• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 55
تعداد نظرات : 13
زمان آخرین مطلب : 6102روز قبل
دعا و زیارت

 

اساس فرهنگ بر دو ركن ركین مبتنی است: یك سلسله باورها و یك سلسله ارزش ها. فرهنگ های غیراسلامی، بیش تر از هر چیز تابع آداب، رسوم، سلیقه ها و قرار دادها هستند و پایة استواری ندارند؛ اما فرهنگ اسلامی بر دوپایة محكم و استوار بنا شده است: یكی باورها و دیگر ارزش ها.
باورها همان عقاید انسان به هستی است: مبدأ كلّ هستی كجا است؟ جهان هستی برای چه پدید آمده است؟ جایگاه آدمی در چارچوب نظام هستی چیست؟ در مجموع می توان گفت: باورها، مجموعة عقایدی است كه به توحید، نبوّت و معاد برمی گردد؛ برای مثال این اعتقاد كه خدایی وجود دارد و گرداننده و تدبیر كنندة جهان است؛ نیازهای ما را فقط او می تواند برطرف كند و كمال و سعادت ما در این است كه فقط در جهت رضایت او حركت كنیم. این ها همان باورهایی است كه یك ركن اساسیِ فرهنگ اسلامی را تشكیل می دهد.
ركن دوم فرهنگ اسلامی، ارزش هایی است كه از این باورها برمی خیزد. ارزش ها مجموعة اموری است كه آدمی باید رعایت كند تا به هدف و سعادت نهایی اش برسد.
حال ما باید این دو ركنِ اصیل را در خودمان و دیگران تقویت كنیم. سعی دشمنان اسلام نیز بر این است كه این دو ركنِ اساسی را از جوانان ما بگیرند. از یك طرف می خواهند با ایجاد و ترویج شك و شبهه، ایمان و باور جوانان را تضعیف كنند تا جایی كه شك گرایی میان نسل جوان ما به فرهنگ و افتخار تبدیل شود و از طرف دیگر می خواهند با ترویج ضدّ ارزش ها، به تدریج ارزش های اسلامی را در جامعه و به ویژه میان نسل جوان محو و نابود كنند.
وقتی باورها و ایمان ها ضعیف شد، دیگر یقینی به حیات پس از مرگ، قرب الاهی و سعادت و پاداش آخرتی نخواهد بود. آن وقت نوجوان سیزده ساله هرگز خود را فدای اسلام نخواهد كرد. او وقتی خود را زیر تانك می اندازد كه اعتقاد داشته باشد هنگام شهادت، سرش بر دامن امام حسین (ع) قرار می گیرد؛ اما اگر چنین اعتقادی نباشد، خواهد گفت برای چه جانم را فدا كنم؟!
چه چیزی سببِ پیروزیِ انقلاب شد؟ سرّ آن همه ایثار و فداكاری كه انقلاب را در همة عرصه ها به پیروزی رساند، در ایمان و باورهای دینیِ نهفته بود. وقتی باورها ضعیف و سست شود، آن ایثارها و پیروزی ها نخواهد بود و جز ننگِ ذلّت و تسلیم در برابر دشمن، چیزی برای ما نخواهد ماند. اصلی ترین تلاش دشمن، در كنار تضعیف باورها، كمرنگ كردن ارزش ها و ترویجِ انواع فسادها است. می خواهند همان منجلاب فسادی را كه جوانان امریكایی و اروپایی در آن غوطه ور شده اند، برای جوانان ما صادر كنند. این روزها در رسانه های گروهی، به طور دائم آمار و اخبارِ عجیبی از فساد و جنایتِ جوانان و نوجوانان غربی را شاهدیم. شصت در صد تمام جنایاتی كه در امریكا واقع می شود، به دست نوجوانان است. چندی پیش شنیدید كه پسر بچة شش ساله در اعتراض به همكلاسی اش كه چرا آب دهانت را روی میزِ من ریختی، اسلحه كشیده و او را كشته است. آمارِ قتل ها، خودكشی ها، آتش زدن ها، فروپاشی خانواده ها، همجنس بازی ها، كودك آزاری ها و اقسام جنایت های دیگر در امریكا و اروپا شاید برای شما باوركردنی نباشد.
آمار ازدواج رسمی در غرب خیلی كم است. ضمن آن كه خیلی از همین ازدواج های رسمی نیز اسمی است. برای مثال زن و مردی تنها برای این كه از شهرداری كمك بگیرند، به طور رسمی ازدواج می كنند؛ در حالی كه ماه به ماه یك دیگر را نمی بینند. مرد با دوست خودش و زن نیز با دوست خودش زندگی می كند. حال ببینید بچه ای كه در چنین خانوادة نابسامانی متولد می شود، چه عاطفه و محبتی از پدر و مادر خود خواهد دید و به چه رشد اخلاقی و معنوی می تواند برسد. اصلاً معلوم نیست كه پدرِ واقعی این بچه كیست.
این وضعیت اسفناك، دستاورد تمدن غربی است كه می خواهند با برنامه ها و فیلم های فاسد، ما را نیز به چنین وضعی بكشانند؛ فیلم های مستهجنی كه حتی خودِ كشورهای غربی نیز آن را كنترل می كنند.
كانادا و آمریكا چنان به هم متّصلند كه برخی از شهرهایشان از شهرهای دیگری قابل تشخیص نیست. حتی برخی از رودخانه ها بین این دو كشور مشترك است و اساساً قسمت عمدة جنوب كانادا كه شهرهای پرجمعیتی دارد، به امریكا متّصل و همة امورشان به هم مرتبط است تا جایی كه معروف شده است كانادا، حیات خلوت امریكا است. حال چنین كشوری كه ارتباطش با امریكا این قدر تنگاتنگ است،‌ فیلم های امریكایی را كنترل می كند و به بسیاری از این فیلم ها اجازة پخش نمی دهد. این در حالی است كه سه كشور امریكاییِ كانادا، مكزیك و امریكا با یكدیگر قرارداد تجارت آزاد (قرارداد نفتا) دارند كه اخیراً می خواهند اسرائیل را نیز از این طرف دنیا به این قرارداد ملحق كنند.
با وجود این قرارداد، كانادایی كه خود به جهنمی از فساد و تباهی تبدیل شده است، به امریكا اعتراض دارد كه چرا این فیلم های فسادانگیز را وارد كشور ما می كنید. در عین حال، خیلی از فیلم هایی را كه كانادایی ها اجازة پخش آن را در كشورشان نمی دهند، به طور قاچاق یا رسمی در كشور ما پخش می شود كه برخی از آن ها مجوّز وزارت ارشاد را نیز دارا هستند.
در چنین دوران پرمخاطره ای وظیفة ما بسیار سنگین است. اولاً باید بكوشیم باورهای خود را تقویت، و ثانیاً ارزش های اسلامی را در زندگی خود با جدّیت تمام اجرا كنیم. تساهل و تسامح در دین هرگز روا نیست. در تقویت پایه های اعتقادی و دفاع از عقایدمان جدّی باشیم. اگر در یك اعتقاد دینی شكّ و شبهه ای برایمان پیدا شد، آن را دنبال كنیم تا رفع شود. و در مقابل شبهه افكنان نیز با غیرت و جدّیت تمام بایستیم و در برابر ارزش های اسلامی حساس باشیم و نعمت های بزرگی را كه به بهای خون صدها هزار شهید به دست آمده است، به رایگان از دست ندهیم.

برگرفته : پرتال اطلاع رسانی فرهنگی نور ((Noorportal

يکشنبه 4/12/1387 - 14:49
دعا و زیارت

 

برخى حوادث و رویدادهایى كه در یكى دو سال گذشته در جهان رخ داده، بویژه انتشار اخبارى در زمینه انتظار مسیحیان براى بازگشت حضرت عیسى مسیح، علیه السلام، در آغاز هزاره سوم میلادى، شور و شوق ظهور مصلح آخرالزمان، حضرت بقیة الله الاعظم، ارواحنافداه، را در جامعه ما دامن زده است و این زمزمه را در میان بسیارى از مشتاقان و منتظران قدوم آن حضرت پدیده آورده كه آیا ظهور نزدیك نیست؟ آیا نباید در آینده نزدیك در انتظار وقوع واقعه خوش ظهور بود؟ و...
حتى عده اى در این میان به پیش بینى زمان ظهور پرداخته و مردم را به آمادگى براى استقبال از قدوم حضرت مهدى، علیه السلام، در آینده اى بسیار نزدیك فرا خوانده اند!
اگر چه گسترش شور و شوق عمومى براى ظهور حضرت حجت، علیه السلام، پدیده مباركى است و جاى این دارد كه علاقه مندان آن حضرت اشتیاق ظهور را بیش از پیش در جامعه ما گسترش دهند و مردم را براى ظهور آماده سازند; اما اگر این پدیده منجر به تعیین زمان براى ظهور و امیدوار ساختن مردم به ظهور حضرت حجت، علیه السلام، در زمانى معین گردد، جاى تامل بسیار دارد. زیرا بر اساس روایات نقل شده از ائمه اهل بیت، علیهم السلام، هیچكس جز خداى تبارك و تعالى از زمان دقیق ظهور آگاهى ندارد و لذا تعیین وقت براى ظهور (توقیت) جایز نیست و هیچكس حق ندارد كه بر اساس برداشتهاى شخصى خود، به پیش بینى زمان رخداد عظیم ظهور بپردازد.
براى روشن شدن بیشتر موضوع یاد شده در این مقاله در ضمن چند عنوان به بررسى جوانب مختلف موضوع تعیین زمان براى ظهور مى پردازیم.

