اول و دوم و بدون شناخت واقعی از همکلاسیهای خود خواستگاری می کنند.
می دانیم که انسان موجودی پیچیده و بسیار مرموز است و می تواند از خود تا حدودی شخصیتی مغایر با واقعیت نشان بدهد.و فقط در مواجه با نا ملایمات زندگی است که می توانیم به شخصیت واقعی کسی پی ببریم.دوستان دانشجو فقط در شرایط مثبت با هم بوده اند و آشنایی آنها نیز بیشتر به تعریف و تمجید از همدیگر محدود شده است. لذا انتخاب همسر فقط با این آشنایی سطحی اشتباه است و به اطلاعات بیشتری نیاز دارد.زن و مرد باید قبل از ازدواج در زمینه های مختلف با نظرات یکدیگر آشنا باشند.لحظات پر از استرس و اوقات راحت یکدیگر را تجربه کنند.هر چه تجربیات آشنایی بیشتر باشد، احتمال برخورد با مشکلات کمتر می شود.با دانشجویانی که بدون شناخت و در سال های اول دانشگاه تصمیم به ازدواج می گیرند مشاوره های زیادی انجام داده ام. اکثر آنها عقیده دارند که اگر مدتی صبر کنند تا شناخت حاصل شود ممکن است فرد دیگری از دختر مورد علاقه ی آنها خواستگاری کند و به اصطلاح یک مورد خوب را از دست بدهند. اما آگاه باشید که موردهای خوب به یک یا دو مورد خلاصه نمی شوند در هر گوشه دنیا شما می توانید دختری مناسب و زیبا برای ازدواج پیدا کنید. مهم این است که با چه فردی تفاهم بیشتری داشته باشید و بتوانید به یک عشق و علاقه پایدار برسید.
6-1-انتظارات غیر واقع بینانه
اکثر کسانی که برای مشاوره ازدواج مراجعه می کنند اشتیاق و شوقی وصف ناشدنی برای ازدواج دارند وقتی از آنها علت اشتیاق را می پرسیم جواب می دهند که با ازدواج همه چیز حل می شود، تمام مشکلات از بین می روند و ازدواج شادی و آسایش دائمی را به ارمغان می آورد.اما به زندگی زوج هایی که قبلاً ازدواج کرده اند نگاه کنید. آیا همه چیز آنها حل شده است؟ تمام مشکلات از بین رفته اند و شادی و آسایش دائمی دارند؟ وقتی انسان با تصوری غیر معمول زندگی را آغاز کند معمولاً تحمل مشکلات جزئی و نیز برای او سخت تر می شوند. به همه آنها یادآور می شوم درست است که ازدواج، صمیمیت ها ، شادی، لذت ها و تفریحات خاص خود را دارد.اما مشکلات زیادی هم دارد که باید خود را برای تحمل مشکلات و سختی های آن آماده کنیم.برای بسیاری از زوج ها تحمل مشکلات ازدواج به این علت دشوار است که خود را برای آن آماده نکرده اند. اگر فرد آماده مواجه شدن با مشکلی باشد تحمل آن مشکل برایش آسان است.
واقعیت این است که موفقیت در ازدواج مستلزم تلاش فراوان و کار زیاد است. انواع دردها و ناملایمات را تجربه می کنید.
در هر زمینه ای مشکلی پیش روی شماست.ازدواج شما هر قدر خوب به نظر برسد با ده ها مشکل رو به رو می شوید که باید فکری به حال آن بکنید. هر تصوری جز این ازدواج شما را به زحمت می اندازد.بسیاری از ازدواجها از آن رو به شکست می انجامند که زن و شوهر خود را در برج عاج می بینند.انگار کنار ساحل روی ماسه ها قدم برمی دارند، در عشق فرورفته اند و از شادی و خشنودی بی وقفه برخوردارند.در صورتی که وقتی با آن روبرو می شوند چیزهای دیگری می بینند، و این رؤیاها و خیالبافیهای اغراق آمیز تحمل آن شرایط را برای آنها دشوار می سازد.
ازدواج برای شما استقلال به همراه دارد از امرو نهی های والدین خلاص می شوید، با کسی زندگی می کنید که همفکر شماست و به شما عشق ورزی می کند،یک مونس و همدم برای خود پیدا می کنید که احساس تنهایی شما را از بین می برد.و نکته دیگر اینکه نیازهای جنسی شما ارضا می شوند و می توانید از روابط جنسی با همسر خود لذت ببرید اما فقط به اینجا خلاصه نمی شود بلکه مشکلاتی نیز به همراه دارد مسئولیت تأمین مالی یک زندگی، مراقبت از فرزندان به دوش شما قرار می گیرد و از همه مهمتر اینکه ازدواج یک تغییر اساسی در زندگی شما بوجود می آورد و تغییرات همیشه با استرس ها همراه هستند. پس باید قبل از ازدواج نگرش واقع بینانه داشته باشید وخود را برای مشکلات آماده کنید تا تحمل آنها برای شما آسان تر شوند.
7-1-مسایل رفتاری و شخصیتی حل و فصل نشده
تاکنون در چندین مورد، مراجعان من در اولین جلسات آشنایی با هم جرو بحث داشته اند و وجود صفات ناپسند لجبازی، حسادت و بداخلاقی در یکی از طرفین به وضوح مشاهده می شود و در جلسات بعدی که در مورد این موضع از آنها سؤال می کنم، جواب می دهند که قصد دارند به تدریج این صفت را در همسرشان از بین ببرند اما این تصوری کاملاً اشتباه و به دور از واقعیت است.شخصیت همسر شما در این سنین کاملاً شکل گرفته است و امکان ایجاد هر تغییری در آن غیر ممکن و یا بسیار مشکل می باشد.
وجود ویژگیهای شخصیتی نامناسب یکی از مهمترین اصولی است که هر فردی باید در هنگام ازدواج به آن توجه کافی داشته باشد. بنابراین خوب بیندیشید با کسی که نمی توانید به او اطمینان کنید یا از او لذت ببرید، چگونه می توانید عمری زندگی کنید.
قبل از ازدواج به دلیل شدید بودن عواطف و احساسات ایجاد تغییرات تا حدودی قابل قبول است اما بعد از ازدواج امکان تغییر بسیار مشکل می باشد.اگر خواستگار شما به مواد مخدر گرایش دارد و یا دارای دوستان ناباب می باشد. دوران نامزدی را طولانی کنید تا این صفات را از بین ببرید در غیر اینصورت بعد از ازدواج آماده مشکلات باشید.
چون بعد از ازدواج، شدت عواطف و احساسات فروکش می کند و زوجین به خوبی از یکدیگر حرف شنوی ندارند ثانیاً مشکلات زندگی بیشتر می شوند و استرس حاصل از آنها باعث تشدید این رفتار می شوند.
لذا توصیه آخر این است تا زمانی که مشکلات شخصیتی را حل نکرده اید اقدام به ازدواج نکنید زیرا زندگی زناشویی شما در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
2-تصویر ذهنی روشنی از همسر ایده آل خود بسازید.
متأسفانه یکی از اعتقادهای نادرست در جامعه ی ما اعتقاد به شانس می باشد و بسیاری از افراد شکست ها و موفقیت های خود را به شانس نسبت می دهند اما در کار بسیار مهمی مانند انتخاب همسر، اعتقاد به شانس جایز نیست و شایسته است به عقل و منطق متکی باشیم. انسان هایی که این طور عقیده دارند خود را موجودی قربانی تصور می کنند که هیچگونه نقشی در سرنوشت آینده ی خود ندارند در حالیکه از دیدگاه روان شناسی یکی از مؤلفه های موفقیت و پیشرفت این است که ما خود را حاکم بر سرنوشت خود بدانیم.
بعد از اطمینان از اینکه انتخاب همسر به تصمیم خود ما و نه به شانس و تصادف وابسته می باشد باید از همسر آینده خود تصویر ذهنی روشنی ایجاد کنیم همه افراد از همسرآینده خود تصویری در ذهن دارند که در برخورد با هر فردی او را با آن تصویر ذهنی مقایسه می کنند. اما این تصویر ذهنی معمولاً در ناخودآگاه قرار دارد. و ما از آن تصویر روشن و شفافی نداریم. برای موفقیت در امر ازدواج در مرحله اول باید سعی کنیم این تصاویر مبهم را به قسمت خودآگاه ذهن منتقل کنیم. و برای خود خیلی روشن و شفاف مشخص کنیم انتظار داریم که همسر آینده ما دارای چه خصوصیاتی باشد.
آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چرا ما معمولاً به چهره های خاصی علاقه مند می شویم و این علاقه چگونه در ذهن ما شکل می گیرد.این موضوعی است که روان شناسان در مورد آن اختلاف نظر دارند.برخی روان شناسان عقیده دارند که انسان به چهره های شبیه به والد جنس مخالف خود علاقه مند می شود.یعنی دختران به پسرهایی که شبیه پدرشان باشند و پسران به دختر هایی که شبیه مادرشان باشند علاقه مند می شوند این نظریه اگر چه تا حدودی درست است اما صددرصد نیست. و نظریه دیگر این است که انسان به افرادی که در کودکی تأمین کننده ی نیازهای او بوده اند علاقه مند می شود اما به هر حال چگونه این تصور ذهنی در مورد همسر آینده در ذهن شما شکل می گیرد موضوع مهمی نیست. موضوع مهم این است که از این تصور ذهنی تصویر روشن و شفافی بوجود بیاورید و برای خود مشخص کنید انتظار دارید همسر شما دارای چه ویژگیها و خصوصیاتی باشد سپس بر اساس این تصویر روشن و واضح سعی کنید همسر مورد نظر خود را انتخاب کنید.
3-کسی را به همسری انتخاب کنید که به شما شبیه باشد
می دانیم که این روزها اکثر آشنایی ها و دوستی ها در دانشگاهها انجام می شود. و علل این آشنایی نیز بسیار متنوع است. آشنایی در ورزش، در کلاس خط، کارهای هنری و...زمینه هایی هستند که باعث آشنایی دو زوج می شوند و در بسیاری از این موارد نیز به همدیگر علاقه مند شده و به هم پیشنهاد ازدواج می دهند.اما آیا وجود تفاهم در یک زمینه ی محدود برای ازدواج کفایت می کند؟ آیا اگر دو نفر هر دو به ورزش علاقه داشتند می توانیم بر اساس این اشتراک پیش بینی کنیم که آنها ازدواج موفقی خواهند داشت.یکی از معیارهای ازدواج موفق میزان شباهت بین زوجین می باشد. تحقیقات بسیاری این واقعیت را تأیید کرده اند که هر قدر میزان شباهت در ویژگیهای زوجین بیشتر باشد احتمال موفقیت در ازدواج بیشتر خواهد بود. برای مثال اگر زن و مرد هر دو به فعالیت خطاطی علاقه مند باشند اما از نظر ظاهر، بهره ی هوشی، اعتقادات، ویژگیهای شخصیتی با هم متفاوت باشند صرفاً بر اساس وجود یک علاقه ی مشترک نمی توانند با هم ازدواج نمایند.اگر در آینده یکی از آنها و یا هر دو نسبت به فعالیت خطاطی بی علاقه شدند چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد؟ آنقدرها مهم نیست که زن و شوهر چقدر با هوش هستند، اما اینکه بهره ی هوشی آنها چقدر به هم نزدیک است موضوع مهمی است که باید به آن توجه شود.
در زمینه ی ارزشها باید زن و شوهر با هم تفاهم زیادی داشته باشند زوجهایی که در این زمینه با هم اختلاف دارند برای مثال یکی از زوجها در مورد مسایل مذهبی بسیار متعصب ودیگری بی تفاوت باشد قطعاً به مشکل بر می خورند. از نظر زیبایی نیز سعی کنید شباهت زیادی بین شما وجود داشته باشد. دختران زیبا باید معمولاً با پسرانی که ویژگیهای شخصیتی برجسته ای دارند ازدواج کنند،اگر پسری با خصوصیات و صفات برجسته ای هستید سعی کنید همسری مناسب و در شأن خود پیدا کنید و در ازدواج تعجیل نکنید چون اگر همسر شما در شأن شما نباشد بعد از ازدواج ممکن است به احساس پشیمانی برسید. این موضوع در مورد دختران بیشتر صادق است. دختران زیبا معمولاً خواستگارهای زیادی دارند که باید در انتخاب خود بسیار دقت کنند و فردی از هر نظر شبیه به خود را انتخاب کنند.
از نظر سطح تحصیلات نیز باید خیلی دقت کنید اگر دختری دارای تحصیلات عالیه هستید حتماً همسر شما هم باید تحصیلات عالیه داشته باشد و از نظر سطح تحصیلات به اندازه شما و یا بالاتر از شما باشد.
لازم به ذکر است که در دوران نامزدی یا اوایل ازدواج، جذابیت های زن و شوهر به حدی است که آنها متوجه اختلافات نمی شوند. اما این اختلافات در بلند مدت اثرگذار می شوند و زندگی زناشویی را به هم می ریزند. اختلافاتی که در شروع زندگی زناشویی آنقدرها مهم به نظر نمی رسند می تواند در سالهای بعد مسئله ساز شوند.به همین علت باید کسانی را به همسری انتخاب کنید که به شما شباهت زیادی داشته باشند.
4-قبل از ازدواج سالم شوید.
سلامتی از نظر احساسی، عاطفی و ذهنی شرط لازم برای یک ازدواج موفق است و زمان سالم شدن نیز قبل از ازدواج است.زوجهایی که از نظر احساسی و عاطفی سالم نیستند ازدواج موفقی نخواهند داشت و همین مشکلات باعث نابودی ازدواج آنها می شود.همه می دانیم که ازدواج کردن علیرغم تمام شادیها و لذت های آن از آنجا که فرد را با شرایط جدیدی روبرو می سازد استرس های زیادی بر او وارد می کند حال اگر فرد از قبل نیز با مسایل و مشکلات دیگری رو به رو باشد استرس های حاصل از ازدواج باعث تشدید مشکلات قبلی او می شوند.واقعیت این است که ازدواج درمان کننده مشکلات روانی و عاطفی نیست بلکه بر شدت آنها نیز می افزاید.فرد باید قبل از ازدواج مشکلات روانی و عاطفی مانند کمبود محبت، افسردگی و اضطراب خود را رفع نموده و بعد از آن اقدام به ازدواج نماید.