1. انتظار، رمز پایدارى و پویایى شیعیان

پیش از این در باب مفهوم، فلسفه و كاركرد انتظار در عصر غیبت سخن گفته ایم (1) و در اینجا قصد تكرار مباحث پیشین را نداریم و تنها به ذكر خلاصه اى از این مباحث بسنده مى كنیم.
انتظار منجى از سویى عاملى براى پایدارى و شكیبایى در برابر سختیها و مشكلات عصر غیبت و از سویى دیگر عاملى براى پویایى و تحرك شیعیان و آماده باش همیشگى آنان است. بر اساس تعالیم ائمه معصومین، علیهم السلام، منتظر باید هر لحظه آماده ظهور باشد و زندگى خود را چنان سامان دهد كه هر زمان كه اراده خدا به ظهور تعلق گرفت بتواند با سربلندى در پیشگاه حجت خدا ظاهر شود.
به عبارت دیگر انتظار ظهور حجت در آینده اى نامشخص هم بیم دهنده و هم نویدبخش است. بیم دهنده است; چرا كه منتظر با خود مى گوید شاید همین سال، همین ماه و یا همین روز ظهور رخ دهد و لذا باید آماده حضور در پیشگاه جت خدا و ارائه اعمال خود به آن حضرت باشم. و امیدبخش است; چرا كه منتظر مى اندیشد شاید در آینده اى نزدیك ظهور رخ دهد و سختیها و مشكلات او به پایان برسد و لذا باید پایدارى و مقاومت ورزید و تسلیم جریانهایى كه در پى غارت سرمایه هاى ایمانى و اعتقادى اند نشد.
با توجه به مطالب یاد شده مى توان گفت كه تعیین زمان براى ظهور بر خلاف مفهوم و فلسفه انتظار است و چه بسا منتظر را به سستى و یا ناامیدى بكشد. زیرا وقتى گفته شود كه تا فلان زمان مشخص، هر چند آینده اى نه چندان دور، ظهور به وقوع نخواهد پیوست، ما به طور طبیعى دچار سكون و ركود مى شویم و به این بهانه كه هنوز تا ظهور فاصله داریم از به دست آوردن آمادگى لازم براى ظهور خوددارى مى كنیم.
از سویى دیگر اگر ظهور به هر دلیل در زمانى كه به ما وعده داده شده رخ ندهد ما دچار ناامیدى و یاس مى شویم و چه بسا كه در اصل اعتقاد به ظهور منجى آخرالزمان نیز دچار تردید شویم. این نكته اى است كه در روایات نیز مورد توجه قرار گرفته است.
از جمله در روایتى كه فضیل بن یسار از امام محمد باقر، علیه السلام، نقل كرده، آن حضرت در پاسخ این پرسش كه «آیا براى این امر (برخاستن قائم، علیه السلام) وقت (مشخص) وجود دارد، فرمود:
كذب الوقاتون، كذب الوقاتون، كذب الوقاتون، ان موسى، علیه السلام، لما خرج وافدا الى ربه واعدهم ثلاثین یوما، فلما زاده الله على الثلاثین عشرا قال قومه: قد اخلفنا موسى فصنعوا ما صنعوا... (2)
كسانى كه براى این امر وقت تعیین مى كنند، دروغ مى گویند (آن حضرت سه مرتبه این سخن را تكرار كرد و آنگاه فرمود: ) زمانى كه موسى، علیه السلام، قومش را براى رفتن به قرارى كه با پروردگارش داشت ترك كرد، به آنها وعده داد كه تا سى روز دیگر برمى گردد، اما زمانى كه خداوند ده روز دیگر بر آن سى روز افزود، قومش گفتند: موسى خلاف وعده كرد پس آن كردند كه كردند...
داستان ارتداد قوم یهود و گوساله پرست شدن آنها در پى تاخیر ده روزه حضرت موسى در تاریخ مشهور است و این هشدارى است به همه كسانى كه در پى تعیین وقت براى ظهورند.
آنچه در روایت امام باقر، علیه السلام، در مورد فلسفه تعیین نشدن وقت ظهور آمده بود، به بیانى دیگر در روایتى كه از امام موسى كاظم، علیه السلام، نقل شده، آمده است. آن حضرت در این زمینه مى فرماید:
فلو قیل لنا: ان هذا الامر لا یكون الى مائتى سنة او ثلاث مائة سنة لقست القلوب و لرجع عامة الناس عن الاسلام، ولكن قالوا: ما اسرعه و ما اقربه تالفا لقلوب الناس و تقریبا للفرج. (3)
اگر به ما گفته شود: این امر [ظهور قائم] تا دویست سال و یا سیصد سال دیگر واقع نمى شود; دلها سخت مى شد و بیشتر مردم از اسلام برمى گشتند. اما گفته اند: این امر چه باشتاب پیش مى آید و چه نزدیك است! تا دلهاى مردم الفت گیرد و فرج نزدیك احساس شود.
بنابراین همه نویسندگان و گویندگانى كه به عشق امام عصر، علیه السلام، قلم مى زنند و سخن مى رانند باید تلاش خود را متوجه اصل قضیه انتظار فرج، منتظر نگه داشتن مردم، حفظ شادابى و سرزندگى انتظار در آنها و یادآورى وظایف منتظران كنند و از نوشته ها و سخنانى كه مردم را بدون دلیل به وقوع ظهور در وقت مشخصى امیدوار مى كند، خوددارى نمایند.

2. ظهور ناگهانى فرا مى رسد

در بسیارى از روایاتى كه از پیامبر گرامى اسلام، صلى الله علیه وآله، و امامان معصوم، علیهم السلام، نقل شده، این نكته مورد تاكید قرار گرفته كه ظهور نیز همانند قیامت، ناگهانى و غیرمنتظره فرا مى رسد و زمان آن را هیچكس جز خداوند حكیم نمى داند. از جمله در روایتى كه امام رضا، علیه السلام، به واسطه پدران بزرگوارش از پیامبر اكرم، صلى الله علیه وآله، نقل مى كند چنین آمده است:
ان النبى، صلى الله علیه وآله، قیل له: یا رسول الله متى یخرج القائم من ذریتك؟ فقال، علیه السلام: مثله مثل الساعة التى «لا یجلیها لوقتها الا هو ثقلت فى السموات و الارض لا یاتیكم الا بغتة (4) ». (5)
به پیامبر، صلى الله علیه وآله، عرض شد: اى رسول خدا آن قائم كه از نسل شماست چه وقت ظهور مى كند؟ آن حضرت فرمود: ظهور او مانند قیامت است. «تنها خداوند است كه چون زمانش فرا رسد آشكارش مى سازد. فرارسیدن آن بر آسمانیان و زمینیان پوشیده است. جز به ناگهان بر شما نیاید».
امام باقر، علیه السلام، نیز در تفسیر این آیه شریفه:
هل ینظرون الا الساعة ان تاتیهم بغتة و هم لا یشعرون. (6)
آیا چشم به راه چیزى جز آن ساعتند كه ناگاه و بى خبرشان بیاید؟
مى فرماید:
هى ساعة القائم، علیه السلام، تاتیهم بغتة. (7)
مراد از ساعت، ساعت [قیام] قائم، علیه السلام، است كه ناگهان برایشان بیاید.
حضرت صاحب الامر، علیه السلام، نیز در یكى از توقیعات خود بر این نكته تاكید مى ورزند كه ظهور ناگهانى و دور از انتظار فرا مى رسد:
فان امرنا بغتة فجاة حین لا تنفعه توبة و لا ینجیه من عقابنا ندم على حوبة. (8)
فرمان ما به یكباره و ناگهانى فرا مى رسد و در آن زمان توبه و بازگشت براى كسى سودى ندارد و پشیمانى از گناه كسى را از كیفر ما نجات نمى بخشد.
این دسته از روایات از یك سو هشدارى است به شیعیان كه در هر لحظه آماده ظهور حجت حق باشند و از سویى دیگر تذكرى به همه كسانى كه در پى تعیین وقت براى ظهورند.

3.نهى از تعیین وقت براى ظهور

چنانكه گفته شد تعیین وقت براى ظهور جایز نیست و بر اساس روایات معصومین، علیهم السلام، ما وظیفه داریم كسانى را كه به تعیین وقت براى ظهور مى پردازند تكذیب كنیم. در اینجا براى آشنایى شما عزیزان به برخى از این روایات اشاره مى كنیم.
امام صادق، علیه السلام، در روایتى خطاب به محمدبن سلم مى فرماید:
یا محمد، من اخبرك عنا توقیتا فلاتهابن ان تكذبه، فانا لانوقت لاحد وقتا. (9)
اى محمد! هر كس براى تو خبرى از ما درباره تعیین وقت [ظهور] نقل كرد در تكذیب او درنگ نكن; زیرا ما [اهل بیت] براى هیچكس وقت ظهور را تعیین نكرده ایم.
در روایت دیگرى وقتى «مهزم » به امام صادق، علیه السلام، عرض مى كند:
جعلت فداك، اخبرنى عن هذا الامر الذى ننتظر، متى هو؟
فدایت شوم، در مورد این امرى كه ما در انتظار آنیم، مرا آگاه كنید كه چه زمانى واقع مى شود؟
آن حضرت مى فرماید:
یا مهزم كذب الوقاتون و هلك المستعجلون، و نجا المسلمون. (10)
اى مهزم! آنان كه [براى این امر] تعیین وقت مى كنند دروغ مى گویند و آنها كه [در این امر] شتاب مى كنند نابود مى شوند و كسانى كه تسلیم مى شوند نجات مى یابند.
همچنین در توقیعى كه از ناحیه مقدسه صاحب الزمان، علیه السلام، در پاسخ به پرسشهاى «اسحاق بن یعقوب » وارد شده چنین مى خوانیم:
و اما ظهور الفرج فانه الى الله تعالى ذكره، و كذب الوقاتون. (11)
اما آشكار شدن فرج، به اراده خداوند است و آنان كه [براى ظهور] وقت تعیین مى كنند دروغ مى گویند.
توجه به روایات یاد شده بخوبى این نكته را بر ما روشن مى سازد كه ما نه تنها حق نداریم به استناد برخى رویدادهاى اجتماعى و یا حوادث طبیعى به پیش بینى زمان ظهور و تعیین وقت براى آن بپردازیم. بلكه بر ما لازم است كه ادعاى كسانى را كه مدعى دانستن زمان ظهورند تكذیب كنیم و جلوى نشر این گونه ادعاها را بگیریم.
فلسفه این حكم نیز روشن است; شما تصور كنید اگر هر از چند گاهى زمانى براى ظهور تعیین شود و ظهور به وقوع نپیوندد چه پیش خواهد آمد. آیا مردم رفته رفته ناامید نمى شوند و اعتقاد خود را نسبت به اصل اندیشه مهدویت و ظهور منجى از دست نمى دهند؟ بنابراین باید بسیار مواظب بود و اجازه نداد كه «انتظار فرج » به عنوان ارزشمندترین سرمایه اعتقادى شیعه در عصر غیبت بازیچه دست جاهلان و یا شهرت طلبان گردد.

4. ظهور را از نزدیك ببینیم

اگر چه ما از تعیین زمان براى ظهور نهى شده ایم اما این بدان معنا نیست كه با موضوع ظهور به عنوان واقعه اى دور از دسترس كه در آینده اى دور و نامعلوم به وقوع مى پیوندد برخورد كنیم، بلكه باید همواره خود را در چند قدمى ظهور ببینیم و امیدوار باشیم كه در زمان حیات خود، ظهور حضرت حجت، علیه السلام، را درك كنیم.
این نكته اى است كه از مجموع روایاتى كه در این زمینه از ائمه معصومین، علیهم السلام، نقل شده استفاده مى شود; كه از جمله مى توان به بخشى از دعاى عهد كه از امام صادق، علیه السلام، نقل شده، اشاره كرد. در بخشى از دعاى یاد شده چنین مى خوانیم:
اللهم اكشف هذه الغمة عن هذه الامة بحضوره و عجل لنا ظهوره انهم یرونه بعیدا و نریه قریبا... (12)
بارخدایا! اندوه و دلتنگى این امت را با حضور ولى خود برطرف ساز و در ظهور او شتاب كن. دیگران ظهور او را دور مى بینند ولى ما آن را نزدیك مى بینیم...

5. توجه به نشانه هاى ظهور

بخش عمده اى از روایاتى كه در زمینه مهدویت و انتظار از پیامبر گرامى اسلام، صلى الله علیه وآله، امامان معصوم، علیهم السلام، نقل شده مربوط به نشانه هاى ظهور است. كه این نشانه ها عبارتند از برخى رویدادهاى اجتماعى مانند جنگها، شورشها، كشته شدن افرادى خاص، زوال برخى حكومتها و...; برخى رویدادهاى طبیعى مانند، سیلهاى ویرانگر، قحطى، خشكسالى، خورشیدگرفتگى و ماه گرفتگى غیر عادى و... و همچنین برخى حوادث غیرعادى مانند برخاستن ندایى در آسمان كه نام قائم، علیه السلام، را در همه جا طنین انداز مى سازد. (13)
چنانكه در روایات تصریح شده وقوع برخى از نشانه هاى یاد شده حتمى است و تا آنها واقع نشوند ظهور رخ نخواهد داد. برخى از آنها نیز غیر حتمى بوده و چه بسا كه واقع نشوند. این نشانه ها از یك سو هشدار و آماده باشى براى منتظران و از سویى راهى براى شناخت ادعاهاى بى اساس و مدعیان دروغین مهدویت و به عبارت دیگر وسیله اى براى حفظ مردم از درافتادن در خطا و اشتباه است. بنابراین همه ما وظیفه داریم كه نشانه هاى ظهور را بر اساس روایات صحیح و قابل اعتماد بشناسیم و از كم و كیف آنها بدرستى آگاه شویم تا هر ادعایى را بدون دلیل نپذیریم.

6. دعا براى تعجیل فرج

یكى از وظایف اصلى ما در دوران غیبت دعا و استغاثه به درگاه الهى براى تعجیل فرج است و هیچ چیز نباید ما را از این وظیفه باز دارد.
چنانكه در توقیعى كه از طرف وجود مقدس امام عصر، علیه السلام، صادر شده مى خوانیم:
و اكثروا الدعاء لتعجیل الفرج فان ذلك فرجكم. (14)
براى تعجیل فرج بسیار دعا كنید، كه فرج شما در همان است.
این دعا و استغاثه ضمن اینكه اسباب نزدیك شدن فرج مولایمان حضرت صاحب الامر، علیهم السلام، را فراهم مى كند موجبات ارتباط مستمر و همیشگى ما با آن حجت الهى را فراهم آورده و جلوى یاس و نومیدى ما را در دوران طولانى غیبت مى گیرد.
بنابراین شایسته است كه همه منتظران امام عصر، علیه السلام، كه امیدوارند در این زمانها شاهد ظهور آن حضرت باشند، بیش از پیش به دعا و توسل براى تعجیل فرج روى آورند و آتش سوزان سینه خود را با خنكاى دعاهاى دلنشینى همچون دعاى عهد، دعاى ندبه، زیارت آل یاسین و دیگر ادعیه و توسلات، آرامش بخشند. باشد تا خداوند رحمان بر همه ما ترحم كند و ظهور پربركت آن امام انس و جان را نزدیك سازد.
سخن خویش را با بیان بخشى از دعاهایى كه مرحوم سید بن طاووس آن را در «جمال الاسبوع » نقل كرده و مرحوم شیخ عباس قمى نیز آن را با عنوان «دعا در غیبت امام زمان، علیه السلام » در «مفاتیح الجنان » آورده است، به پایان مى بریم. با امید به اینكه خداوند همه ما را در دوران غیبت ثابت قدم بدارد و از فتنه ها و آشوبهاى این زمان حفظ كند.
اللهم فثبتنى على دینك و استعملنى بطاعتك و لین قلبى لولى امرك و عافنى مما امتحنت به خلقك و ثبتنى على طاعة ولى امرك الذى سترته عن خلقك و باذنك غاب عن بریتك و امرك ینتظر و انت العالم غیر المعلم بالوقت الذى فیه صلاح امر ولیك فى الاذن له باظهار امره و كشف سره فصبرنى على ذلك حتى لا احب تعجیل ما اخرت و لا تاخیر ما عجلت و لا كشف ما سترت و لا البحث عما كتمت و لا انازعك فى تدبیرك و لا اقول لم و كیف و ما بال ولى الامر لا یظهر و قد امتلات الارض من الجور و افوض امورى كلها الیك.
خداوندا! بر دین خود پایدارم دار و مرا به طاعت خود وادار ساز. قلبم را براى ولى امرت نرم كن و مرا از آنچه آفریدگانت را با آن مى آزمایى معاف فرما و مرا به طاعت ولى امرت ثابت قدم بدار. همو كه از آفریدگانت نهانش داشتى و به اذن تو از دیده ها پنهان شد و فرمان تو را انتظار مى كشد.
تو دانایى به وقتى كه به صلاح ولى امر توست تا اجازه اش دهى امرش را آشكار كند و پرده (غیبت)اش را بردارد، بى آنكه تو را معلمى باشد. پس مرا بر این امر شكیبا ساز تا دوست ندارم تعجیل در آنچه را كه تو به تاخیر انداخته اى و تاخیر در آنچه تو تعجیلش را خواسته اى و پرده برداشتن از آنچه تو پوشیده اش داشته اى و كاوش در آنچه تو نهانش داشته اى و به ستیز برنخیزم با تو در آنچه كه تدبیر فرموده اى و نگویم: براى چه، چگونه و چرا ولى امر ظهور نمى كند، با اینكه زمین از ستم پر شده است؟ و همه كارهایم را به تو واگذارم.

پى نوشتها:

1. ر.ك: نگارنده، «نقش انتظار در پویایى جامعه اسلامى »، موعود، پیش شماره 2، آذر 1375; «چشم به راه حجت در آرزوى منجى »، موعود، ش 15، مرداد و شهریور 1378.
2. الكلینى، محمد بن یعقوب، الكافى، ج 1، ص 5; النعمانى، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص 294، ح 13; الطوسى، محمدبن الحسن، الغیبة، ص 261.
3. الكلینى، محمدبن یعقوب، همان، ص 369، ح 6; النعمانى، محمد بن ابراهیم، همان، ص 295، ح 14; الطوسى، محمدبن الحسن، همان، ص 207.
4. سوره اعراف (7)، آیه 187.
5. الصدوق، محمدبن على بن الحسین، كمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 372.
6. سوره زخرف (43)، آیه 66.
7. المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 24، ص 164، ح 4.
8. همان، ج 52، ص 176.
9. النعمانى، محمد بن ابراهیم، همان، ص 289، ج 3; الطوسى، محمدبن الحسن، همان، ص 262.
10. الكلینى، محمد بن یعقوب، همان، ص 368، ح 2; النعمانى، محمد بن ابراهیم، همان ص 197 و 198، ح 8; الطوسى، محمدبن الحسن، همان، ص 262.
11. الصدوق، محمدبن على بن الحسین، كمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 483، ح 4; الطوسى، محمد بن الحسن، همان، ص 176.
12. المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 102، ص 111.
13. ر.ك: المفید، محمد بن محمد نعمان، الارشاد فى معرفة حجج الله على العباد، ص 356-361; الصدر، السید محمد، تاریخ الغیبة الكبرى، ص 442 به بعد.
14. المجلسى، محمدباقر، همان، ج 53، ص 177.

ابراهیم شفیعى سروستانى مجله موعود شماره 18

برگرفته : پرتال اطلاع رسانی فرهنگی نور ((Noorportal

يکشنبه 4/12/1387 - 14:47
دعا و زیارت

 

مفهوم انتظار

در ادبیات دینی مکتب حیات بخش اسلام، انتظار مفهومی بس ژرف و پرارج دارد. گویا انتظار، زیباترین و کامل ترین جلوه ی بندگی حق تعالی است؛ به گونه ای که پیامبر خدا صَلی الله عَلَیهِ و آلهِ و سَلَم می فرماید: أَفضَلُ أَعمالِ اُمَّتِی إنتِظارُ الفَرَجِ مِنَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ.1 برترین اعمال امت من، انتظار رسیدن فرج از خدای عزیز بزرگ است. تعبیر امام علی علیه السلام از انتظار چنین است: أَفضَلُ عِبادَةِ المُؤمِنِ، إِنتِظارُ فَرَجِ اللهِ.2 برترین عبادت مؤمن، چشم به راه فرج خدایی داشتن است. از این رو، در فرهنگ دینی ما، منتظران از جایگاه والا و ممتازی برخوردار بوده و تعابیر بلندی در تجلیل مقام و مرتبت ایشان وارد شده است: امام کاظم علیه السلام می-فرماید: طُوبی لِشیعَتِنا المُتَمَسِّکینَ بِحَبلِنا فِی غَیبَةِ قائِمِنا، الثّابِتینَ عَلی مُوالاتِنا وَ البَراءَةِ مِن أَعدائِنا اُولئِکَ مِنّا وَ نَحنُ مِنهُم قَد رَضُوا بِنا أَئِمَّةً وَ رَضینا بِهِم شیعَةً، فَطُوبی لَهُم ثُمَّ طُوبی لَهُم وَ هُم وَاللهِ مَعَنا فِی دَرَجاتِنا یَومَ القِیامَةِ.3 خوشا به حال شیعیان ما که در زمان غیبت قائم-مان به ریسمان ما چنگ می زنند و بر دوستیِ ما و دشمنی دشمنان ما ثابت می مانند. ایشان از ما و ما از ایشان هستیم. آنان به امامت ما خشنود و ما به پیروی آنان خرسندیم. خوشا به حال آن ها و خوشا به احوال شان، به خدا سوگند! آنان در روز قیامت، در مرتبه ی ما و با ما خواهند بود. در مکیال المکارم آمده است: انتظار حالتی نفسانی است که آمادگی برای آن چه انتظارش را می کشیم از آن برمی آید و ضد آن یأس و ناامیدی است، پس هر مقدار که انتظار شدیدتر باشد، آمادگی و مهیّا شدن قوی تر خواهدبود.4