"وقتی مشکلات بروز می کنند، بسیاری از زوجها به جای اینکه به ریشه مشکلات توجه کنند می خواهند با بچه دار شدن و با خرید اسباب بازی در مقام رفع مشکلات خود برآیند.اما مشکل همچنان پابرجاست و تنها بر آنها سرپوش می گذاریم و درنهایت آنچه باقی می ماند خانواده ای بحران زده است. اگر قبل از ازدواج به مسایل و مشکلات فردی توجه شود، خانواده ای از قید دشواری نجات پیدا می کند." (نیل کلارک وارن)
به استناد بسیاری از تحقیقات سالمترین ازدواج ها آن ازدواجی است که در آن زن و شوهر دوران کودکی سالمی را تجربه کرده باشند.اگر در کودکی از عشق عمیق و تربیت درست پدر و مادر برخوردار بوده باشیم، به اشخاصی سالم تبدیل می شویم.اما اگر پدر و مادرمان سالم نبودند چه باید بکنیم؟ چگونه می توانیم نکات بد آنها و بدآموزیهای آنها را جبران کنیم؟ در این مورد برای شما چهار توصیه دارم:
(نیل کلارک وارن)
1-منبعی پیدا کنید که شما را بدون قید و شرط دوست دارد؛ و به عبارت دیگر مهر اصیل داشته باشد و آنچه را که در کودکی به آن احتیاج داشتید و از آن محروم ماندید ارزانیتان کند. باید اذعان کرد که یافتن این منبع عشق اصیل دشوار است. شاید بتوانید آنرا در یکی از دوستان نزدیک یا بستگانتان پیدا کنید. من به عنوان یک روانشناس سعی کرده ام که منبع خوبی باشم. اغلب روان درمانگرها هم سعی مشابهی دارند.سازمانهای مذهبی سالم هم مهر اصیل دارند. شخصاً به این نتیجه رسیده ام که بهترین منبع عشق، عشق خداوند است. هر آینه این نوع عشق را بیابید مشکلات را از پیش پای خود بر می دارید.
2-بیاموزید که خودتان را دوست بدارید.کافی نیست دیگران شما را دوست بدارند. خود شما باید به این باور برسید که دوست داشتنی هستید.با دوست داشتن خود مجبور نیستید برای دریافت مهر و عشق دیگران به آنها التماس کنید.
3-کسی را پیدا کنید که به طور منظم در مقام تشویق کردن، الهام بخشیدن و گوش دادن به شما باشد. همه ما به دوستان نزدیک و صمیمی احتیاج داریم. زیرا درک احساسات خویشتن و اینکه در اعماق وجود خود چه احساسی داریم و چگونه فکر می کنیم دشوار است. ما به کسانی احتیاج داریم که به کمک آنها احساسات و عواطف خود را بشناسیم و با مسایل خویش برخورد کنیم.4-با کسانی ارتباط برقرار کنید که به شما احساس امنیت خاطر بدهند. همه ی ما به کسانی احتیاج داریم که به ما احساس امنیت خاطر بدهند، با ما همانند و در مقام تشویق و تقویت اعتماد به نفس ماباشند.برخورداری از حمایت اشخاص این شرایط را فراهم می سازد.
اینگونه می توانیم به سلامت احساسی و عاطفی برسیم.به شکلی احتیاج به یک پدر و مادر جدید داریم، به اشخاصی سالم احتیاج داریم تا در مقام حمایت از ما باشند. اغلب این اشخاص را دوستان و بستگان ما تشکیل می دهند،؛ اما در مواقعی نیز به روان درمانگریهای با تجربه و ماهر احتیاج داریم.
به هر شکل، هر کاری که می کنید مهم این است که قبل از ازدواج به لحاظ احساسی، عاطفی، ذهنی و روانی به شرایط سلامت برسید.هرچه سالمتر باشید، ازدواجتان سالمتر می شود.اما آنچه در واقعیت مشاهده می شود بسیاری از افراد در صورت مواجه شدن با مشکلات روانی به منظور درمان آنها اقدام به ازدواج می کنند، مراجعان زیادی داشته ام که علت ازدواج کردن خود را رهایی از افسردگی اعلام نموده اند. بله فرد به افسردگی گرفتار شده است به جای درمان آن از طریق علمی سعی کرده است با ازدواج کردن از آن خلاصی یابد. اما هشیار باشید که ازدواج نه تنها افسردگی شما را درمان نمی کند بلکه شدت آن را بیشتر نیز خواهد کرد.و یا مورد دیگر اینکه برخی از افراد به طرف مواد مخدر گرایش پیدا می کنند و به آنها آلوده می شوند اما همواره علت اعتیاد خود را تنهایی و مجرد بودن ذکر می کنند و عقیده دارند که بعد از ازدواج این عادت زشت خود را ترک خواهند کرد.اما بعد از ازدواج بر میزان اعتیاد آنها افزوده می شود.
5-عشقی در اعماق وجود خود بیابید و آنرا به دقت ابراز کنید.
وجود عشق عمیق در بین زوجین لازمه ی موفقیت زندگی زناشویی است.نیاز به عشق جزء یکی از عمیق ترین نیازها و امیال انسان است. همه ما نیاز داریم که کسی به ما احترام گذاشته و ما را جذاب و دوست داشتنی بداند. و ارضاء این نیاز باعث می شود که احساس بسیار خوبی به ما دست بدهد.وقتی دو نفر به شدت جذب یکدیگر می شوند، به هم عشق می ورزند و برای همدیگر احترام قایل می شوند حرمت نفسشان به مقدار زیاد افزایش پیدا می کند.
"وقتی می بینیم که شخص دیگری به ما علاقه مند است در باره خود احساس و برداشت بهتری پیدا می کنیم و خود را جذاب و خواستنی می یابیم. اینگونه است که وقتی دو نفر به هم عشق می ورزند، نه تنها یکدیگر بلکه خودشان را بیشتر دوست می دارند."
"وقتی نسبت به کسی احساس دوست داشتن شدید پیدا می کنیم، بخشی از آن به این علت است که خود را معتبر و دوست داشتنی می یابیم.ما معشوق را از آن جهت دوست داریم زیرا این معشوق به ما این احساس را می دهد که موجودی دوست داشتنی هستیم."
"وقتی کسی را دوست داریم و او نیز متقابلاً به ما توجه و عنایت می کند، به رضایت خاطر می رسیم، تنها این تجربه با جنس مخالف است که به ما احساس دوست داشتنی بودن می دهد و این حق ماست که از آنچه هستیم شادمان باشیم.(نیل کلارک وارن، 1386)
با اینکه ابراز عشق و علاقه می تواند در زندگی زناشویی تأثیر بسیار زیادی داشته باشد و به اصطلاح زندگی فرد را دگرگون نماید اما متأسفانه برخی از افراد بویژه آقایان نسبت به آن بی توجهی می کنند.یکی از رازهای مردان و زنان این است که زنان دوست دارند همسر آنها عشق و علاقه خود را به زبان بیاورد اما مردها از آن اکراه دارند و دوست دارند در عمل آن را نشان دهند. زنها همیشه گله دارند که همسر آنها حاضر نیست کلمه «عزیزم» «دوستت دارم» و .. را به زبان بیاورد اما مردها تلاش و کوشش شبانه روزی خود و فراهم کردن امکانات رفاهی و از آن طرف قدرناشناسی همسر خود را بیان می کنند.
ما نمی دانیم هدف خلقت از اینکه زن و مرد از نظر این ویژگیها متفاوت آفریده شده اند چه بوده است به هر حال هیچ چیز خداوند در این جهان بی هدف نیست اما آنچه مسلم است این است که همین موضوع تاکنون اختلافات بسیار زیادی را بوجود آورده است، اگر مردها بتوانند بر این خواسته ی درونی خود غالب شوند و با همسر خود به اصطلاح زبان بازی نمایند بسیاری از اختلافات حل خواهد شد و زندگی خوشایندی را بدست می آورند. همه شاهد هستیم که پسرهایی که روابط عمومی خوبی دارند و تمایلات خود را خوب به زبان می آورند ازدواج های موفقی نیز دارند و دخترها به سادگی تحت تأثیر آنها قرار می گیرند اما آنچه مد نظر ماست این است که آقایان بعد از ازدواج این رفتار را بیشتر از خود نشان دهند چون اگر قبل از ازدواج اینگونه رفتار کنند ممکن است در انتخاب همسر در معرض اشتباه قرار بگیرند.
6- مهارت در صمیمیت
صمیمیت یکی دیگر از شروط لازم برای ارتباط زناشویی خوشایند است. صمیمیت باعث آرامش فرد می شود چون دو فردی که با هم صمیمی می شوند تمامی اسرار و رازهای درونی خود را با هم در میان می گذارند و با هم احساس یکپارچگی و یگانگی دارند.
دو فرد صمیمی عمیق ترین احساسات، رؤیاها، خواسته ها، نگرانیها و شادیهای خود را با هم در میان می گذارند و همین امر باعث آرامش، تحکیم روابط و دوستیها می شود.
بسیاری از مراجعان من برای ازدواج خود برنامه ریزی کرده اند، در مورد وضعیت مالی، گذراندن تفریحات و تعداد فرزندان خود به توافق هایی رسیده اند اما هنوز با هم صمیمی نیستند.و وقتی که صحبت از صمیمیت می شود اکثر افراد تصور می کنند که منظور از صحبت درباره روابط جنسی است.اما صمیمیت با روابط جنسی کاملاً متفاوت است. صمیمیت یعنی اینکه باورها و تجربه های خود را با هم در میان بگذارید. هر چه وجوه مشترک بیشتر شوند، صمیمیت عمیق تر می شود.
چرا قبل از ازدواج باید صمیمی شوید
همه ما انسان ها در زندگی خود دوستان زیادی داریم اما فقط در کنار برخی از آنها احساس آرامش می کنیم.در هنگامی که با مشکلات فکری و روحی شدید روبرو می شویم دوست داریم که با آن تعداد خاص از دوستانمان صحبت داشته باشیم.چرا این دوستان باعث آرامش ما می شوند اما بقیه این احساس را در ما بوجود نمی آورند؟ بله انسان همیشه در درون خود رازهایی دارد که با بیان آن رازها برای طرف مقابل احساس تخلیه روانی و آرامش پیدا می کند اما این رازها را برای همه نمی تواند بیان کند و فقط برای افرادی می تواند بیان کند که با آنها احساس صمیمیت و یکرنگی داشته باشد.تصور کنید از بودن در کنار دوستان صمیمی خود چقدر احساس لذت می کنید.همنشینی با آنها چقدر به شما احساس آرامش می دهد حال باید رفتار با همسرتان نیز اینگونه باشد. بعد از ازدواج روابط فرد با دوستان دوران مجردی خود به تدریج کمرنگتر می شود، مشغله های فکری، افزایش روابط خویشاوندی و...همه از عوامل کمرنگ شدن این روابط هستند.اما همسر شما باید بتواند این خلأ فکری را برای شما پر کند.و شما نیز باید بتوانید این خلأ فکری را برای همسرتان پرکنید.یعنی شما باید تکمیل کننده روابط همدیگر باشید.اگر زن و شوهر بتوانند رازدار همدیگر باشند و بین خود صمیمیت ایجاد کنند. هیچ عاملی نمی تواند در روابط آنها خللی بوجود بیاورد. تصور کنید دوستان صمیمی شما اگر ظاهر زیبایی نیز نداشته باشند اصلاً برای شما مهم نیست بلکه چون با آنها احساس صمیمیت دارید به آنها علاقه مند هستید در مورد روابط با همسرتان نیز موضوع به همین صورت است چهره ی زیبای او به تدریج برای شما عادی می شود و بعد از چند سال خیلی هم به آن توجه نمی کنید اما مهم میزان صمیمیت بین شماست.میزان یکرنگی در بیان احساسات و عواطف است که باعث می شود زندگی زناشویی رضایت بخشی داشته باشید و یا زندگی خود را به یک جهنم تبدیل کنید.
از زن و شوهرهایی که برای حل اختلافات خود مراجعه می کنند اول در مورد میزان صمیمیت شان سوال می کنم.اکثریت آنها صمیمیت را به طور کل از بین برده اند و افکار و احساسات زن و شوهر هیچگونه نزدیکی به هم ندارند، خواسته ها و تمایلاتشان از همدیگر پنهان می باشد و در واقع فقط در زیر یک سقف با هم زندگی می کنند او جسمشان در کنار همدیگر می باشد اما فکرشان فرسنگ ها از همدیگر فاصله دارد. تصور کنید اینگونه زندگی کردن چقدر دشوار است.و از همه مهمتر بهترین لذت فرزندان مشاهده ی روابط صمیمی بین والدین می باشد.اما این افراد به فرزندان خود نیز ظلم می کنند و از کودکی احساسات ناخوشایند را در آنها ایجاد می کنند.
روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که رازها و اسراری که در ذهن ما وجود دارند و ما جرأت اظهار کردن آنها را برای دیگران نداریم یکی از بزرگترین عوامل برهم زدن آرامش روانی انسان هستند.افرادی که به راحتی اسرار درونی خود را برای دیگران بیان می کنند معمولاً از نظر فکری و روحی آرامش زیادی دارند و دوستان صمیمی زیادی نیز دارند. اما اگر شما مایل به اظهار اسرار درونی خود با دیگران نیستید برای رهایی از عقده های روانی و رسیدن به آرامش این اسرار را فقط برای یک نفر یعنی همسرتان بیان کنید. اگر ما بخواهیم برای همیشه این رازها را در درون ذهن خود نگهداریم بالاخره از جایی دیگر بروز می کنند و اثرات نامساعد بر جای می گذارند. خداوند بزرگ در قرآن کریم می فرمایند «و همسرانی از جنس خودتان برای شما آفریده شده است تا در کنار آنها آرامش بیابید»و یکی از شرایطی که باعث می شود فرد در کنار همسرش به آرامش برسد داشتن احساس صمیمیت می باشد یعنی اینکه خواسته ها وتمایلات درونی خود را با او در میان بگذارید تا به آرامش روانی برسید.