آثار سازنده ی انتظار

انتظار ظهور، اصلاح عمومی در وضع جهان بشر بوده و از اعماق روح سرچشمه می گیرد. این عقیده در آموزه های اسلامی جنبه ی وارداتی ندارد، بلکه از شخص پایه گذار اسلام نقل شده است. در این زمینه، همه ی گروه های اسلام یک رأی بوده و احادیث نیز متواتر است. انتظار حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از مسایل مهم در فلسفه ی عالی تشیّع و از حقایق معارفِ اهل بیت علیهم السلام بوده که همواره مورد توجه منتظران حضرت بوده است. انتظار در ماهیت خود، منتظر را متوجه پیشوای بزرگی می کند که خلیفه خدا در زمین و دارای قدرت بی زوال و پاینده است و با قیام و اقدام او، اوضاع جهان دگرگون شده، عدل و قسط در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها پیاده می شود و از زلال ناب معنویت او، جان تشنگان معرفت سیراب می گردد؛ تشنگانی که بار سنگین تکلیف انسانی انتظار را در فراق او بر دوش دارند. انتظار در اعتقاد تشیّع، محتوایی اصلاح گر، تحرک آفرین و تعهدآوری دارد، که عالی ترین نوع بندگی حق تعالی و در نتیجه، برترین عمل و نیکوترین تلاش و جنبش را به نمایش می گذارد. منتظر واقعی، از رفتار اصلاحی و گسترش پاکی و باز داشتن جامعه از پلیدی بی خبر نبوده، دست روی دست نمی گذارد تا یک سره تسلیم گناه و فساد و هر نوع بی عدالتی گردد و همه کارها را به عهده ی مصلح اسلام گذاشته، از خود سلب مسؤولیت نماید و به دست خویش وسیله ی تباهی اندیشه و عقل خود را فراهم آورده، بلکه او انسان قائم است و در حال جنبش، تلاش و به فکر اصلاح خود و دیگران است.

خودسازی فردی

این تحول بزرگ، پیش از هر چیز، نیازمند عناصر آماده و با ارزش انسانی است که بتوانند این بار سنگین را به دوش بکشند و این، در درجه ی نخست، مستلزم بالا بردن سطح اندیشه و آگاهی و آمادگی روحی و فکری است. تنگ-نظری ها و کوته بینی ها، کج فکری ها، حسادت، اختلاف های کودکانه و نابخردانه و به طور کلی هر گونه نفاق و پراکندگی، با موقعیت منتظران واقعی سازگار نیست. منتظر واقعی برای چنین برنامه مهمی، هرگز نمی تواند نظاره گر باشد، بلکه باید در صف اصلاح طلبان قرار گیرد. ایمان به نتایج و سرانجام این تحول، اجازه ماندن در صف مخالفان را نمی دهد و بودن در صف موافقان نیز به داشتن اعمالی پاک و روحی پاک تر و برخوردار از شجاعت و آگاهیِ کافی نیاز دارد و خودسازی برای چنین هدفی، مستلزم به کار بستن عمیق ترین برنامه ی اخلاقی، فکری و اجتماعی است. آثار تربیتی اعتقاد به انتظار را از لحاظ خودسازی فردی، می توان این چنین خلاصه کرد:

1. آراستگی به عدالت و تقوا

منتظر باید متدین راستین بوده، به زیور عدالت، تقوا و پارسایی آراسته باشد. پیرو واقعی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف کسی است که رفتار و مکتب او را الگوی عملی خود قرار داده و قیام تلاش و جان فرسای ایشان و همه ی مجاهدت ها و رشادت های پدران بزرگوار وی را در تربیت نفوس و پرورش دین داران واقعی در نظر بگیرد و با تمام وجود، خود را به تقوا و عدالت بیاراید و با اخلاص و ارادت منتظرش باشد. نشانه ی بارز کسانی که در دوره ی غیبت حجّت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف انتظار می کشند، به روشنی در کلام نبوی ذکر شده است. حضرت رسول صَلی الله عَلَیهِ و آلهِ و سَلَم در تجلیل از مقام شامخ منتظران آخرالزمان، خطاب به صحابه فرمود: إِنَّکُم أَصحابِی وَ إخوانِی قَومٌ فِی آخِرِ الزَّمانِ آمَنوا بِی وَ لَم یَرَونِی…؛5 شما اصحاب من هستید ولی برادران من مردمی اند که در آخرالزمان می آیند… . آن گاه در توصیف اوج مجاهدت و دینداری شان می-فرماید: لَأَحَدُهُم أَشَدُّ بَقِیَّةً عَلی دینِهِ مِن خَرطِ القَتادِ فِی اللَّیلَةِ الظَّلماءِ أَو کَالقابِضِ عَلی جَمرِ الغَضا، اُولئِک مَصابیحُ الدُّجی؛6 هر یک از ایشان، بیش از کسی که بر زجر پوست کندن درخت خار، با دست خالی، در شب تاریک یا نگه داری آتش سوزان داغ، در کف دست صبر می کند، در دین داری خود استقامت و پایداری می ورزند. به راستی آنان چراغ های هدایت در شب های ظلمانی هستند.

2. آراستگی به بردباری و پایداری

منتظر باید اهل استقامت، صبر و حلم باشد. بر پایه ی روایت مفصّلی که شرایط عصر غیبت و اوضاع پیش از ظهور را مطرح کرده، می توان این نکته را دریافت که در دوران غیبت، فشار زیادی بر منتظران مخلص و صدیق مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف وارد می شود. مقاومت و پایداری در چنین شرایطی، به توان بالای روحی نیاز دارد. منتظران باید بکوشند، تا به درجات بالای صبر نایل گردند؛ صبری که طبق حدیث شریف، «رأس الایمان» است. این معنا را می توان در کلام پیامبر خدا صَلی الله عَلَیهِ و آلهِ و سَلَم خطاب به اصحابش جست و جو کرد: پس از شما کسانی می آیند که به هر یک از آنان، اجر پنجاه نفر از شما را خواهند داد. اصحاب پرسیدند: ای پیامبر خدا! ما در جنگ های بدر، احد و حنین با شما بودیم و آیاتی از قرآن درباره ی ما نازل شده است، پس چرا به آنان پنجاه برابر ما ثواب داده می شود؟ حضرت پاسخ دادند: آنان در شرایطی بس دشوار خواهند بود که اگر شما در آن شرایط به سر برید، تحمل و استقامت آنان را نخواهید داشت7 از همین رو، انسانِ عصر غیبت باید دارای شناختِ درست و بصیرتِ درخشان باشد، تا بتواند در اعتقاد به حق و در برابر هر پیشامدی پایدار باشد. انسانِ منتظر باید بداند، «انتظار» چیست، او منتظر چه کسی است و ظهور، مقدمه ی چه اموری است؟ اگر این شناختِ صحیح را به دست آورد، دارای فضیلت بزرگی خواهد بود: هر کس امر امامت و رهبری را بشناسد، آن گاه پیش از قیام قائم از جهان برود، پاداش او مانند کسی است که در رکاب قائم شهید بشود.8 انسان، با شناخت امر رهبری و امامت، در خط الهی معرفت و تکلیف قرار می گیرد و در حوزه ی ولایت الهی داخل می شود و چنین کسی –در هر حال- در مقام قرب و کرامت است.

3. بهره مندی از دین شناسی بنیادین

فهم و تلقّیِ درست از دین، شریط انتظار واقعی است. مطالعه ی تاریخ، نشان می دهد که ادیان، بر اثر عوامل مختلف و با گذشت زمان های متمادی، آرام آرام از خلوص نخستین خود فاصله می گیرند و خطوط اصلی و فرعی آن-ها، با حذف و اضافه، تبدیل و تغییر، تأویل و تفسیر و… دچار تحریف می-شوند. هرگونه تحریفی، از یک نظر، به دو دسته لفظی و معنوی تقسیم می-شود. درباره ی وقوع تحریف در اسلام باید گفت: هرچند در کتاب آسمانی (قرآن کریم) تحریف لفظی راه نیافته است، اما در طی چهارده قرن گذشته، عواملی چون تفسیر به رأی یا کج فهمی قرآن، فقدان بخشی از منابع حدیث، سیره و سنّت، جعلِ حدیث، تحریف تاریخ و شخصیت ها، نفوذ فرهنگ های بیگانه و پیدایش رگه های نفاق، مهجور شدن وحی از صحنه های زندگی اجتماعی و حیات سیاسی، ترویج اسلام شناسی های مسموم و مغرضانه، مانند تک بُعدی دیدن دین… همگی به نوعی در محدود ساختن خلوص اسلام نقش داشته اند.9 امام خمینی رحمت الله علیه در این باره فرمودند: اگر نبود مجاهدت های علمی استخوان سوز و طاقت فرسای علمای عظام –یعنی فقیهان و اسلام شناسان ژرف-اندیش و جامع نگر- معلوم نبود امروز چه چیزی را به جای اسلام به خورد توده های مسلمان می دادند. ولی با این وصف، رسوباتی از آن همه جریان ناسالم و انحرافی –خواه ناخواه- در ذهنیت جامعه ی اسلامی ته نشین خواهد شد. وظیفه ی فرد و جامعه ی منتظر در عصر غیبت، به ویژه در دوره ی حاضر – که با تداوم و تورم نظریه پردازی و مطالعات نظری در حوزه ی دین پژوهی، عرصه وسیع علوم انسانی و روند برداشت های ناصواب از دین، پیچیده تر شده –این است که اسلام ناب را از سرچمشه های اصیل آن دریافت دارند. حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نه تنها یک انقلابی و رهبر سترگ سیاسی –اجتماعی است که عدالت را در گستره ی جامعه ی بشری محقّق خواهد ساخت، بلکه مصلحِ بزرگ دین است.10 او بساط همه ی دین فروشان، بدعت گذاران و متحجّران را برخواهد چید و مردم را به سوی ابعاد ناشناخته و متروکِ دین، هدایت خواهد کرد.11 امام صادق علیه السلام می فرماید: برای صاحب-الامر، غیبتی طولانی است. در این دوران هرکس باید تقوا پیشه سازد و چنگ در دین خود زند.12

4. لزوم اصلاح طلبی و ظلم ستیزی

منتظر باید در اصلاح جامعه و استقرار عدالت و رفع ظلم و ستم بکوشد؛ به عبارت دیگر، خود نیز باید صالح و مُصلح باشد. در شریعت مقدس اسلام، درباره ی لزوم مبارزه با هر گونه فساد اخلاقی، سیاسی و اجتماعی تأکید فراوان شده و به صورت «امر به معروف و نهی از منکر» بیان گردیده است. امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه فقه اسلامی، وظیفه ی شرعی و همگانی بوده و نتیجه ی مستقیم اجرایِ این فریضه، اصلاح فرد و اجتماع است. در اسلام برای درک اهمیت این اصل، آیات و روایات فراوانی آمده که به چند مورد اشاره می شود: (کُنتُم خَیرَ أُمَّةٍ أُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرُونَ بِالمَعرُوفِ وَ تَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ تُؤمِنُونَ بِاللهِ…)؛13 شما بهترین امّتی بودید که به سود انسان ها آفریده شده اند- چه این که- امر به معروف و نهی از منکر می-کنید و به خدا ایمان دارید… . پیامبر خدا صَلی الله عَلَیهِ و آلهِ و سَلَم فرمود: یا اَیُّهَا النّاسُ! اَنَّ اللهَ یَقُولُ لَکُم: مُرُّوا بِالمَعرُوفِ وَانهَوا عَنِ المُنکَرِ قَبلَ أَن تَدعُوا فَلا اُجیبَ لَکُم وَ تَسأَلُونی فَلا أُعطیکُم وَ تَستَنصِرونی فَلا أَنصُرکُم؛14 ای مردم! خداوند می فرماید: امر به معروف و نهی از منکر کنید، پیش از آن که مرا بخوانید و به شما پاسخ ندهم و از من درخواست کنید، شما را محروم سازم واز من یاری طلبید شما را یاری نکنم. امام باقر علیه السلام فرمود: اِنَّ الأَمرَ بِالمَعرُوفِ وَ النَّهیَ عَنِ المُنکَرِ سَبیلُ الأنبیاءِ وَ مِنهاجُ الصُّلَحاءِ فَریضَةٌ عَظیمَةٌ بِها تُقامُ الفَرائِضُ وَ تَأمَنُ المَذاهِبُ وَ تَحِلُّ المَکاسِبُ وَ تُرَدُّ المَظالِمُ وَ تُعَمَّرُ الأَرضُ وَ یُنتَصَفُ مِنَ الأَعداءِ وَ یَستَقیمُ الأَمرُ؛15 بی تردید امر به معروف و نهی از منکر، راه پیامبران و روشن صالحان است. امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه ای سترگ و خطیر است که سایر واجبات دینی با آن میسّر می شود، راه ها امنیّت می یابد، درآمدها حلال و مشروع شده، مظالم دفع، زمین آباد می گردد، از دشمنان انتقام گرفته می شود و امور سامان می یابد.

مسؤولیت های اجتماعی

در عصر غیبت، منتظران راستین، علاوه بر خویشتن، در برابر یکدیگر نیز مسؤولیت دارند، زیرا برنامه ی عظیم و سنگینی که در انتظار آنند، باید با تمام عناصر تحول در آن شرکت جویند و کار را به صورت دسته جمعی و همگانی به انجام رسانند. باید کوشش ها و تلاش ها با درک عمق و وسعت برنامه ی انقلاب جهانی حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به گونه ای هماهنگ انجام گیرد. آثار تربیتی اعتقاد به انتظار از لحاظ خودسازی های اجتماعی، در چهار محور مطرح می شود:

1. اهمیّت وجود رهبر

محاسبات عقلی و اجتماعی، ثابت می کند که اعتقاد به وجود چنین امامی، اثر عمیقی در اجتماع شیعه داشته است. شیعه، هرچند امام غایب را در میان خود نمی بیند، خود را تنها نمی داند و همواره بازگشت آن سفر کرده را به انتظار نشسته است. این انتظارِ سازنده و اثربخش، هر روز احتمال ظهورش را در دل ها بیشتر زنده می کند. اثر روانی چنین اندیشه ای، در زنده نگه داشتن امید در دل ها و وادار ساختن افراد به خودسازی و آمادگی برای آن انقلاب بزرگ کاملاً قابل درک است، اما اگر رهبری اصلاً وجود خارجی نداشته باشد و علاقه مندان مکتبش، در انتظار تولد و پرورش او در آینده باشند وضع به گونه ای دیگر خواهد بود. بر پایه ی برخی روایت ها، امام علیه السلام –در دوران غیبت- همواره مراقب حال پیروان خویش است و با الهام الهی، از چگونگی رفتار و کردار و گفتار آن ها آگاه می گردد. این فکر سبب می شود که همه معتقدان، در حال مراقبت دایمی فرو روند و به هنگام ورود در هر کاری، به آن توجه داشته باشند.

2. توجه به نحوه ی رفتار خود (تمرین و ریاضت)

ایمان به امام غایب عجل الله تعالی فرجه الشریف سبب احساس وجود حاکم فعلی است، که اطاعتش از طریق تطبیق احکام اسلامی، لازم و ضروری است، وجود چنین ایمانی، مسؤولیت انسان را سنگین تر و وظیفه اش را بیشتر می-کند. منتظران با اخلاص، در مرحله ی تربیت نفس و خودسازی، به امر دیگری نیز باید توجه کنند؛ تمرینِ زندگی ساده و دور از رفاه و تن آسایی، که بتوانند با زندگی پیشوای قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف هماهنگ گردند و تاب پیروی از فرزند امام علی علیه السلام را بیابند. درباره ی موضوع یاد شده، در احادیث ما تعالیمی رسیده که اهمیت بسیاری دارد: انسانِ منتظر، باید روح پارسایی، پایداری، زهد و بی نیازی، قدرت و مردانگی، شهامت و بی باکی داشته باشد و پیوسته این خصلت ها را در خویشتن پرورش دهد تا فردی، ساخته و انقلابی گردد؛ نباید شخصیت انسان منتظر را ضعف، سستی، امیال و علایق مادی، دست خوش تغییر قرار دهد.

3. حفظ دین و نگهبانی ایمان

یکی از ابعاد عظیم تکلیف در روزگار غیبت و انتظار، حفظ دین و نگهبانی مرزهای عقیدتی و حراست باورهایِ مقدس است. در روزگار غیبت امام علیه السلام و به دلیل طولانی شدن عصر انتظار، چه بسا شبهه هایی پیدا شود، یا شیطان های پنهان و آشکار، به سست کردن پایه های اعتقادی افراد –به ویژه جوانان- برخیزند. از این رو، باید مقاومت کرد و آن عوامل را از میان برد. تحولات در زندگی بشر و پیدا شدن افکار و مسلک-های جدید، ممکن است ظلمت های فکری بیافریند و به ایمان و روشناییِ قلب-ها، زیان برساند، اما نباید از کوشش بازماند و از وظایف غافل شد.

4. دعوت به حماسه

برخلاف برخی پندارها، انتظار ظهور و چشم به راه «مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف» بودن، موجب از دست رفتن حرکت های اصلاحی و حماسه های دینی و اجتماعی نیست. انتظار، خود دعوت به «نپذیرفتن» است؛ نپذیرفتن باطل، ستم و دور شدن از بردگی و خواری. انتظار، درفش بنیادگر مقاومت در برابر هرگونه ظلم و بی عدالتی است. مجاهدات خستگی ناپذیر شیعه در طول تاریخ، همواره گواه این بوده که در این مکتب، هیچ سستی و سازشی راه نداشته و شیعه با حضور در حوز ه ی «انتظار»، یعنی غلبه ی حق بر باطل، تقوا بر گناه و آگاهی بر کوربینی، همواره آماده ی مشارکت در نهضت های پاک و مقدس است و با یاد تاریخ سراسر خون و حماسه ی سربازان فداکار تشیّع، همواره مشعل مبارزات خونین را حمل می کند. در عصر غیبت، به شیعه –به عنوان منتظر- دستور داده اند که سلاح خود را همیشه آماده داشته باشد و چنین نیز بوده است. شیعه، اگر در تاریخ حیات خود تحولات بزرگ و نهضت های خونین داشته، همه برای اجرای عدالت و داد و مبارزه با ظلم و ستم و بر مبنایِ اعتقاد و تعهد خویش، در قبال مکتب همیشه زنده تشیّع بوده است. انتظار، دعوت به حماسه، هدایت به حرکت و قیام است. مفاهیمی، چون «امامت»، «وصایت»، «ولایت»، «عترت»، «غیبت»، «ولی عصر» و «امام زمان»، هم چون مفاهیم «توحید»، نبوّت« و «معاد»، با هویت فرهنگی و تاریخی تشیّع درآمیخته و شیعه، در چارچوب این مفاهیم، جهان-بینی ژرف و استواری را بنیان نهاده که طی آن روابط و سلسله ی مراتبِ تکوینیِ تمام عناصر هرمِ هستی –از عرش تا فرش- به صورت بسیار دقیق تبیین شده است. در تفکّر شیعی، چنگ زدن به ریسمانِ محکم ولایت، توسل به امام علیه السلام، همان «وسیله» به شمار می آید و انسان از طریق امام و حجتِ زمان است که به خداوند متعال نزدیک شده و اتصال روحانی می یابد. امام، انسان کامل و مظهر و تجلی اسمای اعظم الهی است. او، همان فردی است که کردگار حکیم با آفرینش وی، بر فرشتگان مباهات کرد. «امام»؛ یعنی «خلیفة الله» و آخرین جانشین خدا، جز حضرت بقیةالله و حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف کسی نیست؛ همان که آیینه دار طلعت رب-العالمین و «وجه الله» است. چنان که در دعای شریف ندبه می خوانیم: أَینَ وَجهُ اللهِ الَّذِی إِلَیهِ یَتَوَجَّهُ الأَولیاءُ؛16 کجاست آن وجه و صورت خدایی که دوستان خداوند به سوی او روی آورند.