لذا دوران نامزدی خود را بیهوده نگذرانید در این دوران وظایف خطیری بر دوش شماست که یکی از آنها افزایش میزان صمیمیت می باشد حتی الامکان سعی کنید با یکرنگی کامل، تمایلات، احساسات و عواطف خود را برای همدیگر بیان کنید و هر قدر عواطف و احساسات مشترک خود را بیشتر تقویت کنید میزان صمیمیت شما بیشتر خواهد شد.
7-اختلافات را از پیش پای عشق بردارید
وجود اختلافات لازمه ی زندگی زناشویی موفق است وهیچ ارتباط زناشویی سالم و صمیمی یافت نمی شود که در آن درصدی اختلاف عقیده وجود نداشته باشد.اما مهم نحوه ی برخورد ما با این اختلافات است که می تواند سودمند و یا مضر باشد."اگر زن و مرد بدانند که چگونه اختلافات خود را حل و فصل کنند تا مناسبات زناشوئیشان از ژرفا و بلوغ بیشتری برخوردار گردد به مهارتی ارزشمند مجهز هستند.اما اگر بدانند چگونه با اختلافات خود کنار بیایند، ازدواجشان بگونه ای نظم دار نابود می شود.به نظر من علت فروپاشی بسیاری از ازدواجها این است که زن و شوهر نمی دانند چگونه با اختلافات خود کنار بیایند.به همین دلیل است که توصیه می کنیم زن و مردی که قصد ازدواج دارند در زمینه حل اختلافات به مهارت کافی تجهیز باشند.اگر از این مهم محروم باشید،اگرفاقد مهارتهای لازم برای حل و فصل اختلافاتی که لاجرم در زندگی مشترک پیشامد می کند باشید، مسلم بدانید که به استقبال خطر می روید و بعید است که در کار ازدواج عاقبت به خیر شوید.عدم وجود اختلاف نشانه عدم صمیمیت است. چون تا زمانی که دو نفر رُک و روراست نباشند صمیمیت به وجود نمی آید و وقتی هر دو روراست باشند اختلافات خود را نشان می دهند و لذا در خانواده ای که اختلافات وجود نداشته باشد نشانه ی این است که زن و شوهر چهره ی واقعی خود را به هم نشان نمی دهند، در روابط با یکدیگر محتاط هستند و در واقع می توانیم بگوییم با هم صمیمی نیستند.
اما آن چه مهم است این است که این اختلافات چگونه حل و فصل شوند چگونه این اختلافات باعث کینه و رنجش خاطر نشوند.اگر با اختلاف برخورد نشود یا اگر با آن برخورد درست نشود می تواند رابطه ای را به تباهی بکشد. اما اگر با آن به درستی و مدبرانه برخورد شود می تواند زندگی سعادتمندانه ای را در پی داشته باشد.
آیا باید در هر ازدواج اختلاف وجود داشته باشد
بله، وجود اختلاف لازمه ی زندگی زناشویی است.اگر در دوران نامزدی هستید و یا ازدواج کرده اید و احساس می کنید که با همسر خود هیچ گونه اختلاف فکری و عقیده ای ندارید به یقین بدانید که روابط شما کاملاً صمیمانه نیست و یکی از شما و یا هر دو محتاطانه رفتار می کنید.هنوز در دنیا دو نفر یافت نشده اند که از همه نظر کاملاً شبیه هم باشند و هیچ تفاوتی با هم نداشته باشند.خوشبخت ترین زوج ها، صمیمی ترین زوجها، زوجهایی که
لحظه ای طاقت دوری از همدیگر را ندارند نیز دارای درصدی اختلاف عقیده هستند.ابراز اختلاف عقیده چیز ناخوشایندی نیست، مخفی کردن آن ناخوشایند است.شما باید نظرات و احساسات واقعی خود را برای همسرتان بیان کنید و به نظرات و احساسات او هم احترام بگذارید.اگر بخواهید اختلافات بین خود و همسرتان را پنهان کنید به تدریج آنها به یک عقده تبدیل می شوند، عقده ای که خواه ناخواه به نحوی بر روابط بین شما تأثیر خواهد گذاشت.اما اگر اختلافات خود را بیان کنید از نظر روانی تخلیه می شوید و به آرامش می رسید اما باید هر دو به نظرات و احساسات همدیگر احترام بگذارند و بدین ترتیب می توانید شور و عشق اولیه ازدواج را برای همیشه حفظ نمایید.
8-برای یک زندگی مشترک مادام العمر متعهد شوید
ازدواج یک پیوندی ناگسستنی و برای تمام مدت عمر است.وقتی دو نفر با هم ازدواج می کنند متعهد می شوند که برای تمام عمر احترام همدیگر را داشته باشند و تمام عمر با هم یار و وفادار باشند.تعهد به معنی این است که همسرتان را دوست بدارید و او را گرامی بدارید و از همسر دیگری در همه شرایط اجتناب کنید.
وقتی زن و شوهر بدانند که ازدواجشان باید تا پایان عمر آنها ادامه داشته باشد،با یکدیگر برخوردی متفاوت می کنند و مسلماًاین برخورد در مقایسه با زمانی که زن یا شوهر بر این عقیده باشند که اگر با هم به نتیجه مطلوب نرسیدند می توانند به آن خاتمه دهند، شکل متفاوتی پیدا می کند.بله، ازدواج یک روز، یک ماه و یک سال نیست، ازدواج یعنی تصمیمی که هرگز راه بازگشت ندارد.ممکن است با یکی از دوستان خود دارای برخی اختلافات باشید اما می گوئید که بعد از تحصیلات رابطه ام با او قطع خواهد شد و خیلی چیز مهمی نیست. اما روابط شما با همسرتان یک رابطه ی دائمی و همیشگی است. یعنی اینکه باید با این تصور جلو بروید که بهترین انتخاب را مرتکب شوید. در محیط کار و یا تحصیل فقط روزی چند ساعت با همکاران و دوستان خود رابطه دارید و می توانید در این مدت هر شرایطی را تحمل کنید اما ازدواج تصمیمی مادام العمر و همیشگی است. لذا باید قبل از تصمیم به ازدواج ابتدا همه افکار دیگر را از ذهن به دور کنید و همانگونه که انتظار دارید همسر شما باید تا پایان عمر، فقط همسر شما باشد شما نیز تا پایان عمر فقط باید خود را برای زندگی مشترک با او آماده کنید.
زوج های زیادی به من مراجعه داشته اند که مدت ها با هم روابط دوستی دارند، کاملاً خود را مناسب همدیگر نمی دانند اختلافات زیادی بین آنها وجود دارد، اما هیچ یک از طرفین حاضر به جدا شدن از همدیگر نیستند. چون می ترسند همدیگر را برنجانند، می ترسند که دوباره تنها شوند و از همه مهمتر از بودن در کنار همدیگر فقط برای وقت گذرانی و تفریح احساس لذت می کنند.اما اگر رفته رفته با وجود اینکه می دانند برای همدیگر مناسب نیستند به هم علاقه مند شدند چطور؟ اگر بعد از مدتی تحت تأثیر احساسات نتوانستند از همدیگر جدا شوند و ازدواج کردند آیا زندگی زناشویی موفقی خواهند داشت یا خیر؟ متأسفانه باید بگویم که شیوع این نوع ازدواج ها در جامعه ی ما به شدت در حال افزایش است.بسیاری از پسر و دخترهایی که درخیابان با هم قدم می زنند، به پارک می روند، به سینما می روند در باطن متوجه اختلافهای خود هستند و شاید هر دو نیز در جستجوی انتخاب همسری شایسته برای زندگی آینده خود باشند، اما با این حال روابط فعلی خود را هم ادامه می دهند.همه ما شاهد هستیم که برخی افراد در صحبت کردن برای همسر آینده خود ویژگیهای به خصوصی را ذکر می کنند.برای مثال به دنبال فردی بلند قد، اندامی متناسب و... هستند اما بعداً متوجه می شویم فردی که با او ازدواج کرده اند کاملاً با این ویژگیها متفاوت می باشد تصور می کنید علت چیست؟ علت این است که با فردی متفاوت فقط به قصد وقت گذرانی و رفع احساس تنهایی آشنا شده اند، به تدریج روابطشان بیشتر شده و نهایتاً با او ازدواج کرده اند اما این ازدواج ها از روی فکر و اندیشه نیستند و دوامی ندارند.
حال با توجه به این موضوع، باید در روابط با جنس مخالف خیلی احتیاط کنید. یعنی اینکه به بهانه گذراندن وقت و نجات از تنهایی با فردی رابطه برقرار نکنید چون این روابط به تدریج گسترش می یابند و نهایتاً ممکن است به ازدواج منجر شوند.امااین ازدواج از روی فکر و اندیشه نیست بلکه بیشتر به یک ازدواج اجباری شباهت دارد.
9- برای ازدواج خود جشن بگیرید
یکی از تمایلات مهم هر انسانی این است که در یک جمع مورد توجه قرار بگیرد. همه به او توجه کنند و به او احترام بگذارند، نیاز به شهرت یکی از نیازهای ذاتی انسان است و ناپلئون بناپارت امپراطور فرانسه می گوید یک روز زندگی در قدرت و شهرت بهتر از یک عمر زندگی در گمنامی است.همسر شما نیز انسان است و از این حالت خارج نیست این نیاز او نیز باید به طریقی ارضاء شود.جشن ازدواج و توجه و احترامی که در این جشن همه برای شما قائل می شوند موقعیتی است که می توانید به این نیاز خود و همسرتان پاسخ بدهید.اما جشن ازدواج وقتی برای انسان لذت بیشتری دارد که همه اعضا خانواده و اقوام وخویشان در آن حضور داشته باشند.حضور اعضای خانواده بویژه پدر و مادر در میزان شادی شما در شب ازدواج تأثیر بسیار زیادی دارد لذا به همین دلیل اگر والدین شما به هر دلیل با ازدواج شما مخالف هستند ازدواجتان را آنقدر به تأخیر بیندازید تا بتوانید رضایت آنها را جلب نمایید و آنها نیز در جشن ازدواج شما شرکت داشته باشند.
انسان موجودی است اجتماعی و نگرش ها و علائق او تحت تأثیر اجتماع قرار می گیرد. در زندگی زناشویی و در روابط با همسرتان گاه گاه ممکن است نسبت به همسر خود دیدگاههای متفاوتی پیدا کنید.گاهی ممکن است تصور کنید که انتخاب درستی انجام نداده اید و فرد مناسب تری نیز می توانستید انتخاب کنید.حرفهای والدین و خانواده در بوجود آمدن این نگرش تأثیر زیادی دارند. اگر والدین شما با همسرتان رابطه خوب و صمیمی داشته باشند روابط شما و همسرتان نیز بهبود پیدا می کند. اما اگر روابط بین آنها تیره باشد ممکن است این موضوع بر روابط بین شما و همسرتان نیز تأثیر منفی بگذارد.یکی از موضوعاتی که بر روابط بین والدین و شما و همسرتان تأثیر همیشکی دارد این است که برای ازدواج خود جشن بگیرید و آنها را در جشن خود شرکت دهید. و اگر چنانچه والدین و اعضای خانواده با ازدواج شما موفق نیستند دوران نامزدی خود را آنقدر طولانی کنید تا آنها را نیز را نیز در جشن خود شرکت دهید.
ده مورد همسانی در ازدواج موفق
1-همجواری 2-تناسب سنی 3-هماهنگی قد و وزن وظاهر فرد 4-همسانی هوش
5 -مذهب و اعتقادات مشترك 6-سطوح نزدیك تحصیلات 7-هم طبقه اجتماعی-اقتقصادی 8-خلق و
عواطف مكمل هم 9-هم افقی شخصیت و منش 10-توافق و جور بودن خانواده های
طرفین.
1-مجاورت
عامل مجاورت به ما می گوید
نزدیكی محل سكونت یك عنصر مؤثر برای نزدیكی دو نفر است. از طرفی دیده شده است
انانكه با فردی غیر بومی ازدواج می كنند یا حتی با فردی از كشوری دیگر ازدواج می
كنند پس از چند سال به دلایل مختلف از جمله دوری از وطن و خانواده ، تفاوت در آداب
و سنن و تفاوت های فرهنگی و ملی دچار ناسازگاری می شوند.
2-
تناسب سنی
سن زن و شوهر باید به هم نزدیك باشد و حداقل و حداكثر آن را
روان شناسان مشاوره ای و خانواده چنین تخمین زده اند : حداقل تفاوت سنی 3 سال و
حداكثر 7 سال . مردان بزرگتر از زنان باشند.آنان كه با تفاوت سنی بالائی ازدواج می
كنند بعدها ممكن است به مشكلات مختلفی ناشی از این تفاوت دچار شوند.اینك كه فاكتور
سنی را ارزیابی می كنیم خوب است نتیجه چند تحقیق را بصورت اطلاعات داشته باشیم .-
مردان مایلند با زنانی كوچكتر و جوان تر از خود ازدواج كنند و هر اندازه مرد هنگام
ازدواج سالمند تر باشد.دختر 20 ساله شود . اما بالعكس در ازدواج زنان بیوه با مرد
مجرد ، مرد ، معمولا جوان تر از زن است . مرد و زنی هم كه یك بار قبلا ازدواج كرده
اند بخواهند مجددا ازدواج كنند در آنها فاصله سنی محسوس است . مردها در این شرایط
بین سن 40 تا 50 سالگی قرار دارند.