خانم مرضیه شریفی*

پی نوشت ها

*. طلبه، محقّق و نویسنده.
1. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص644، باب 55، ح3.
2. احمدبن ابی عبدالله برقی، المحاسن، ج1، ص291، ح440.
3. همو، کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص361، باب 34، ح5.
4. محمدتقی موسی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه ی مهدی حائری قزوینی، ج2، ص218.
5. علاّمه مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص123، باب22.
6. محمد بن حسن بن فروخ صفار، بصائر الدرجات، ص84، باب 14، ح4.
7. شیخ طوسی، الغیبه، ص456: قالَ رَسُولُ اللهِ صَلی الله عَلَیهِ و آلهِ و سَلَم سَیَأتِی قَومٌ مِن بَعدِکُم الرَّجُلُ الواحِدُ مِنهُم لَهُ أَجرُ خَمسِینَ مِنکُم قالُوا یا رَسُولَ اللهِ نَحنُ کُنّا مَعَکَ بِبَدرٍ وَ أُحُدٍ وَ حَنَینٍ وَ نَزَلَ فینا القُرآنُ فَقالَ إِنَّکُم لَو تَحمِلُونَ لَما حَمَلُوا لَم تَصبِرُوا صَبرَهُم.
8. همان، ص460: عَن أبی عبدالله علیه السلام: قالَ مَن عَرَفَ هذا الأَمرَ ثُمَّ ماتَ قَبلَ أَن یَقُومَ القائِمُ عجل الله تعالی فرجه الشریف کانَ لَهُ مِثلُ أَجرِ مَن قُتِلَ مَعَهُ.
9. ر.ک: مرتضی مطهری، علل انحطاط مسلمین: اقبال لاهوری، احیای فکر دینی در اسلام.
10. قندوزی حنفی، ینابیع المودة لذوی القربی، ص445؛ محمدبن حسن حر عاملی، اثبات الهداة، ج3، ص560.
11. شیخ مفید، إرشاد، ج2، ص383.
12. شیخ کلینی، کافی ،ج1، ص335، ح1.
13. آل عمران (3) آیه ی 110.
14. محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج3، ص1945 (به نقل از الترغیب و الترهیب، ج3، ص 233، ح29).
15. شیخ کلینی، کافی، ج5، ص56، ح1.
16. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای ندبه؛ سید بن طاووس، اقبال الأعمال، ص297.

منبع: کتاب، گفتمان مهدویت، خانم مرضیه شریفی.

برگرفته : پرتال اطلاع رسانی فرهنگی نور ((Noorportal

يکشنبه 4/12/1387 - 14:44
دعا و زیارت

 

كسی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ پرسید چه می‌گویید درباره‌ی كسی كه دارای ولایت امامان است؛ و انتظار ظهور حكومت حق را می‌كشد و در این حال از دنیا می‌رود؟
امام ـ علیه السّلام ـ در پاسخ فرمود:
هو بمنزله من كان مع القائم فی فسطاطه ـ ثمّ سكت هنیئه ـ ثمّ قال هو كمن كان مع رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ ؛ او همانند كسی است كه با رهبر این انقلاب در خیمه‌ی او (ستاد ارتش او) بوده باشد ـ سپس كمی سكوت كرد ـ و فرمود مانند كسی است كه با پیامبر اسلام (در مبارزاتش) همراه بوده است.
این مضمون در روایات زیادی با تعبیرات مختلفی نقل شده است:
در بعضی «بمنزله الضّارب بسیفه فی سبیل الله؛ همانند شمشیر زنی در راه خدا
و در بعضی دیگر «كمن قارع مع رسول الله بسیفه؛ همانند كسی است كه در خدمت پیامبر با شمشیر بر مغز دشمن بكوبد
در بعضی دیگر «بمنزله من كان قاعداً تحت لواء القائم؛ همانند كسی است كه زیر پرچم قائم بوده باشد
و در بعضی دیگر «بمنزله من استشهد مع رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ ؛ همانند كسی است كه با پیامبر شهید شود
این تشبیهات كه در مورد انتظار ظهور حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ در این روایات وارد شده بسیار پر معنی و روشنگر این واقعیت است كه یك نوع رابطه و تشابه در میان مسأله‌ی «انتظار» و «جهاد» و مبارزه با دشمن، در آخرین شكل خود، و جود دارد. (دقت كنید!)
در روایات متعدّدی نیز انتظار چنین حكومتی را داشتن، به عنوان بالاترین عبادت معرفی شده است.
این مضمون در بعضی از احادیث، از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و در بعضی از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ نقل شده است؛ از جمله در حدیثی می‌خوانیم كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود:
«
افضل اعمال امّتی انتظار الفرج من الله عزّوجلّ؛ بالاترین اعمال امت من انتظار فرج از ناحیه‌ی خدا كشیدن است
و در حدیث دیگری از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ می‌خوانیم:
«
افضل العباده انتظار الفرج»
این حدیث اعم از این كه انتظار فرج را به معنی وسیع كلمه بدانیم، و یا به مفهوم خاص یعنی انتظار ظهور مصلح جهانی باشد، اهمیت انتظار را در مورد بحث ما روشن می‌سازد.
این تعبیرات همگی حاكی از این است كه انتظار چنان انقلابی همیشه توأم با یك جهاد و سیع دامنه‌دار است.
و اگر اعتقاد و انتظار حكومت جهانی مهدی به صورت ریشه‌دار حلول كند، سرچشمه‌ی دو رشته اعمال دامنه‌دار خواهد شد (زیرا اعتقادات سطحی ممكن است اثر آن از گفتار و سخن تجاوز نكند اما اعتقادات عمیق همیشه آثار عملی گسترده‌ای به دنبال خواهد داشت)؛ این دو رشته اعمال عبارتنداز:
ترك هر گونه همكاری و هماهنگی با عوامل ظلم و فساد، و حتی مبارزه و درگیری با آنها از یك سو؛ و خودسازی و خودیاری و جلب آمادگی‌های جسمی و روحی و مادی و معنوی برای شكل گرفتن آن حكومت واحد جهانی و مردمی، از سوی دیگر.
و خوب كه دقت كنیم می‌بینیم هر دو قسمت آن كاملاً سازنده و عامل تحرّك و آگاهی و بیداری است.
با توجه به مفهوم اصلی «انتظار»،‌ معنی روایات متعددی كه درباره‌ی پاداش و نتیجه‌ی كار منتظران نقل شده بخوبی درك می‌شود.
اكنون می‌فهمیم چرا منتظران واقعی گاهی همانند كسانی شمرده شده‌اند كه در خیمه‌ی حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ یا زیر پرچم او است، یا كسی كه در راه خدا شمشیر می‌زند یا به خون آغشته شده یا شهید گشته است.
آیا اینها مراحل مختلف و درجات مجاهده در راه حق و عدالت نیست كه متناسب با مقدار آمادگی و درجه‌ی انتظار افراد است؟
یعنی همانطور كه میزان فداكاری مجاهدان راه خدا و نقش آنها با هم متفاوت است، انتظار و خود سازی و آمادگی نیز درجات كاملاً مختلفی دارد كه هر كدام از اینها با یكی از آنها از نظر «مقدمات» و «نتیجه» شباهت دارد؛ هر دو جهادند و هر دو آمادگی می‌خواهند و خودسازی. كسی كه در خیمه‌ی رهبر چنان حكومتی قرار گرفته یعنی در مركز ستاد فرماندهی یك حكومت جهانی است، نمی‌تواند یك فرد غافل و بی‌خبر و بی‌تفاوت بوده باشد؛ آنجا جای هر كس نیست؛ جای افرادی است كه بحق شایستگی چنان موقعیت پر اهمیتی را دارند.
همچنین كسی كه سلاح در دست دارد و در كنار رهبر این انقلاب با مخالفان حكومت صلح و عدالتش می‌جنگند، آمادگی فراوان روحی و فكری و رزمی باید داشته باشد.

 

آیت الله مكارم شیرازی ـ حكومت جهانی مهدی، ص94

برگرفته : پرتال اطلاع رسانی فرهنگی نور ((Noorportal

يکشنبه 4/12/1387 - 14:43
دعا و زیارت

 

براى بیان كردن فرهنگ انتظار باید مؤلفه هاى انتظار بیان گردد; زیرا در پرتو بیان مؤلفه ها و ویژگى هاى فرهنگ انتظار، مى توان به فرهنگ انتظار پى برد از اینرو ضرورت نكات اصولى كه فرهنگ انتظار برآن استوار است بیان گردد:
1.
در تفكر شیعى، انتظار موعود به عنوان یك اصل مسلم اعتقادى مطرح است و در بسیارى از روایات بر ضرورت انتظار قائم(عج) تصریح شده است كه به عنوان مثال روایات زیرا را بیان مى كنیم:
امام صادق(علیه السلام) به اصحاب خود فرمودند:
آیا شما را خبر ندهم به آنچه خداى صاحب و عزت و جلال، هیچ عملى را جز به آن سه از بندگان نمى پذیرد؟ گفتم چرا. فرمود: گواهى دادن به این كه هیچ شایسته ى پرستش جز خداوند نیست و این كه محمد(صلى الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست، و اقرار كردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده و ولایت ما و بى زارى از دشمنانمان و تسلیم شدن به آنان ، و پرهیزگارى و تلاش و مجاهدت و اطمینان و انتظار قائم(عج).[1]
شیخ صدوق نیز از عبدالعظیم حسنى روایت مى كند كه:
«
روزى بر آقایم محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن ابى طالب علیهم السلام وارد شدم و مى خواستم كه درباره ى قائم(عج) از آن حضرت سؤال كنم كه آیا همان مهدى، است؟ حضرت خود سخن را آغاز كرد و فرمود: اى ابوالقاسم! به درستى كه قائم از ماست و اوست مهدى كه واجب است در (زمان) غیبتش انتظار كشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد و او، سومین امام از فرزندان من است».[2]
2.
از اصول فرهنگ انتظار اعتقاد قلبى به ظهور حضرت مهدى(عج)، است و منتظر مؤمن باید یقین داشته باشد به این كه حضرت قائم(عج) كه امام دوازدهم و فرزند بلاواسطه امام حسن(علیه السلام) است از روزى كه متولد شده است تا كنون به همین بدن عنصرى زنده و باقى است و روزى ظاهر مى شود و جهان را پر از عدل مى كند. و ظهور آن حضرت روز معینى ندارد كه مردم بدانند بلكه احتمال دارد همین امسال اتفاق بیفتد و احتمال هم دارد سالهاى بسیار تأخیر بیفتد.
3.
در این فرهنگ همان طور كه ایمان به مفهوم واقعى خود عبارت از علم و عمل، عقیده و تلاش و اعتراف و كوشش مى باشد، انتظار نیز مفهومى است با اصالت و سازنده و از عالى ترین مكتب هایى است كه مى تواند جامعه ى اسلامى را در راه پیشرفت و تكامل جلو ببرد و به كلیه ى تلاش ها ارزش و اصالت بخشد.
4.
در فرهنگ انتظار، منتظران چه فرد باشد و یا جامعه و یا امت در حال عبادت و پرستش به سر مى برند كه روحش عمل بلكه برترین عمل است و به بیان امام على(علیه السلام) همانند مجاهد تلاشگرى است كه در راه خدا و احیاى سنت هاى اسلامى در پرتو اعتقاد راسخ انتظارش، در خون خود مى غلطد.[3]
انتظار در اعتقاد تشیع داراى محتوائى اصلاحگر، تحرك آفرین، و تعهدآورى است كه عالى ترین و ارجمندترین نوع بندگى حق تعالى و در نتیجه برترین عمل و نیكوترین تلاش و جنبش مى باشد.[4]
5.
در فرهنگ انتظار كسى كه در چمنزار تكلیف قدم مى گذارد و از نظر قلبى منتظر مى شود در عمل هم به بایدها و نبایدها شرع مقدس احترام مى گذارد. صفات بد را از خود دور مى كند و خود را به صفات خوب آراسته مى كند و دلیل بر این مطلب فرموده ى امام صادق(علیه السلام) است كه مى فرماید:
«
هركس خوش دارد، در شمار اصحاب قائم باشد، باید در عصر انتظار، مظهر اخلاق نیك اسلامى باشد. چنین كسى اگر پیش از قیام قائم درگذرد، پاداش او همانند كسانى باشد كه قائم را درك كنند و به حضور او برسند، پس (در دیندارى و تخلق به اخلاق اسلامى) بكوشید...».[5]
از اینرو امام خمینى(ره) مى فرماید:
«
ما منتظران مقدم مباركش هستیم تا با تمام توان كوشش كنیم تا قانون عدل الهى را در این كشور ولى عصر(عج) حاكم كنیم و از تفرقه و نفاق و دغل بازى بپرهیزیم و رضاى خداى متعال را در نظر بگیریم».[6]
6.
در امر انتظار، اصل اعتقادى بسیار مهم «معاد» همواره حضور دارد. این حضور در سه جهت نمودار است:
جهت اول: اینكه مهدى(عج) به هنگام ظهور، ستمگران را كیفر مى دهد، و ظالمان را به سزاى اعمال خود مى رساند، و مؤمنان را عزیز مى دارد، و رحمت الاهى را به سزاواران مى چشاند و این خود نمونه اى است از چگونگى معاد و رستاخیز.
جهت دوم: اینكه به هنگام ظهور حضرت مهدى(عج) گروهى از پاكان و پلیدان به جهان باز مى گردند و به تعبیر قرآن كریم (و یوم نحشر من كل أمه فوجا) و این خود قیامت صغرایى است و نشانه اى است براى قیامت كبرى.
جهت سوم: اینكه ظهور مهدى(عج) از «اشراطِ ساعت» است، یعنى علائم قیامت. یكى از علائم و نشانه هاى حتمى قیام قیامت و فرا رسیدن رستاخیز، ظهور مهدى است. مهدى(عج) پیش از قیامت مى آید، و تا او نیاید و حكومت عدل را در جهان برپاى ندارد، عمر جهان به سر نمى رسد، و قیامت برپا نمى گردد.[7]

7. كسب آمادگى نظامى براى ظهور حضرت

یكى از فرهنگ هاى انتظار كه به تصریح روایات، در دوران غیبت بر عهده ى شیعیان و منتظران فرج قائم(عج) است كسب آمادگى هاى نظامى و مهیا كردن تسلیحات مناسب هر عصر براى یارى و نصرت امام غائب است. چنانكه در روایتى كه نعمانى از امام صادق(عج) نقل كرده، آمده است:
«
باید هر یك ازشما براى خروج قائم(عج) اسلحه تهیه كند، اگرچه یك نیزه، چون وقتى خداوند ببیند كسى به نیّت یارى مهدى اسلحه تهیه كرده است، امید است عمر او را دراز كند تا ظهور را درك نماید و از یاوران مهدى باشد».[8]

پی نوشتها:

[1] - النعمانى، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص 200، ح 16.
[2] - صدوق، ابوجعفر محمد بن على بن الحسین، كمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 377، ح 1
[3] - عن امیر المؤمنین(علیه السلام): «المنتظر لامرنا كالمتشحط بدمه فى سبیل الله» ، منتخب الاثر، ص 496، لطف الله صافى گلپایگانى.
[4] - قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): «افضل اعمال امتى انتظار فرج من الله عزوجل».
[5] - بحار الانوار، ج 52، ص 140.
[6] - صحیفه نور، ج 15، ص 22.
[7] - محمد رضا حكیمى، خورشید مغرب، ص 369.
[8] - النعمانى، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص 320، ح 10، محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 52، ص 366. سید محمد صادق محمدى - مركز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمی

برگرفته : پرتال اطلاع رسانی فرهنگی نور ((Noorportal

يکشنبه 4/12/1387 - 14:41
دعا و زیارت

قبل از پرداختن به اینكه انتظار مایه شناخت بهتر ولایت امام عصر(عج) مى گردد توجه به نكات ذیل لازم است:

1 - از مهمترین وظیفه ى هرشیعه ى منتظر، شناخت امام زمان است. در روایات بسیارى كه به طریق شیعه و اهل سنّت از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم علیهم السلام، نقل شده آمده است كه:
«هركس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است».[1]
2 - شناخت امام زمان(عج) از شناخت امامان معصوم دیگر جدا نیست; اگر كسى به طور كلّى به شأن و جایگاه ائمه هدى واقف شد، صفات و ویژگى هاى آنها را شناخت و به مسئولیت خود در برابر آنها پى برد قطعاً نسبت به امام عصر(عج) نیز به شناختى شایسته مى رسد.
3 - مراد از شناخت امام شناختن نام و نسب امام(علیه السلام) و صفات و ویژگى هاى امام مى باشند; مؤلف مكیال المكارم مى فرمایند:
«بدون تردید مقصود از شناختى كه امامان ما كه تحصیل آن را نسبت به امام زمانمان امر فرموده اند، این است كه ما آن حضرت را آن چنان كه هست بشناسیم، به گونه اى كه این شناخت سبب در امان ماندن ما از شبهه هاى ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه كننده ى مدعیان دروغین باشد، و چنین شناختى، جز به دو امر حاصل نمى گردد: اول شناختن شخص امام(علیه السلام) به نام و نسب و دوم شناخت صفات و ویژگى هاى او و به دست آوردن این دو شناخت از اهم واجبات است».[2]
با توجه به مطالب بیان شده انتظار مایه شناخت بهتر ولایت امام عصر(عج) مى گردد زیرا كسى كه منتظر شد و نام و یاد امام زمان(عج) در دل او تجلّى كرد صاحب دل بى قرار مى شود و با تمام وجود و از همه ى راه هاى ممكن براى شناخت بیشتر و رسیدن به قرب محبوبش گام بر مى دارد و هر گامى را كه بر مى دارد، او را بهتر درك مى كند در مى یابد كه غیر از حضرت مهدى(عج) كسى نمى تواند وارث همه ى فضایل باشد و پرچم عدل را در سراسر جهان به اهتزاز در بیاورد به تمام معنا شیفته و عاشق حضرت حجت مى شود و براى رسیدن به وصال و یا شناخت بیشتر او لحظه شمارى مى كند و با سوز و گدازى كه دارد از راه هاى ذیل بر معرفت خویش مى افزاید:
1. در ابتدا از عنایات خداوند متعال مدد مى جوید و از این درگاه نیز توفیق شناخت حجتش را درخواست مى كند چرا كه خدا سرچشمه ى توفیق است.
2. از دستورها[3] و روش هایى كه از پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) و ائمه معصومین علیم السلام براى شناخت بیشتر و بهتر امام رسیده است، استفاده مى كند مثلاً در باب سیرت دینى حضرت در مى یابد كه:
«مهدى(عج) در برابر خداوند و جلال خداوندى، فروتن است، بسیار فروتن، همچون عقاب، به هنگامى كه بالِ خویش فرو گشاید، و سر به زیر انداخته، از اوج آسمان فرود آید. مهدى در برابر جلال خداوند اینسان خاشع و فروتن است. خدا و عظمت خدا، در وجود او متجلّى است، همه ى هستى او را در خود فرو برده است; مهدى(عج) عادل است و خجسته و پاكیزه. او ذره اى از حق را فرو نگذارد. خداوند دین اسلام را به دست او عزیز گرداند... مهدى همواره بیم خداوند را به دل دارد، و به مقام تقربى كه نزد خداوند دارد مغرور نشود، او به دنیا دل نبندد و سنگى روى سنگ نگذارد. در حكومت او، به احدى بدى نرسد مگر آن كه حد خدایى جارى گردد».[4]
یا اینكه از امام رضا(علیه السلام) مى آموزد كه وقتى خدا اراده كرد فردى را براى امور بندگانش انتخاب كند، شرح صدرى به وى عطا نموده قلبش را چشمه ى حقایق و حكمت ها، مى گرداند و علوم خودش را همواره به او الهام مى كند بعد از آن از هیچ جوابى عاجز نخواهد ماند و در بیان حقایق و راهنمایى صحیح به ظلالت و گمراهى مبتلا نمى گردد. از خطا معصوم است و از تأییدات و توفیقات و راهنمایى هاى خداوندى همواره برخوردار مى باشد. خدا او را به این مقام برگزیده تا بر بندگانش، حجت و گواه باشد.[5]
و از امام صادق(علیه السلام) مى آموزد كه فرمود:
«خدا ما را به نیكوترین خلقت آفرید و در آسمان و زمین خزانه دار علوم خویش قرار داد. درخت با ما، تكلم كرد و به عبادت كردن ما، خدا عبادت مى شود. اگر ما نبودیم خدا عبادت نمى شد».[6]
آرى شخص منتظر مى آموزد كه امامان به نیكوترین خلقت آفریده شده اند و به این نتیجه مى رسد كه بىولایت آنها هرگز نمى توان به درجات قرب الهى رسید و این شناخت، بهتر در سایه ى گفتار معصومین علیهم السلام، حاصل مى شود.