3-هماهنگی قد و وزن وظاهر
فرد
میزان قد و وزن زن و مرد خوب است متناسب و تا حدودی نزدیك به هم باشد
و مردان عموما قدری بلندتر از زنان باشند ، فاصله بین قد و وزن اگر زیاد باشد درست
نیست ، در ظاهر جسمانی نیز طوری باشند كه به اصطلاح به هم بخورند . با این وجود
میزان نمره و رتبه ای را كه قد ، وزن و ظاهر جسمانی ، نسبت به عامل شخصیت خانواده
دارد بسیار نازل است مثلا اگر به همسانی در شخصیت 300 نمره داده شود به همسانی ظاهر
جسمانی نمره تعلق می گیرد.
جور بودن
در یك سن نرم و هنجار ازدواج كردن
و با آگاهی همسر خود را انتخاب نمودن ، سبب می گردد تا زوجین با هم جور یا به
اصطلاح (Matching) باشند.
4-همسانی هوش
هوش به معنای
توانا ئی عمومی حل مسئله و قدرت سازگاری فرد با محیط است. این قابلیت و استعداد
ژنتیكی است و قابل تغییر در اثر آموزش و یا یادگیری نیست . یك فرد اگر بتواند در
محیط سالم و تربیتی مناسب قرار گیرد تنها می تواند 5 الی 7 درصد استعداد هوشی خود
را ترقی دهد. نرم یا حد متوسط هوش در میان مردم «90تا 110 »پیش بینی شده است بنابر
این فردی با بهره هوشی 150، تیز هوش و بالعكس فرد با بهره هوشی 70 كودن و عقب مانده
قلمداد می شود و چون برخورد ما با محیط ، نوع رفتار ما و چگونگی فهم و حل مسئله
بستگی به میزان هوش ما دارد، اگر فردی با بهره هوشی 130 با فردی با بهره هوشی 90
وصلت كند ، به احتمال قوی در برخورد با مسائل زندگی ، درك متقابل و تفكر درباره
مسائل مشترك اختلافات جدی پیدا می كنند از اینرو زن و شوهر پیش از اینكه به یك سطح
فرهنگی نزدیك نائل شوند لازم است به لحاظ هوشی هم سطح باشند.
5-مذهب و اعتقادات مشترك
یك ضرب المثل فرانسوی می گوید: آن ها
كه با هم دعا می كنند ، با هم زندگی می كنند بسیاری از باورها، رفتارها و وجدان
اخلاقی متاثر از عقاید دینی و اعتقادات ملی و سنتی ماست . حتی اگر به آن سنت ها و
عقاید پایبند نباشیم، آنان در وجود ما رخنه كرده اند و در اینجا و آنجای زندگی ما
خود را نمایان می سازند. اینكه شخصی با یك فرد با مذهب و اعتقادات متفاوت ازدواج
كند احتمال اینكه در آینده مشكل داشته باشند زیاد است، سعی كنید شما با كسی ازدواج
كنید كه قبلا هم دین و هم كیش بوده اید.
6-سطوح نزدیك
عملیات
بهتر است تحصیلات مرد مساوی یا بالاتر از زن باشد.
7-تناسب طبقه اجتماعی ـ اقتصادی
- همگونی سطح تحصیلات و طبقه
اجتماعی زوجین در موفقیت اغمر زناشوئی بارز است. در كشور ما عموما سطح تحصیلی مرد
نسبت به همسرش كمی بالاتر است ، اگر سطح تحصیلی طرفین تفاوت زیادی داشته باشد،
اختلاف در ایده ها و اهداف را سبب می شود و بالعكس در سنخیت تحصیلی خیلی از اوقات
تشابه ایده ها و اهداف را شاهدیم . گاهی دیده می شود مردی كه همسرش درجه تحصیلی
بالاتر دارد، به عنوان مثال مرد دیپلم است و زن لیسانس ، مرد بنوعی زن و مدرك
تحصیلی اش را به تمسخر می گیرد. یا با دلایلی غیر منطقی ادامه تحصیلی را غیر ضروری
و بی فایده می شمارد ، این برخورد نوعی مكانیسم دفاعی ناخود آگاهانه است كه در
مقابل عدم اعتماد نفس و خود كم بینی در مقابل زن بوجود می آید.
8- مكمل بودن در خلق و عواطف
عامل خلق و عواطف بلعكس عوامل دیگر
كه نیازمند همسانی و شباهتند ، مكمل بودن وحتی تفاوت را می طلبد. اینگونه بنظر می
رسد كه هر قدر افراد بیشتر صاحب گوناگوونی های عاطفی ولی مكمل هم (متفاوت ولی كامل
كننده هم) باشند، انتخاب همسر در نزد آنان با كامیابی های بیشتری قرین است. از
اینرو تمایل افراد همواره در انتخاب همسری است كه از نظر عاطفی همانند و شبیه آنها
نباشند بطور مثال فردی كه هیجان پذیری بیشتر و عدم ثبات عاطفی و از حساسیت بالاتری
برخوردار است (مثلا زود خشمگین می شود، از كوره در می رود یا سریع برانگیخته می
گردد ) علاقمند است با فردی آشنا شود كه در این زمینه از هیجان پذیری و حساسیت
كمتری برخوردار باشد (مثلا بردبارتر و صبورتر ) باشد.
9-هم افقی
در شخصیت
شخصیت ، عامل بسیار مهم و تعیین كننده در الگوهای رفتاری آدمی
ونیز تعاملات اجتماعی اوست ودر خوشنودی ،توفیق امر زناشوئی نیز نقش شخصیت طرفین
بسیار برجسته است، همچنین در بین عوامل دهگانه امتیاز بالائی دارد و هم سنگ عامل
توافق و جور بودن خانواده های طرفین (بین 200تا 300 نمره )می باشد.در تعریف شخصیت ،
روان شناسان می گویند؛ عبارت است از مجموعه صفات ، خصوصیات و ویژگی های فرد كه
نسبتا ثابت و پایدارند و از فردی به فرد دیگر متفاوت است.این خصوصیات و صفات در یك
فرد متفاوت و گونه گون است اما نسبتا دائمی و همیشگی اند، چنانچه شما فرد را هواره
در همان غالب و ویژگی ها می بینید و می شناسید .در واقع ساختمان شخصیت ،شامل
الگوهای ثابت رفتاری ، نظام فكری و باورها، معیارهای تثبیت شده ارزشی و اخلاقی ،
نوع انگیزه ها و نحوه برانگیختگی ،نحوه عملكرد استعدادهائی چون هوش ، حافظه و ادراك
در یك فرد است.در شكل دهی شخصیت دو عامل ژنتیك و محیط اولیه زندگی یعنی خانواده و
نوع تعلیم و تربیت دوران كودكی بیسار موثر و تعیین كننده است از اینرو تغییر آن در
بزرگسالی مشكل و گاهی بعید به نظر می رسد.وقتی دو نفر با هم روبرو می شوند در واقع
می توان گفت شخصیت های آنان با هم روبرو می شوند و در تعامل یكدیگر قرار می گیر. از
اینرو بسیار مهم است كه دو نفر بلحاظ شخصیتی با هم جور باشند . در غیر اینصورت
خوشبین بودن به ایجاد تغییر در آن در طول زندگی آینده طرز تفكری غیر عاقلانه و غیر
منطقی است.
10-توافق و جور بودن خانواده های
طرفین
خانواده از پدر ، مادر و فرزندانی تشكیل می شود كه همگی دریك تعامل
و ارتباط متقابل تنگا تنگ و مستمر فضا و جوی ایجاد می كنندكه روان شناسان بدان جو
خانواده (Environment Family) گویند. در واقع هر خانه و خانواده ای دارای یك جو
بخصوص و منحصر بفرد است و اتفاقا برای سنجش جو خانواده نیز آزمونی وجود دارد و ده
عامل مهم جو خانواده را می سنجد . بطور مثال ممكن است در یك خانواده جو مذهبی و در
دیگری جو دمكراتیك بودن و در دیگری جو خشونت و تندی حكمفرما باشد.
به هر صورت
چون فردی كه می خواهیم با او ازدواج كنیم خود بطور مستقیم تحت تاثیر جو خانواده
خودی است، در آن تربیت شده است و بعد از ازدواج نیز بگونه ای با آن در ارتباط است
بنابر این مهم است كه در گزینش همسر این جو مورد ارزیابی قرار گیرد. بعلاوه در
انتخاب همسر لازمست بدانیم، جلب رضایت خانواده خودی و طرف مقابل نیز بسیار مهم است
و در كنار عامل شخصیت توافق خانواده ها از بالاترین نمره و امتیاز برخوردار است.
اشخاصی كه تصور می كنند بدون جلب رضایت خانواده و حتی گاهی با مخالفت آنها می
توانند اقدام به ازدواج كنند و زندگی موفقی داشته باشند در اشتباهند . خصوصا در
جوامعی چون ما كه حمایت اقتصادی و عاطفی خانواده از فرزندان خود حتی پس از ازدواج
مهم است.بنابر این در انتخاب همسر ضمن اینكه نیم نگاهی به طرف مقابل دارید، نیمه
نگاه دیگر خود را معطوف به خانواده كنید و به هنگام تصمیم گیری جدی حتما خانواده ها
را مطلع كنید و آنها را در این انتخاب مشاركت دهید.
یك نكته و یك اندرز
مهم:
در پایان مبحث همسان همسری توجه شما را به این نكته معطوف می سازیم
،همانگونه كه یك عنصر مثبت برای خرسندی زناشویی كافی نیست، یك عنصر منفی نیز برای
ناخرسندی و از هم پاشیدگی زندگی كافی نیست، بنابراین است با شخصی كه می خواهیم
ازدواج كنیم در بعضی از عوامل بر شمرده، اشتراكات كافی را نداشته باشیم، این امر
تهدید كننده نیست ، مهم این است كه در مجموع و از میانگین امتیازات عوامل دهگانه ،
از نمره بالئی برخوردار باشیم ولی این را بدانیم كه یك عامل منفی، همواره ممكن است
در ذخیره زندگی باقی بماند تا عوامل ناخرسندی دیگری رخ دهد و بعد واكنش صورت گیرد
مثل عملكرد یك ویروس . تنها یك ویروس و یا میكروب شما را بیمار نمی كند بلكه عوامل
درونی دیگری ازجمله ضعف و پائین بودن مقاومت بدن شما لازم است كه تا بیماری حاصل
شود بنابر این ممكن است یك یا چند عامل ناهمسان در ذخیره بماند و هرگز آنچنان اجازه
در هم شكستن زندگی شما را پیدا نكند ولی اگر مجموعه شما زوجین بگونه ای است كه
زمینه های دیگری نیز دارید كه اختلاف شما را زیاد كند آنگاه آن عامل ناهمسان بطور
جدی شما را تهدید می كند
انتخاب همسر،مسابقه دو نیست آهسته گام بردارید
گام اول
كمی تأمل ! انتخاب همسر،مسابقه دو نیست آهسته گام بردارید.
(( روزی شخصی در خدمت درویشی گفت : در این راه ، در هر قدمی هزار چاه است . درویش گفت : راه نرفته ، نشان راه مده كه چاه دركنار راه است نه در میان راه ، هر كه از راه به در رود در میان چاه افتد ))1
می خواهم از رخدادی با شما صحبت كنم كه اكثریت قریب به اتفاق ما انسانها بالاخره یك روزی با آن روبرو می شویم ، بله . ازدواج ؛ پدیده ای بسیار عمومی امّا بسیار مهم : از این جنبه كه تغییرات زیادی را در زندگی ایجاد می كند و تبعات زیادی بر این پدیده مترتب است .
ابتدا از شما سؤالی می كنم ، ازدواج خوب است یا بد ؟ اگر درست حدس زده باشم خواهید گفت : (( بستگی دارد با چه كسی ازدواج كنید )) خیلی ها عیناً پاسخ شما را می دهند ، به اعتقاد اكثر مردم خوبی و بدی ازدواج تا حد زیادی بستگی به این دارد كه با چه كسی ازدواج كنید ، البته اعتقاد من كمی فرق می كند ، معتقدم ازدواج ذاتاً خوب است اما این انتخابها هستند كه مناسب یا نامناسبند و پس از انتخاب همسر ، رفتارهای پس از ازدواج هستند كه مناسب یا نامناسبند . اما ما در این كتاب فقط دربارهء موضوع اول صحبت می كنیم . (( انتخاب )) البته در باره فلسفه، ضرورت و پیامدهای ازدواج در فصل آینده بحثهای مختصری با هم خواهیم داشت اما مدار اصلی بحث ما در این كتاب (( انتخاب )) است . یعنی با چه كسی ازدواج كنید تا اینكه یك زندگی خوب ، با صفا و آرامی را شروع كنید.
در اطراف ما زنان و مردان زیادی هستند كه زندگی تلخی را می گذرانند به این دلیل كه همسر نامناسبی دارند ، همسرشان كسی نیست كه به وی احترام بگذارد ، نیازهای او را درك كند ، خوش خلق و خوش رفتار باشد ، ازدواجی كه می توانست برای اینها فرصتی برای رشد و بالندگی باشد همچون جهنم نقدی شده كه در آن می سوزند و می سازند كه یا از ترس آبرو یا بخاطر فرزندان و یا … آن را تحمل می كنند اما قلباً تعلق خاطری به پیوندشان ندارند و تنها از سر درماندگی و ناچاری به ادامه این وضعیت رقت بار و تأسف آور تن می دهند .
همسر گزینی دری از بهشت یا جهنم دنیا را برای انسان باز می كند .
(( زنی 45 ساله هستم ، سی سال قبل ازدواج كرده ام همسرم 50 سال دارد آنقدر كه در این 30 سال سختی كشیده ام كه متأسفانه دچار ضعف اعصاب شده ام . مهمترین مشكل و ناراحتی من مربوط به همسرم است . او در طول زندگی مشتركمان اصلاً به زندگی اهمیت نمی داد و مشكل اخلاقی داشت من با وجود تمام این مشكلات هیچ گاه گله و شكایتی از او نكرده ام . به طوریكه اقوام تصور می كنند او بهترین مرد دنیا ست . لطفاً بگویید او را چگونه متوجه اشتباهات گذشته اش بكنم ؟ )) 2
این قبیل افراد یا به خاطر ساده دلی و خوش بینی ، یا بخاطر اجبار ، یا به دلیل كمی غفلت و یا به هر دلیل دیگر در این دام مهلك افتاده اند لذا زندگی زناشویی را بدون هیچ نقطه روشن و امید بهبودی می گذرانند و یا هم ممكن است كارشان به طلاق و جدایی ختم شود .
حضرت علی (علیه السلام) :
(( صاحب السوء قطعه من النار )) 3
رفیق بد ، پاره ای از آتش است .
(( از همان روزی كه من بدبخت و بینوا با این مرد ازدواج كردم مرگ آرزوهایم را احساس كردم ، این مرد كه اسیر نفس و منیت و خودپرستی بود ، با رفتارش زندگی را به كام من تلخ كرد ، همسرم رضا مرد زندگی نبود ، هر وقت كه خشم بر تنش شلاق می كشید مانند دیوانه ها به طرفم حمله می كرد و مرا به شدت كتك می زد ، سه سال فشارهای روحی را تحمل كردم و عاقبت با كوله باری از غم و رنج از او جدا شدم و به خانه پدر برگشتم . )) 4
از اینگونه اتفاقات در پیرامون ما زیاد رخ می دهد و یك سؤال در ذهن ایجاد می شود كه واقعاً چرا باید اینگونه مسائل و مشكلات باشد ، آیا این اتفاقات ، پدیده های گریز ناپذیری هستند كه نمی توان از آنها گریخت و جزء قضا و قدرهای حتمی هستند یا اینكه می توان از آنها اجتناب كرد و می توان با تأمل و روشن بینی جلوی وقوع آنها را گرفت .
اگر تمامی مردان بد خلق یا فاسد گرفتار زنانی همچون خود می شدند و یا اگر تمامی زنان عفیف و نجیب و مهربان یار مردان همسان خویش می شدند آن وقت نه تلخی زندگی گروه اول مایه ناراحتی بود و نه سرخوشی و شادكامی گروه دوم مایه حسرت و حسادت ، چرا كه هر كسی نصیب همان كسی شده كه هم سنخ وی بوده است ، اما عكس حالتهای فوق بسیار اتفاق افتاده است و همین نكته است كه هم مایه ناراحتی انسان است و هم هشدار دهنده و ایجاد كننده یك سؤال مهم كه چرا و چگونه این وصلتها صورت می گیرد .
گرفتار شدن در بند همسر نامناسب همیشه نتیجه گناهان فرد نیست كه بگوئیم (( نوشش باد )) ، چه بسا یك غفلت او را به آن سیه روزی دچار كرده باشد ، چه بسا واسطه ای كه شاید نیت خیر هم داشته است سهواً او را در آن آتش انداخته باشد ، چه بسا پدر و مادر مقصر باشند و … بنابراین اولین مطلبی كه می توان به افراد به هنگام انتخاب همسر گفت این است كه :
(( مواظب باشید )) .
اما چه كار می توان كرد كه ازدواج ، مایه شور و نشاط باشد نه مایه رنج و عذاب و چگونه می توان كسی را برگزید كه انس با وی مایه لذت باشد نه باعث محنت .
انتخاب همسر یعنی انتخاب یك فرد از میان هزاران نفر ، این سخن دو پیام دارد ، اولاً : گستره انتخاب ما بسیار وسیع است ، ثانیاً : انتخاب كردن هم مشكل است و هم آسان ، به چه دلیل ؟ به همان دلیل اول ، چرا كه نمونه های فراوانی از انسانها در پیش چشم ما وجود دارند و ما در انتخاب آنها مختاریم و تنها یك چیز ، آن هم (( دقت نظر داشتن )) می تواند این انتخاب مشكل را آسان كند .
برای اینكه بتوانید یك انتخاب خوب داشته باشید حداقل باید به این 4 اصل زیر اعتقاد داشته باشید .
1ـ خودتان ، زندگی تان و آینده تان ، برایتان مهم باشد و ازدواج را نیزمهم بدانید :
غالباً انسانها به هنگام انتخاب همسر ، آنرا (( انتخابی یكبار و برای همیشه )) در نظر می گیرند . این مسئله اهمیت انتخاب را صد چندان می كند چرا كه تبعات آن بر شما و بر كیفیت زندگی و آینده تان تأثیر شگرفی دارد ، تا زمانی كه وجود خودتان و زندگیتان ، برایتان مهم نبود و تا وقتی به ارزش وجودی خودتان قائل نبودید ، آن وقت شما چه دقت نظری خواهید داشت تا دریابید كه این وجود وقف چه كسی خواهد شد و از انس با وی چه بهره ای نصیب خواهد شد ، و تا وقتی كه بجز فكر امروز یا افكار روزمره گی ، فردایی را برای خود تصور نكنید و برنامه ای نداشته باشید چگونه می توان صحبت از تناسبات و الزامات كرد و تا وقتی ازدواج و اهمیت انتخاب برایتان جلوه أی نداشته باشد چگونه می توان از ملاك و معیار سخن به میان آورد .
مشكل برخی از جوانهای ما این است كه ازدواج را یك امر سطحی می گیرند ، زیاد در باره آن فكر نمی كنند ، طغیان شهوت و نیاز به همسر ، فزونی احساسات ، رؤیاها ، بلند پروازیها ، تصورات غیر واقعی از ازدواج و … پیچیدگی این انتخاب را افزونتر می كند ، از اینرو به مقدار كافی ، دقت ، تامل و آخربینی را ملاك انتخاب خویش قرار نمی دهند و احساسات بیشتر بر آنها حكمفرمایی می كند تا عقل و منطق ، نتیجتاً پای سندی را امضاء می كنند كه چندان تصور روشنی از عاقبت آن ندارند و خود را برای آن آماده نكرده اند .
حضرت علی (علیه السلام) :
(( پیش از پرداختن به كاری بیندیش و پیش از اقدام كردن مشورت كن و پیش از یورش بردن تدبیر را به كار بند )) 5
(( دختری 21 ساله هستم ، چندی پیش وقتی كه در دوران بلوغ بودم به جوانی علاقمند شدم و علیرغم اصرار پدر و مادر و به اجبار و اصرار خودم به عقد او در آمدم ، بعد از عقد فهمیدم كه او جوانی نیست كه قصد داشته باشد مرا خوشبخت كند ، از همین رو تلاش خودم را برای جدایی به كار بستم ، حق با پدر و مادرم بود ، آنها تلاششان را كردند كه مانع جدایی ما بشوند ، اما من طلاق گرفتم و الآن با پدر و مادرم زندگی می كنم … )) 6
ازدواج از یك دیدگاه مثل تجارت خیلی بزرگ است ، حسن آن در این است كه سود فراوانی در این معامله خوابیده است ، اما خطر آن در این است كه بایستی خیلی مواظب باشید كه سرتان كلاه نرود و ورشكست نشوید . یعنی خوشیهای آن در صورت موفقیت كم نظیر است اما در صورت شكست ، به همان میزان ضررهای آن تلخ و زجر آور است .
نهایت اینكه ازدواج یك انتخاب بسیار مهمی است ، اگر انتخاب عاقلانه ای داشته باشید یك نعمت بزرگ نصیبتان گشته است اما اگر از روی هوی و هوس انتخاب كردید به یك نقمت و بلا دچار می شوید ، به یك فتنه و مصیبت مبتلا می شوید كه خلاصی از آن كاری است بس مشكل .
پیامبر اكرم (صلی الله علیه واله):
ازدواج نوعی تسلیم است ، پس هر یك از شماها باید دقت كند كه خود را با چه كسی در یك جایگاه قرار می دهد ( یا به چه كسی تسلیم می نماید ) . 7
2ـ انتخاب صحیح ، قاعده و قانون دارد :
اگر این سؤال را از شما بپرسم كه انتخاب مناسب به چه عواملی بستگی دارد ، صادقانه چه جوابی می دهید ، آیا به شانس معتقدید ؟ یا اینكه می گوئید تا قسمت و سرنوشت چه باشد ، یا اینكه انتخاب شایسته را مشروط به داشتن موقعیت عالی می دانید . لحظه ای فكر كنید ، پیش خود این سؤال را بطور جدّی مطرح كنید كه براستی انتخاب مناسب ، چگونه اتفاق می افتد ، جوابتان هر چه باشد اما اگر انتخاب مناسب را به عوامل جبری یا شانس و تصادف مربوط دانستید و جایی برای اختیار و اراده خود نبینید ، به شما خواهم گفت كه یك اندیشه بسیار خطرناك در وجودتان رخنه كرده است كه همین اندیشه شما را به فلاكت می كشاند .
ازدواج موفق از یكسری قواعد و دستورات خاصی پیروی می كند ، در یك ازدواج ناموفق هم یكسری قواعد و دلایلی در كار هست ، اما هیچ گاه در این دوگونه ازدواج ، قواعد و دستورالعملها شبیه به هم نیستند از اینرو نه پای شانس و بخت و اقبال به میان می آید و نه قسمت در آن دخیل است ، این دو نوع ازدواج ، دو پدیده هستند و مانند تمامی پدیده های جهان خلقت دارای علل منحصر به خودشان هستند . از این رو ازدواج موفق دارای نشانه های خاصی است كه با نشانه های ازدواج ناموفق بسیار متفاوت است و این نشانه ها از ابتدای كار و در همان زمان انتخاب بارز و هویداست و نیازی به این نیست كه زمانی كوتاه یا بلند صرف شود تا نتایج آن مشخص شود .
معمولاً اكثر انسانها در تحلیل وقایع ، به ساده ترین تجزیه و تحلیلها دست می زنند ،مخصوصاً اگر بخواهند در پس این تجزیه و تحلیلها ، به آرامشی هم دست یابند ، مطمئناً كسی كه می گوید : (( قسمت ما همین بود )) هم علتی برای انتخاب خود پیدا كرده و هم آرامشی به خود ارزانی داشته است اما واقعیت مطلب مطمئناً غیر از این است .
آنهایی كه در زندگی كارشان به بن بست رسیده و یا از ازدواجشان چندان خرسند نیستند ، مطمئناً اگر كمی منصف باشند دلایل معقول تری را برای وضعیت نامطلوب خود بیان می كنند ، دلایلی همچون (( بدون تحقیق ازدواج كردم )) ، (( فریب مال و جمالش را خوردم )) ، (( به تفاوتهای بین هم توجه نكردم )) ، (( ضعفهایش را جدی نگرفتم )) و …انسان را بیشتر قانع می كند تا اینكه امور را مربوط به مسائلی ماورای كنترل و اختیار آدمی منوط كنند و متقابلاً آنهایی كه ازدواج موفقی داشته اند ، مطمئناً دلایل واقعی تر و ملموسانه تر از توهمات رایج در جامعه دارند ، بنابراین هر دو گروه راه متفاوتی را طی كرده اند و دو نتیجه متفاوتی هم گرفته اند .
گرچه ممكن است افراد در انتخاب همسر ، قادر نباشند كه اصول و فنون آن را كامل شرح دهند و راز موفقیت یا شكست خویش را به صورت قاعده و قانون برایتان بازگو كنند اما مطمئن باشید نه موفقیتشان بی دلیل بوده و نه شكستشان بی علت .
(( ما معتقدیم كه این انتخاب هرگز به شانس بستگی ندارد ،یافتن همسر شایسته پاداش كسانی است كه از اصول صحیح انتخاب همسر پیروی می كنند . اگر روی شانس و خوشبیاری حساب می كنید و اگر به شهوت و عشق و عاشقی معتقدید با احتمال بیش از 50% ازدواج موفقی نخواهید كرد )) . 8
پس این نكته را به خاطر داشته باشید كه اگر می خواهید انتخاب موفقی داشته باشید باید راه خاصی را طی كنید و اصول و قواعدی را مراعات كنید و مقید شدن به اصول خاص ، مطمئناً دوری و عدم پیروی از اصول مغایر را به همراه خواهد داشت . امروزه هم تحقیقات پیرامون مسائل ازدواج و زناشوئی اصول و قواعد ازدواجهای موفق و ناموفق را روشن كرده است ، هم تعقل انسانها می تواند آنها را در این راه یاری نماید و هم مكتب ما اسلام ، بطور همه جانبه این مسئله را مورد توجه و كالبد شكافی قرار داده است .
(( مطمئناً در كار انتخاب همسر هم نظم و قاعده أی وجود دارد ، دیگر نیازی به این نیست كه اشخاص كوركورانه ازدواج كنند ، دیگر نمی توانیم بگوئیم كه نمی دانیم چه عواملی ازدواج ما را به شكست می كشانند می توانیم جوانهای خود را آموزش بدهیم تا برای خود همسرانی مناسب انتخاب كنند ، موضوع به نظر ساده می رسد اما این یك واقعیت است كه می تواند نظام جامعه را متحول سازد ، واقعیتی است كه می توانیم از شدت نابسامانیهای موجود در زندگی های زناشوئی بكاهیم )) . 9
3ـ در انتخاب همسر عجله نكنید :
اگر به 2 اصل قبلی معتقد شدید یعنی زندگی ، آینده و ازدواج برایتان مهم بود و انتخاب مناسب را یك امر قانونمند دانستید ، خودتان به این نتیجه می رسید كه نبایستی در انتخاب همسر عجله كنید ، گر چه امروزه سن ازدواج در میان جوانان نسبت به گذشته بلاتر رفته ، اما این بدان معنا نیست كه آنها احتیاط بیشتری را در انتخاب همسر كرده و زیاد عجله نمی كنند ، بلكه برخی از جوانها به هنگام تصمیم برای ازدواج ، خیلی عجولانه به این كار اقدام می كنند و اگر تأخیر در ازدواج چندین سال طول كشیده ، تصمیم گیری آنها در حد چند هفته یا حتی كمتر رخ می دهد . (( اشتیاق بیش از حد به ازدواج اغلب با احساس قدرتمند هیجان ناشی از ازدواج همراه است ، البته واقعیتی است كه ازدواج ماجرایی جالب و هیجان انگیز است اما كسانی كه بیش از حد تحت تأثیر هیجان ازدواج قرار می گیرند ، متوجه مسئولیت سنگینی كه ازدواج بر دوش آنان می گذارد نیستند ، از اینرو ممكن است تن به ازدواجی بدهند كه از بوته آزمایش زمان سربلند بیرون نرود ، خیلی ها چنان برای ازدواج بی تاب می شوند كه مشكلات موجود را لمس نمی كنند . اشتیاق بیش از حد به ازدواج یكی از علل شكست ازدواجهاست . تن دادن به ازدواجی برای همه مدت عمر به ذهنی روشن و عاری از شتاب احتیاج دارد )) 10
عجله نكردن بدین معنا نیست كه چند سال دیگر هم صبر كنید ، بلكه بدین مفهوم است كه پای هر انتخابی كه به میان آمد با دقت فراوان جنبه های مختلف آن مورد بررسی قرارگیرد ، بینش و منش فرد مقابل روشن گردد ، تحقیقات به طور كامل و مفصل صورت گیرد . معیارها و ملاكها به دقت در نظر گرفته شود ، تناسبات به حساب آید و علاقه ها مشخص گردد آن وقت است كه تصمیم گیری در مورد قبول یا رد صورت گیرد .
4ـ خودتان فعالانه در میدان انتخاب حضور داشته باشید و نهایتاً تصمیم نهایی را خودتان بگیرید :
چون انتخاب همسر با سرنوشت شما بیش از همه در ارتباط است پس لازم است كه اولاً : بسیار تأمل و دوراندیشی كنید ، ثانیاً : تحقیق جامعی كنید . ثالثاً : خودتان تصمیم نهایی را بگیرید .
از دیگران كمك بگیرید ، با آنها مشورت بكنید ، نظرات آنها را جویا شوید اما نهایتاً چون شما می خواهید ازدواج كنید و نه كسی دیگر ، لازم است كه تصمیم نهایی را خودتان بگیرید و برای اینكار لازم است خود را از موضع منفعلانه در آورید و فعالانه عمل كنید .
اگر به چهار اصل فوق معتقد شوید همین چهار اصل تغییرات مهمی را در اندیشه و عمل شما ایجاد می كند و برای ادامه كار ، شما را از اضطراب و سر در گمی نجات می دهد و این مژده را می توانم به شما بدهم كه انتخاب خوبی خواهید داشت . انشاءالله
در این كتاب سعی بر این بوده است كه موضوع انتخاب همسر را از دیدگاه قرآن بررسی كنیم . نمی دانم شما چه تصوری از قرآن دارید و این كتاب را چگونه كتابی می دانید اما من بر تمامی لحظات از عمرم كه بی قرآن گذشته است افسوس می خورم .
حضرت علی (علیه السلام) ـ آنكه حقیقت قرآن را شناخت ـ اینگونه قرآن را وصف می كند كه : (( كسی با قرآن ننشست مگر اینكه چون برخاست یا چیزی به او زیاد شد یا چیزی از او كم گشت : زیادی در هدایت و كاهش در كوری ،و بدانید كه برای كسی ، با داشتن قرآن ، حاجت دیگری نباشد و بی قرآن غنایی نیز نباشد ، پس خودتان را با داروهایش شفا دهید و در سختیها از او طلب یاری نمائید )) 11
شما مطمئناً در كوچه و خیابان ندیده اید كه بچه ها با طلا و جواهرات بازی كنند چرا كه بزرگترها قدر و قیمت آنرا می دانند و در دسترس بچه ها نمی گذارند . اما چه می توان گفت كه ارزشمندترین درّ و جواهر قابل دسترس نظام هستی گه هزاران هزار نفع و فایده دارد به بازی گرفته شده است اما این دفعه در دست بزرگترها ، بگذریم كه شرح مهجوریت قرآن بسیار است . شاید اگر توفیقی حاصل شد در نوشتاری دیگر به آن خواهیم پرداخت . انشاءالله
اما آنچه در گفتارهای بعدی می آید مدعای این نیست كه فهمی دقیق و برداشتی عمیق از آیات قرآنی است بلكه باب بحث و گفتگو و نقد و نظر مفتوح است و اگر نگاشته ها موجب این گردند كه خوانندگان خود به تأمل و تفكر بیشتر روی آورند و گاهاً مطالب را نقد كنند یا رد نمایند و به بهتر از آن دست یابند ، نویسنده در همت خویش توفیق یافته و از سعی خویش خرسند گردیده چرا كه به فرموده قرآن ناطق مولی الموحدین حضرت علی (علیه السلام) : (( اِنَّ الْقُرآنَ ظاهرهُ اَنیق وَ باطنه عَمیقٌ لا تَفْنی عجائبه و لا تنقضی غرائبه و لا تكشف الظلمات الّا به ))
براستی كه قرآن ظاهرش دلنواز و مسرت بخش و باطن و معنایش گود و عمیق است . دریایی است كه عجائب آن تمام نگردد و غرائبش پایان نیابد و پرده تاریكیها جز با انوار تابان آن از پیش پرده ها برداشته نشود )) . 12
غواصی در اقیانوس بیكران قرآن هر چه بیشتر صورت گیرد درّ و جواهرات بیشتری نصیب می گردد ، از اینرو درخواست قلبی نویسنده ، نه تنها این است كه با مطالب نگاشته شده با دیده نقادانه بنگرند بلكه این است كه با آیات قرآن به دیده متفكرانه نظر نمایند تا خود نیز به مطالبی افزونتر و وزین تر دست یابند و مطمئناً لذتی كه از جهد آدمی بدست می آید بسی شیرین تر و ماندنی تر است تا اینكه وصف آن را بشنوند .
پاورقیها:
1 ـ كد و مطبخ قلندری ، ادهم خلخالی ، به اهتمام احمد مجاهد ، صفحه 36
2 ـ مجله خانواده ، شماره 119 ، صفحه 7
3 ـ غررالحكم و دررالكلم ، ترجمه محمد علی انصاری ، صفحه 454
4 ـ مجله خانواده ، شماره 151 ، صفحه11
5 ـ تفكّر قَبلَ اَنْ تَعزَمْ وَ شَاوِر قَبلَ اَنْ تقدم و تَدبّر قبل ان تَهجم ؛ غررالحكم ودررالكلم ، صفحه 353
6 ـ مجله خانواده ، شماره 82 ، صفحه6
7 ـ اَلنّكاحُ رِقُّ فَلْینظَر اَحدكم اَین یضَع كَریمته ؛ محجه البیضاء ، جلد 3 ، صفحه 94
8 ـ در جستجوی عشق زندگی ، كلارك وارن ، ترجمه مهدی قراچه داغی ، صفحه 5
9 ـ همان مدرك ، صفحه 194
10 ـ همان مدرك ، صفحه 21
11 ـ نهج البلاغه ، ترجمه دكتر جعفر شهیدی ، خطبه 176 ، صفحه 182
12 ـ همان مدرك ، همان صفحه
نویسنده:محمود یزدانی
منبع:کتاب یک انتخاب مناسب
تحقیق، استخاره و انتخاب
تقدیم به آنانى كه زندگى سرشار از صمیمیتى را آرزو دارند و از منفورترین حلال خداوند گریزانند.در این مقاله با دختران و پسران جوانى سخن مىگوییم كه تصمیم به ازدواج گرفتهاند و فرد معینى را در نظر دارند و قلبشان به او تمایل پیدا كرده و در صددند چنانچه مورد خوبى باشد، ازدواج كنند. این عزیزان باید با دقت و تأمل پیش روند و از اقدام شتابزده، قبل از تحقیق كافى و اطمینان یافتن به مناسب بودن شخص مورد نظر، خوددارى ورزند.
تحقیقات پیرامونى
ابتدا لازم است هر كدام از طرفین در باره شریك احتمالى زندگى، سن، شغل، صفات جسمى و اخلاقى و خانوادگى او تحقیق كافى كنند و در اطلاعات دریافتى تأمل نمایند و كلاه خود را قاضى كنند كه آیا مىتوانند با فردى كه این ویژگىها و خصوصیات را دارد، زندگى كنند.یكى از مواردى كه كمتر مورد توجه جوانان در شُرف ازدواج قرار مىگیرد (در حالى كه باید توجه بیشترى نسبت به آن داشته باشند) ویژگىهاى خانوادگى همسر است. برخى مىپندارند: جوان در آینده مىخواهد با همسرش زندگى كند نه با پدر، مادر، برادر یا خواهر او، از اینرو ویژگىهاى شغلى و اخلاقى و جسمى افراد خانواده همسر از جمله نزدیكان درجه اوّل، یعنى پدر و مادر و برادران و خواهران، اثر و نقشى در زندگى ندارد و نباید براى خواستگار اهمیت داشته باشد؛ در حالى كه چنین نیست. وقتى پسر و دختر با هم ازدواج مىكنند، دو خانواده به هم وصل مىگردند، كه این اتصال، بیشترین تأثیر را بر دختر و پسر مىگذارد. هر كدام از آن دو بعد از ازدواج علاوه بر پدر و مادر و خویشاوندان خود، داراى پدر و مادر دومى مىشود و برادران و خواهران همسر به اندازه برادران و خواهران خود یا كمتر و بیشتر با او رابطه پیدا مىكنند. ایمان، اخلاق و رفتار وابستگان همسر با برقرارى ارتباط، در او هم اثر خواهد گذاشت. اگر آن وابستگان مؤمن، نیكوكار، تلاشگر و خادم باشند، او را به درستكارى سوق مىدهند اما اگر لاابالى، ولنگار، تنبل، تبهكار و ... باشند، او را به سوى زشتىها مىكشانند. اگر محترم و عزتمند باشند، انتساب به آنان سبب عزت و احترام مىگردد اما اگر بدنام و منفور باشند، او هم بدنام و منفور مىگردد. او نمىتواند از پیامدهاى مثبت یا منفى حاصل از انتساب فرار كند و قطع رابطه با خانواده همسر تقریباً ناممكن است، زیرا همسر به علت انتساب و علاقهاى كه به خانوادهاش دارد، به طور طبیعى متمایل به آنان است و قطع رابطه، ضربه شدید روحى به او وارد مىكند، حتى اگر مدتى بتواند به سختى قطع رابطه را تحمل كند، بالاخره روزى طاقتش تمام مىشود و خواهان ارتباط با خانوادهاش مىگردد و از بىاعتنایى یا نفرت همسرش از خانوادهاش دلآزرده مىشود و موجبات اختلافات و جدایى فراهم مىآید.
البته استثناهایى وجود دارد. چه بسا زن یا مردى از خانواده خود و عقاید و اخلاق و رفتار آنان بیزار بوده و با فردى ازدواج كند كه مانند خودش از چنین عقاید، اخلاق و رفتارى نفرت دارد و مىپذیرد كه هر دو با خانواده همسرش قطع رابطه كنند یا رابطهشان را به حداقل برسانند اما با هم باصفا و صمیمیت زندگى كنند و سرزنشهاى خانواده نتواند در عزم محكم و استوار آن دو در زندگى و تداوم آن خللى ایجاد كند؛ ولى همان گونه كه گفتیم، این موارد استثنا هستند و كسانى مىتوانند چنین كارى كنند كه عزم جزمى داشته و تاب تحمل سرزنشها و نامهربانىها را داشته باشند، یعنى نامهربانى پدر، مادر، برادر و خواهر، عزم آنان را نشكند و از شیوه زندگى و همسرى كه انتخاب كرده، دلسرد ننماید. اگر دو طرف از چنین عزم و ارادهاى برخوردارند، مىتوانند با هم زندگى كنند و نامهربانىها را نادیده بگیرند اما چنانچه دو طرف یا یكى از آنها از چنین عزم و ارادهاى برخوردار نباشند، قطعاً ازدواجى موفق نخواهد بود.
اگر پدرِ همسر شما مردى تبهكار باشد و یا اگر مادر همسرتان اخلاق زشت و رفتارهاى ناپسند داشته باشد و خانواده همسرتان در جامعه به بدنامى شناخته شده باشند، آیا مىتوانید با چنین افرادى ارتباط و انتساب داشته باشید؟ آیا از بدنامىها و رفتارهاى ناپسند بىتاب نخواهید شد و از آن وضع ناپسند فرار نخواهید كرد؟ آیا مىتوانید خودتان و همسرتان با آنان به طور كامل قطع رابطه كنید؟ اگر خانواده شما از بعضى شغلها، برخى رفتارها و اخلاقها متنفر باشند و همسر شما یا یكى از اعضاى خانوادهاش آن شغل، رفتار و اخلاق را دارد و در صورت ازدواج مورد قهر و سرزنش خانواده قرار مىگیرید، برایتان اهمیت ندارد؟ چقدر مىتوانید در مقابل سرزنشها و قهرها ایستادگى كنید؟ وقتى توانتان تمام شد، چارهاى جز جدا شدن از همسرتان و خویشان او دارید؟!
با تحقیق است كه خواستگار نقاط قوّت و ضعف فرد مورد نظر را مىیابد و مىتواند آگاهانه تصمیم بگیرد و از پیامد تصمیم خام و مبتنى بر احساس و جهل در امان باشد. به قول یكى از نویسندگان:
نباید به دخترى پیشنهاد ازدواج دهید مگر اینكه بعضى از عیوبش را كشف كرده باشید.(1)
بنابراین جوانانى كه مىخواهند براى ازدواج اقدام كنند و فردى را به عنوان همسر در نظر گرفته و به او دلبستگى پیدا كردهاند، لازم است در اوّلین مرحله، تحقیقات پیرامونى خود را انجام دهند و نسبت به موارد «كفو» و همشأن بودن كه در مقاله قبل آمد، تحقیق كافى كنند، آنگاه بعد از اطمینان از مناسب و قابل قبول بودن شخص مورد نظر از جهات مختلف، براى خواستگارى اقدام كنند و مقدمات ازدواج را فراهم آورند.
شناخت حضورى و رو در رو
برخى ازدواجها با برخورد اتفاقى و غیر منتظره صورت گرفته است. در خیابان، دانشگاه، محیط كار یا ... با فردى برخورد كرده و قیافه، اخلاق یا رفتار او را پسندیده و بدو متمایل شدهاید، یا از اطرافیان وصف فردى را شنیده و با اینكه او را ندیدهاید، ولى دلتان به او تمایل پیدا كرده و این زمینه براى ارتباطهاى بعدى شده و بالاخره به ازدواج منتهى گردیده است. همه شناختهاى اتفاقى، تصادفى، حضورى یا غیر حضورى براى ایجاد تمایل مفید و مناسب است اما دین، اخلاق و وجدان علاوه بر جلب نفع شخصى حكم مىكند كه در صحبت رو در رو و حضورى سعى كنیم طرف مقابل را در رسیدن به آگاهىهاى واقعى یارى دهیم تا انتخاب او بر اساس آگاهى و اطلاع باشد و در آینده نتواند ما را به خیانت، دروغ، دورویى و فریب متهم سازد.
نباید شناختهاى سطحى، مبناى ازدواج باشد، بلكه شناختهاى سطحى فقط به عنوان اولین خشت بنا مناسب است و باید مراحل بعد با دقت و آرامى پیموده شود.بعد از تمایل به فردى در برخورد ابتدایى و اتفاقى، شناختهاى پیرامونى لازم است. حال شناخت پیرامونى كسب كرده و مورد را براى ازدواج مناسب یافتهاید. تا به حال شناخت شما از همسر احتمالى، شناختهاى واسطهاى و با برداشتهاى تحقیقى است و باید با شناختها و برداشتها حضورى و بدون واسطه تكمیل و تصحیح گردد و درست و خطاى آن روشن شود تا به آگاهى كافى براى اقدام به ازدواج برسید. در این مرحله باید در پى ملاقاتهاى خانوادگى و طرفینى در محیط خانواده یا در محیطهاى مناسب و كنترلشده دیگر بود.
زن و مردى كه تصمیم به ازدواج گرفتهاند، بعد از مدتى كه راجع به همدیگر تحقیق كرده و از یكدیگر اطلاعاتى كسب كردند، نباید بدین شناختهاى اولیه بسنده كنند، بلكه باید اطلاعات تحقیقاتى با اطلاعات مستقیم، حضورى و بدون واسطه تكمیل شود و محك بخورد. ملاقات مستقیم با فردى كه مىخواهد همسرتان باشد، لازم و ضرورى است. در این ملاقاتها شما باید در محیطى آرام و مطمئن به گفتگوى صادقانه بپردازید. لازم است هر دو بدون تعارف، حیاى بىجا و دورویى به كسب آگاهى از ویژگىهاى جسمى، روحى، و مادى یكدیگر همت بگمارید و هر كدام، طرف مقابل را در رسیدن به آگاهى یارى دهد. بنابراین اگر مىخواهید زندگى آینده شما دوام و استحكام داشته باشد، صادقانه ایدهآلها و خواستههاى خود را به طرف مقابل بگویید و درخواستهاى او را بجویید. ویژگىهاى شخصى، اخلاقى، خانوادگى و رفتارى خود را توضیح دهید و از او در باره ویژگىهایش توضیح بخواهید.
حرام بودن تدلیس و فریب
در فقه اسلامى تصریح شده كه اگر آرایشگرى آگاهانه دخترى را آرایش كند به گونهاى كه دختر زیبا جلوه كند و چهره زشت او را در پس آرایش پنهان نماید، آنگاه چهره آرایش شده را به فردى نشان دهند و او را جذب كنند و دختر را به ازدواج او در آورند، كار آرایشگر و اجرت او حرام است، زیرا سبب فریب و گمراه شدن خواستگار مىگردد. خواستگار باید صورت واقعى (بَزك نكرده) دختر را ببیند و بپسندد، آنگاه آرایش كردن او بدون مانع است، بلكه كارى پسندیده مىگردد.آرایشگرى و بزك كردن حرام در موارد دیگرى هم مصداق پیدا مىكند. كسى كه در صحبت رو در رو با خواستگارش ویژگىهاى روحى، اخلاقى، رفتارى، خانوادگى و ایدهآلهایش را پنهان كند و مطالبى اظهار نماید و ارائه دهد كه حقیقت نداشته باشد، خواستگار را به گمراهى انداخته، علاوه بر اینكه گناه كرده، زمینه ایجاد بنیانى را فراهم آورده كه بعداً در معرض فروپاشى است. منهدم شدن این بنیان علاوه بر اینكه به ضرر خواستگار خواهد بود، براى خودش هم ضرر در پى دارد.
بنابراین دین، اخلاق و وجدان، علاوه بر جلب نفع شخصى حكم مىكند كه در صحبت رو در رو و حضورى سعى كنیم طرف مقابل را در رسیدن به آگاهىهاى واقعى یارى دهیم تا انتخاب او بر اساس آگاهى و اطلاع باشد و در آینده نتواند ما را به خیانت، دروغ، دورویى و فریب متهم سازد.اگر باور كردیم كه «ازدواج عقلآزمایى است، نه بختآزمایى»، سعى مىكنیم قبل از ازدواج تمام جوانب كار را بسنجیم و آگاهانه اقدام كنیم. اقدام بختآزمایانه در ازدواج اصلاً صحیح نیست.
دیدن جمال و نیكوهاى زن قبل از ازدواج
معمولاً زنها جمال و زیبایى ظاهرى مرد را نمىخواهند، از طرف دیگر، جمال و زیبایى مردها آشكار است و در برخوردهاى اتفاقى هم مىتوان آن را مشاهده كرد اما زنها در جامعه اسلامى پوشیدهاند و در برخوردهاى خارج از خانه و با نامحرم، اندام و زیبایىهاى آنان در پوشش پنهان شده و نمىتوان در برخوردهاى اتفاقى، آن را یافت اما زیبایى و جمال زن، مطلوب و گمشده مردان است و در شیرینى و دوام زندگى بسیار اثر دارد. چون در برخوردهاى اتفاقىِ خارج از منزل، ویژگىهاى زنها پنهان است، لازم است مرد در فرصتى قبل از ازدواج بتواند ویژگىهاى همسر آیندهاش را مشاهده كند تا پس از آن تصمیم به ازدواج بگیرد.یكى از مسائل مهمى كه در تحقیق حضورى و رو در رو باید مورد توجه باشد، مشاهده قد و قامت و زیبایى و رعنایى همسر است. زنى كه مىخواهد به همسرى در آید براى اینكه ازدواجش مطمئن باشد، لازم است ویژگىهاى خود را در ملاقات حضورى و در محیطى امن به خواستگار نشان دهد تا او با آگاهى و چشم باز انتخاب كند.این مطلب در رهنمودهاى اهل بیت(ع) مورد تأكید قرار گرفته است. در زمان رسول خدا(ص) شخصى زنى را خواستگارى كرد و مىخواست با او ازدواج كند اما وى را ندیده بود و انتخاب او بر مبناى شنیدهها بود. رسول خدا(ص) به او فرمود:
«لَوْ نظرتَ إلیها فإنّه اَحْرى أنْ یدوم بینكما؛(2)
كاش او را مىدیدى، زیرا در این صورت امید سازش و توافق و دوام زندگىتان بیشتر بود.»
مرد هنگام گزینش همسر مىخواهد فردى را انتخاب كند كه شریك زندگىاش محرم اسرارش مادر فرزندانش و وصله تنش باشد.در حقیقت نیمه كاملكننده خود را برمىگزیند، همان گونه كه زن هنگام ازدواج شریك زندگى، یاور همراه پدر فرزندان و مایه افتخارش را برمىگزیند.
چه قیمتى بالاتر از این؟!
از امام صادق(ع) سؤال شد: آیا مردى كه مىخواهد با زنى ازدواج كند، مجاز است به مو و جمال زن بنگرد؟ امام فرمود: به شرط آنكه دنبال كامجویى و لذت بردن حرام (سوء استفاده) نباشد.(3)
آیتاللَّه امینى از كارشناسان ازدواج و خانواده چنین رهنمود مىكند:
به پسران و دختران توصیه مىشود از دیدن مانع نشوند و هر یك اجازه بدهد دیگرى او را ببیند. این موضوع بهتر است تا اینكه ندیده ازدواج كنند و بعداً ناراضى باشند، در نتیجه كارشان به طلاق برسد یا ناچار باشند عمرى را در ناراحتى و دلسردى و اختلاف بگذرانند.(4)
چهره، مو، اندام و محاسن زن اگر مورد پسند مرد باشد، در صفا، صمیمیت و گرمى زندگى بسیار مؤثر مىباشد. آنچه ابتدا زن و مرد را به هم متمایل مىكند و پیوستگى زندگى را تضمین مىنماید، زیبایىهاى ظاهرى و جسمى و اندامى است. دیگر عوامل پایداركننده پیوند و وصلت، بعداً پیدا مىشوند و در كنار عامل زیبایى قرار مىگیرند. اگر این عامل وجود نداشته باشد، تداوم زندگى تا پیدا شدن عوامل دیگر و اصولاً پیدا شدن آن عوامل مورد تردید است. زن عفیف، پاكدامن و مقید به پوشش باید هنگام رویارویى با خواستگار، براى آگاهى یافتن او از جمال و زیبایىهاى همسر آیندهاش با او همكارى كند و اجازه دهند جوان خواستگار حداقل از پسِ چادر نازك، چهره، مو، اندام و قد و بالاى او را ببیند تا بتواند تصمیم بگیرد. خود نیز با دقت قد و بالا و اندام مرد را برانداز كند، آنگاه تصمیم بگیرد.
ممكن است بعضى از متدینان بگویند كه لازم نیست قبل از ازدواج، خواستگار در صدد دیدن چهره، مو و زیبایىهاى همسر باشد، بلكه مادر و خواهر او كه زن هستند مىتوانند دختر را ببینند، بعد براى پسر توصیف كنند تا او انتخاب كند و تصمیم بگیرد.
به این عزیزان تذكر مىدهیم هر انسان سلیقه خود را دارد. چه بسا دخترى كه به نظر مادرى زیبا نیست و اندامش متناسب نمىباشد، از نظر پسر، زیبا و خوشاندام جلوه كند. مشهور است لیلى دخترى لاغر و گندمگون بود. روزى امیر آن سامان وى را دید و شناخت و به او گفت: این چهره و اندام، شایسته مجنون و آن دلدادگى نیست. چرا باید مجنون دلداده چنین فردى باشد كه رنگش سبزه است و مویش فرفرى و قدش كوتاه و اندامش لاغر و ... . لیلى سخن و كلام امیر را شنید و در جواب گفت: این برداشت شما از قد و قواره من است اما
اگر بر دیده مجنون نشینى
بجز زیبایى از لیلى نبینى بنابراین اكتفا به توصیف مادر و خواهر و تصمیم بر ازدواج گرفتن با تكیه بر توصیفها، همه جا درست و كافى نیست. شایستهتر آن است كه دو طرف در ملاقات حضورى و مطابق با دستور شرع همدیگر را ببینند. نگاههاى خریدارانه اگر در مرحله نهایى و پس از توافق دختر و پسر باشد، از نظر شرع مجاز مىباشد.
گرانترین قیمت
روایاتى مجاز بودن نگاه مرد به مو و جمال زنى را كه مىخواهد با او ازدواج كند، یادآور گردیده، در توجیه جواز نگاه كردن مىگوید:
«إنّما یشتریها بأغلى الثمن؛(5)
زیرا او را به گرانترین قیمت مىخرد.»
بعضى از علما «گرانترین قیمت» را به مهریهاى كه مرد براى ازدواج مىدهد یا هزینههاى مادى كه مىپردازد تفسیر كردهاند،(6) ولى به نظر مىرسد «گرانترین قیمت» داراى مفهومى وسیعتر از هزینههاى مالى و مادى است. مرد هنگام گزینش همسر مىخواهد فردى را انتخاب كند كه شریك زندگىاش، محرم اسرارش، مادر فرزندانش و وصله تنش باشد. در حقیقت نیمه كاملكننده خود را برمىگزیند، همان گونه كه زن هنگام ازدواج، شریك زندگى، یاور همراه، پدر فرزندان و مایه افتخارش را برمىگزیند. چه قیمتى بالاتر از این؟! طبیعى است كه وقتى معاملهاى به این اهمیت انجام مىدهند، باید اختیارات متناسبى داشته باشند. لازم است بعضى اجازهها كه در مواقع عادى وجود ندارد، آن هنگام وجود داشته باشد. زن یا مرد اگر از شخصى راجع به طرف مقابل تحقیق كنند، بر سؤالشونده لازم است و اجازه بلكه وظیفه دارد نقاط ضعف فرد را مانند نقاط قوّتش براى پرسشگر بیان كند. بیان نقاط ضعف و عیوب نه تنها غیبت و حرام نیست بلكه نگفتن آنها كتمان و گناه است. اجازه افشاى عیوب به خاطر اهمیت پیوند و وصلتى است كه پیش خواهد آمد؛ به همین دلیل دو طرف اجازه دارند خوبىهاى همدیگر را ببینند و از آن آگاهى یابند، و این گرانترین قیمتى است كه هر دو طرف مىپردازند.
اگر در روایت «ناظر» و نگاهكننده، مرد بیان شده، از آنروست كه سؤال از اختیار مرد بوده است. دیدن موى زن براى مردان به صورت عادى ممكن نیست، ولى زنان جمال و قد و قواره و اندام مرد را همیشه مىتوانند ببینند و احتیاج به اجازه فوقالعاده نیست.
امام صادق(ع) مىفرماید:
«ببین جانت را كجا قرار مىدهى [به چه كسى دل مىبندى] و چه كسى را در مالت شریك مىكنى و بر دین و راز خود آگاه مىگردانى.»(7)
در روایتى دیگر مىفرماید:
«شوهر دادن دختر، به كنیزى در آوردن اوست، هر گاه یكى از شما دخترش را به براى انتخاب شریك آینده زندگى و كسى كه مىخواهد نزدیكترین فرد به انسان باشد و همراز و همسفر او در تمام مدت عمر و پدر یا مادر فرزندانش؛ دقت فراوان لازم است اما باید از افتادن در دام وسواس برحذر بود.
وسواس یعنى تكیه بیش از اندازه به تحقیقات پیرامونى و حضورى و امید رسیدن به اطمینان قطعى!
همسرىِ دیگرى مىدهد، او را كنیز وى گردانیده است. بنگرید عزیز دردانه خود را كنیز چه كسى قرار مىدهید!»(8)
این روایتها حاكى از آن است كه ازدواج یعنى انتخاب شریك زندگى، آگاه بر ظاهر و باطن، نیمه گمشده و ... و این گرانترین قیمتى است كه دو فرد هنگام ازدواج مىپردازند. عقل حكم مىكند در معاملهاى به این گرانقیمتى، دقت كافى به عمل آورند تا پس از ازدواج احساس غبن و پشیمانى نكنند.
دقت یا وسواس (تحقیق و توكّل)
براى انتخاب شریك آینده زندگى و كسى كه مىخواهد نزدیكترین فرد به انسان باشد و همراز و همسفر او در تمام مدت عمر و پدر یا مادر فرزندانش؛ دقت فراوان لازم است اما باید از افتادن در دام وسواس برحذر بود.
بعضى افراد در انتخاب همسر گرفتار افراط مىگردند و از ترس عدم موفقیت، ریزبینىهاى بىجا مىكنند و نمىتوانند كسى را به عنوان شریك زندگى برگزینند. این افراد بیش از حدّ به تحقیق و شناخت بها داده و توكل را فراموش كردهاند.
براى در امان ماندن از ورطه وسواس باید تحقیق را با توكل همراه كرد، یعنى از طرفى، دنبال یافتن فرد مناسب با ویژگىهاى خوب بود و از طرف دیگر، براى در امان ماندن از خطا و اشتباه احتمالى، به خدا پناه برد و بر او توكل كرد.
اگر كسى در صدد باشد كه فرد صد در صد ایدهآل را پیدا كند و در مورد او به اطمینان قطعى برسد، باید بداند كه خواست محالى است، زیرا همه داراى عیبها و نقصهاى فراوان هستند. جز ملاك قرار دادن برآیند و جمع امتیازات و عیوب راه دیگرى نیست. براى هر فرد احتمال خطا در تحقیق هم وجود دارد و ممكن است عیبها و نقصهایى در فرد مورد نظر باشد كه بدانها آگاهى پیدا نكرده است، پس نمىتوان به فرد صد در صد ایدهآل و اطمینان قطعى دست یافت. چارهاى جز تحقیق و انتخاب فردى كه مجموع ویژگىهایش مثبت باشد، نیست. براى آینده هم باید به خداوند توكل كرد و با امید به او پیش رفت. وقتى جوانى را داراى ایمان، پشتكار، خانواده محترم و ... یافتیم و ویژگىهاى مثبتش را فراوانتر از ویژگىهاى منفىاش دیدیم و نتیجه تحقیقات پیرامونى و حضورى در مجموع امیدبخش بود، باید با امید به خدا پیش رفت و از او كمك طلبید تا نابسامانىهاى احتمالى را بسامان كند. خداوند به پیامبرش دستور مىدهد كه از دشمنان برحذر باشد و براى رفع هجوم و سركوبى آنان آمادگى لازم را داشته باشد؛ در ضمن دستور مىدهد كه اگر گروهى از دشمنان خواستار صلح و متاركه دشمنى بودند و قراین حاكى از صداقت آنان در صلحجویى بود، احتمالات خلاف را به خدا واگذارد و با توكل بر خدا پیشنهاد مصالحه را بپذیرد.(9) پیامبر به عربى كه شتر خود را به امان خدا رها كرده بود، دستور داد اوّل زانوى اشتر را ببندد و بعد آن را به امید خدا واگذار كند. به قول سعدى:
«با توكل زانوى اشتر ببند.»
وسواس یعنى تكیه بیش از اندازه به تحقیقات پیرامونى و حضورى و امید رسیدن به اطمینان قطعى! اگر كسى در امر ازدواج گرفتار وسواس گردد، امید آنكه بتواند همسر مناسبى پیدا كند، كم مىشود و افراد مناسب را از دست خواهد داد. در امر ازدواج نه سهلانگارى و انتخاب سریع و بدون تأمل، پسندیده و موافق احتیاط است، نه وسواس و سختگیرى بیش از حد. راه صحیح در این مسئله مهم، دقت و تحقیق و مشورت از طرفى و تضرع و توكل به خداوند و كمك خواستن از او از طرف دیگر است. امام صادق(ع) به یكى از اصحابش فرمود:
«هر گاه یكى از شما خواست ازدواج كند، دو ركعت نماز بخواند و خداى بلندمرتبه را بستاید و به پیشگاه او عرض كند: خدایا! مىخواهم ازدواج كنم؛ پس، از زنان آنكه نیكوخُلقترین، رعناترین و عفیفترین است برایم مقدّر گردان. زنى كه عفت خود را در غیاب من حفظ كند و حافظ مال، پُر روزى و پر بركت باشد؛ و از او فرزندانى پاك، روزى من كن تا خَلَف و جانشین صالح من در دوران زندگى و بعد از مرگم باشند.»(10)
استخاره در ازدواج
استخاره بر دو نوع است:
1- طلب خیر و هدایت از خداوند كه معناى حقیقى استخاره و شیوه عملى پیشوایان اسلام علیهمالسلام بوده است. در حقیقت نوعى دعا، تضرع، یارىخواهى از خداوند و توكل بر اوست، كه در تمام احوال و كارها و بخصوص كارهاى مهم مانند انتخاب همسر، پسندیده و بلكه لازم است. دعاى سى و سوم صحیفه سجادیه و دعاى اوّل دعاهاى دهگانه «الوسائل الى المسائل» دعاى استخاره و(11) براى طلب خیر در كارها مىباشد.
طریق این استخاره و طلب، آن است كه هر گاه بعد از تأمل، تعقل و مشورت تصمیم به كارى گرفتى، متوجه درگاه خداوند شوى؛ مناسب است دو ركعت نماز به جا آورى و بعد از خداوند بخواهى كه اگر تصمیمت صحیح است، تو را بر انجام آن موفق گرداند و خیر و بركت در آن قرار دهد، اما اگر تصمیم نادرستى است و مورد رضایت حق نیست، تو را از آن منصرف سازد و بین تو و انجام آن مانع ایجاد گرداند.
در نقلى آمده است كه امام على(ع) هر گاه مىخواست كارى را انجام دهد، دو ركعت نماز مىخواند و بعد از آن صد بار مىگفت: «استخیر اللَّه؛ از خدا طلب خیر مىكنم.» بعد این گونه دعا مىفرمود:
«خدایا، مىخواهم فلان كار را كه مىدانى، انجام دهم. اگر صلاح دین و دنیا و آخرت مرا در این كار مىبینى، وسیلهاش را برایم فراهم ساز، اما اگر مىدانى كه این كار براى دین و دنیا و آخرت من زیان دارد، مرا از انجام آن منصرف كن، چه دوست داشته باشم و چه دوست نداشته باشم، زیرا تو مصالح واقعى را مىدانى و من از آنها آگاه نیستم. تویى كه به امور پنهان آگاه مىباشى.»
بعد از دعا، امام با توكل بر خدا تصمیم به انجام یا ترك مىگرفت و پى انجام تصمیمش مىرفت.(12)
نقل شده كه فرزند یكى از علما تصمیم به تحصیل در رشتهاى دانشگاهى مىگیرد اما پدر موافق نبوده و نظر دیگرى داشته است. بالاخره به استخاره متوسل مىشوند، ولى با توجه به اختلاف نظر دو طرف، نمىتوانند با استخاره مشكل را حل كنند و بر یك تصمیم اتفاق نظر نمایند. ناچار از امام خمینى(قدسسره) كمك و استخاره مىطلبند. امام مىفرماید:
«فرزند خود را در انتخاب آزاد بگذارید و شما و مادرش دعا كنید موفقیت در راهى كه انتخاب مىكند، نصیب او گردد.»(13)
امام به استخاره به معناى واقعى اشاره كرده و رهنمود مىدهد. لازم است مؤمن در همه كارها بخصوص در كارهاى مهم از خداوند طلب هدایت و خیر كند و متضرعانه از او بخواهد اگر انتخابش صحیح و در راستاى سعادت دین و دنیایش مىباشد، او را موفق گرداند اما اگر انتخابش نادرست و تباهكننده دین و دنیایش است، وى را منصرف سازد و مانع انجام ارادهاش شود. متأسفانه معناى حقیقى و صحیح استخاره كمتر مورد توجه واقع مىشود و بدان عمل مىگردد.
2- استخاره معمول و متداول بین مردم این است كه وقتى مىخواهند راجع به امرى مهم تصمیم بگیرند، قبل از تحقیق و تأمل و مشورت یا بعد از تحقیق و تأمل و مشورت و تمایل به انجام كار، با قرآن یا تسبیح استخاره مىكنند و كسب تكلیف مىنمایند، بعد مطابق دستور استخاره - چنان كه خود یا استخارهكننده برداشت كرده - تصمیم مىگیرند و به انجام كار، مصمم یا از انجامش منصرف مىشوند. این نوع استخاره در جاى خودش صحیح است. وقتى انسان بعد از تحقیق، تأمل و مشورت نتوانسته تصمیم بگیرد و حیران و سرگردان است، چنین استخارهاى مىتواند مفید و راهگشا باشد، ولى متأسفانه در بعضى خانوادهها توسل به این نوع استخاره، حالت زیادهروى به خود گرفته و جاى تحقیق و مشورت و تصمیمگیرى عاقلانه نشسته است. بسیارى خانوادهها وقتى دخترى را مىبینند و او را براى پسرشان مناسب تشخیص مىدهند و یا پسرى از دخترشان خواستگارى كرده، قبل از تحقیق، تأمل، مشورت و تصمیمگیرى بر مبناى آن، به استخاره متوسل مىشوند و جواب مثبت یا منفى مىدهند. صحیح آن است كه اجازه دهند خواستگارى مطرح گردد و راجع به خواستگار تحقیق و پرس و جو كنند و ملاقات حضورى ترتیب دهند و بر مبناى تحقیقات و با توكل به خدا تصمیم بگیرند. اگر بعد از تحقیقات و دقت به نتیجه اطمینانبخشى نرسیدند، به قرآن و استخاره متوسل گردند.
فال بد زدن یكى از حیلههاى شیطان است تا او را از انجام كار خیر باز دارد؛ بر عكس فال خوب كه وى را به انجام كار مصمم مىسازد و اطمینان و توانش را زیاد مىگرداند.
پیامبر(ص) وقتى تصمیمى مىگرفت، فال خوب مىزد و حوادث و وقایع را مثبت (امیدوارانه) ارزیابى مىكرد. با تعریف مثبت در خود و اطرافیانش ایجاد روحیه مىنمود.
تفأل خیر
یك نكته دیگر كه یادآورى آن مناسب است، تفأل خوب و بد در ازدواج است. بعضى هنگام انجام كارهاى مهم به كوچكترین بهانهاى تفأل بد مىزنند و از انجام كار منصرف مىگردند. قرآن به شدت با تفأل بد مبارزه كرده و آن را از دامها و كید شیطان شمرده و از آن حذر داده است. انسان وقتى مىخواهد كار ارزشمندى انجام دهد، شیطان با كمك دستیاران درونى و بیرونىاش در صدد منصرف كردن او برمىآید. فال بد زدن یكى از حیلههاى شیطان است تا او را از انجام كار خیر باز دارد؛ بر عكس فال خوب كه وى را به انجام كار مصمم مىسازد و اطمینان و توانش را زیاد مىگرداند. اسلام همچنان كه با فال بد زدن - تطیّر - مخالفت كرده، به فال خوب زدن دعوت نموده است. پیامبر(ص) وقتى تصمیمى مىگرفت، فال خوب مىزد و حوادث و وقایع را مثبت (امیدوارانه) ارزیابى مىكرد. با تعریف مثبت در خود و اطرافیانش ایجاد روحیه مىنمود.
ازدواج از كارهاى مهم مورد رضایت خدا و مورد غضب شیطان است. وقتى فردى تصمیم به ازدواج مىگیرد، شیطان در صدد است او را به هر بهانهاى باز دارد. یكى از راههاى ابلیس براى بازداشتن و منصرف كردن، فال بد زدن و سست كردن و ترساندن مىباشد. شاید به همین جهت بسیارى از بزرگان از استخاره در مورد ازدواج خوددارى مىورزند، مبادا خواستگار را بدون جهت منصرف سازند و مانع كار خیر و سبب خشنودى شیطان شوند.
البته تفأل (فال خیر زدن) باید واقعبینانه باشد، نه از سرِ سادگى و انتظار بىمورد داشتن. نباید خود را گول زد، بلكه پیش از ازدواج مىباید چشم و گوش را خوب باز كرد.
پىنوشتها:
1) نقش دین در خانواده، صادق احسانبخش، ص138.
2) وسائل الشیعه، ج20، ص90، مؤسسه آلالبیت.
3) همان، ص88.
4) انتخاب همسر، ابراهیم امینى، ص114.
5) وسائل الشیعه، ج14، ص28، چ اسلامیه و ج20، ص88، چ آلالبیت.
6) مبانى عروةالوثقى، آیتاللَّه خویى، ج1، ص31؛ كتاب النكاح، شیخ انصارى، ص42.
7) وسائل الشیعه، ج14، ص59، چ اسلامیه.
8) همان.
9) و إنْ جنحوا لِلسَّلْم فاجْنحْ لها و توكَّلْ على اللَّه.» (سوره انفال، آیه 61).
10) وسائلالشیعه، ج20، ص113.
11) این دعاها در حاشیه مفاتیحالجنان شیخ عباس قمى، ص760 تا 790 آمده است.
12) مكارمالاخلاق، طبرسى، ص369.
13) صحیفه امام، ج21، ص309.
14) وسائلالشیعه، ج20، ص27، چ آلالبیت.
15) همان، ج14، ص17، چ اسلامیه.
16) سوره نور، آیه 33.
نویسنده:احمد حیدرى
منبع:ماهنامه پیام زن