3. از برهان عقلى استفاده مى كند كه:

«همیشه باید در بین نوع انسان، فرد كاملى وجود داشته باشد كه به تمام عقائد حقه ى الهى عقیده مند بوده تمام اخلاق و صفات نیك انسانى را به كار بسته و به تمام احكام دین عمل نماید و همه را بدون كم و زیاد بداند و در تمام این مراحل، از خطائ و اشتباه و عصیان معصوم باشد، و اگر نوع انسان، زمانى از چنین فرد ممتازى خاطى گردد لازم مى آید كه احكام الهى كه به منظور هدایت انسان نازل گشته است، از بین برود و افاضات و امدادهاى غیبى حق تعالى، منقطع شود و بین عالم ربوبى و عالم انسانى، ارتباطى برقرار نباشد».[7]

4. مطالعه در راستى مهدى(عج):

1 - منتظران امام عصر(عج) با مطالعاتى كه دارند در مى یابند كه: او امام عصر و زمان و حجت حىّ و حاضر و ناظر خداوند است.
2 - آن حضرت وارث همه فضایل و شایستگى هایى هستند كه در خاندان رسالت وجود داشته است.
توجه و عشق به مهدى منتظران را به تحقیق وادار مى كند و آنان درك مى كنند كه آن امام احیاء كننده ى مكتب اهل بیت علیهم السلام، بلكه احیاء كننده ى دین و دین باورى در سراسر جهان هستند.
مطالعه درباره امام مهدى(عج)، مى آموزد كه حضرت حجت(عج) در بین امامان پیش از خود نیز از جایگاه ویژه اى برخوردار بوده ند. تا آنجا كه امام صادق(علیه السلام) در پاسخ كسى كه از ایشان مى پرسد: آیا قائم(عج) متولد شده است؟ مى فرماید:
«.. لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیّامَ حَیاتى»[8] ... اگر او را دریابم در طول زندگیم خدمتگذارش خواهم بود.
5. علاوه بر آنچه كه گفته شد، محبان كوى امام زمان(عج) براى رسیدن به محبوب خود، از تجربه دیگر داده هاى امام عصر(عج) استفاده مى برند و در پرتو راهنمایى هاى سالكان دیدار دوست، به مراحلى از شناخت مى رسند و رسیدن به این مراحل بخشش خدادادى است.

پی نوشتها:

[1] - مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، ج 8، ص 368، و ج 32، ص 321 و 333.
[2] - الموسوى الاصفهانى، میرزا محمد تقى، مكیال المكارم، ج 2، ص 107.
[3] - محمدرضا حكیمى، خورشید مغرب، ص 29 - 30 به نقل از المهدى الموعود، ج 1، ص 280 - 300.
[4] - همان، ص 281 - 300.
[5] - محمد بن یعقوب كلینى، اصول كافى، ج 1، ص 390.
[6] - همان، ج 1، ص 368.
[7] - ابراهیم امینى، دادگستر جهان، چاپ 81، انتشارات شفق، ص 78.
[8] - النعمانى، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص 245 - 246.

سید محمد صادق محمدى - مركز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه

برگرفته : پرتال اطلاع رسانی فرهنگی نور ((Noorportal

يکشنبه 4/12/1387 - 14:38
خانواده

سلام به دوستان گرامی

من یه سوال دارم

ببینید کشور ایران یک کشوریه که همه به عنوان کشور شیعه نشین اونو می شناسند، کشوری که 70 میلیون جمعیت داره کشوری که روز به روز به علم و فناوری اون اضافه میشه کشوری که روز به روز داره به شهرت جهانی اون اضافه میشه کشوری که دستان طمع زیادی می خواد اونو بگیره .

حالا سوال من اینه که این کشور که همه اونو با مذهب تشیع می خونن چرا نباید به فرهنگ دینی خودش توجه لازم رو داشته باشه ؟

چرا نباید وقت بذاره واسه دینی که نزد خدا از همه ی ادیان گرامی تره ؟

سوال من سیاسی نیست بلکه در مورد دین هست .

حالا اصل مطلب رو میگم خودتون قضاوت کنید .

اصل حرف من در مورد تلوزیونه ، رسانه ای که از این 70 میلیون نفر جمعیت حد اقل 99% مردم این دستکاه رو توی خونه هاشون دارن .

حالا دقت کنید به برنامه های اون . هر چند به چند وقت یه نفر به عنوان خواننده میاد و شروع می کنه به مطرب بازی حالا هم که اگر جشنی باشه یا ولادت یکی از ائمه که دی گه واویلا هر چی مطربه دور هم جمع میشنو شروع میکنن به ساز و آواز این جوری اگه بخواد پیش بره خدا نکنه هیچ وقت عید نوروز بیاد که دیگه کی جلوی اینا رو بگیره !

حالا برنامه های مذهبی رو ببینید . ساعت 6 صبح سخنرانی مذهبی پخش میکنه آ خه این موقع روز به غیر از بچه مدرسه ای ها کی بیدار میشه ؟

این برنامه چه به درد مردم میخوره بعدش هم که برنامه ی ورزش و نمید.نم علم و فناوری و از این جور چیزا تا موقع اذان میرسه و یه اذان و دوباره شروع میکنن به کذاشتن برنامه هایی که هیچ فایده ی علمی که چه عرض کنم حتی آدم سرگرم هم نمیشه .

آخه شما رو به خدا این انصافه ، فقط باید ماه رمضان و دهه ی محرم برنامه ها مذهبی بشه عید که میشه تا چهل روز صدای ارگ و سنتور و هزار چور مذخرف تو گوش مردم می پیچه ، اما حاضر نیستن یه شاعر بیارن در مورد ائمه شعر بگه .

آخه همین چیزا رو نشون میده که جوونامون دنبال الواتی میرن . بعد میگن ماهواره بده ! خوب این برنامه ها با برنامه های ماهواره فرقی هم میکنه ؟

 

مگه میشه این چیزا رو فقط پسرها ببینن تلوزیون یک وسیله ی شخصی نیست یه وسیله ایه که جمعیه و همه حق استفاده از اون رو دارن

پس باید متناسب باشه با فرهنگ یه خانواده ی شیعه .

سخنرانی هم که هر هفته یک بار نشون میده و اونم فقط ده دقیقه چون بعد از سخنرانی باز ترانه ی فلان خواننده آماده ی پخشه و حاج آقا باید زود سخنرانیش تموم بشه چون یه مشت جوون الاف نشن و وقتشون گرفته نشه .

حالا خودتون قضاوت کنید این درسته که فردا چهار تا خارجه بیان برنامه های ما رو ببینن و بعدش هم بگن ایمه مذهب تشیع ؟ ما رو به مسخره بگیرن!

ببخشید حرف من یکم طولانی شد اما دوست دارم حالا که این مطلب رو خوندین یه نظر هم بدین .

با تشکر

يکشنبه 20/11/1387 - 0:30
دعا و زیارت

فوائد صلوات

1. رسول خدا (ص) فرمودند :در مقابل صد صلوات ، خداوند صد حاجت را براورده کند.

2. با صدای بلند صلوات فرستادن ، نفاق را برطرف می سازد.

03 صلوات فرستادن موجب پاکیزه شدن عمل هاست.

4. هر کس یک مرتبه صلوات بفرستد ، خدا درِ عافیت را بر او می گشاید.

5. صلوات فرستادن فقر را برطرف می سازد.

6.هر چیزی از یاد انسان برود و آدمی آن را فراموش کند ، صلوات موجب میشود آن را به خاطر بیاورد.

7. صلوات دشمن دیرین و همیشه در کمین یعنی ابلیس را ذلیل و خوار می نماید.

8. هر کس بر رسول خدا (ص) صلوات بفرستد ، خدا و ملائکه بر او صلوات می فرستند.

9. صلوات فرستادن انسان را شبیه ملائکه می نماید و از رحمتی که ملائکه در آن غرق هستند به او سهمی می رسد.

10. انسان با رتبه و مقام صلوات به مقام خلیلی می رسد ؛ چنان که ابراهیم (ع) به برکت صلوات به مقام خلیلی نائل آمد.

11. سزاوارترین و نزدیکترین مردم در روز قیامت به رسول (ص) خدا کسی است که در دنیا بر آن حضرت بیشتر صلوات فرستاده باشد.

12. رسول خدا ( ص) به حضرت امیرالمومنین علی (ع) فرمودند : هر کس بر من صلوات فرستد شفاعت من بر او واجب است.

13. حضرت رضا (ع) فرمودند : هر کس قادر به کفاره ی گناه خود نباشد صلوات بسیار بفرستد که صلوات بر محمد و آل محمد گناهان را می ریزاند.

14. امیرالمومنین علی (ع) فرمودند : صلوات فرستادن در محو کردن گناهان شدید تر از فرونشانیدن آتش است.

 

الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

دوشنبه 11/9/1387 - 23:53
دعا و زیارت

دیدار امام عصر ]عج[ با صلوات

امام صادق ]ع[ فرموده اند : هرکس بعد از نماز صبح و نماز ظهر صلوات بفرستد نمی میرد تا اینکه حضرت مهدی ]عج[ رادرک کند و به ملاقاتش نایل آید .

شنبه 9/9/1387 - 23:54
دعا و زیارت

زمان صلوات :

امام جعفر صادق ]ع[ فرمودند : در آخر روز پنجشنبه و شب جمعه ، جمعی از ملائکه از آسمان فرود می آیند وکه قلمهایی از طلا و لوحهایی از نقره همراه آنها است و در آخر روز پنجشنبه و شب جمعه و روز جمعه تا وقت غروب چیزی به جز صلوات بر پیغمبر و آل آن حضرت نمی نویسند .

شنبه 9/9/1387 - 23:50
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته