خانواده
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به تو ای آقای من هنگامی که بر می خیزی ، هنگامی که می نشینی
هنگامی که تکبیر می گویی و سلامی از پس ندبه های جمعه به تو ای خورشید پس ابر های انتظار
و اما شرمنده ایم آقا جان که عمری یابن الحسن گفتیم و باز گول شیطان را خوردیم ، شرمنده ایم که نمک شما را خوردیم و نمکدان را شکستیم ، شرمنده ایم که شده ایم عِنوان بصری ولی نام زیبای شما بر لوح دلهای ما نقش بسته ، شاید گاهی غبار گناه بر آن بنشیند ولی نام شما پاک شدنی نیست .
می دانم آقا ! ما ، حالات و گناهانمان را می بینی و دلت می شکند و با خــــویش می گویی تو هم ! امـــــا بمیرم برای دل دریاییت که باز دلت به حال بیچارگی ما می سوزد و از درگاه خدا برای ما استغاثه می کنی که خدایا از او بگذر که او گریه کن حسینه ، برای مادر پهلو شکسته ام گریه کرده . آقا شرمنده ایم که تو برای ما دعا می کنی ولی صد حیف و افسوس که ما نه ، تو را از یاد برده ایم . وای بر مــا که تو به فکر مایی ولی مــا نه ...
ولی با این همه آقا جان ! پدران ما هشت سال با نایبت امام روح الله الخمینی الموسوی با تمام اعوان و انصار شیطان جنگیدند و نام های دلربای شما زینت بخش عملیاتها بود که شیطان را شکست دادیم . ما هم فرزندان همان پدرانیم که با سید علی خامنه ای بارها و بارها مانور ظهور اجرا کردیم و می کنیم و نشان داده ایم که اهل کوفه نیستیم که علی تنها بماتند ، پس بیا آقا که ما آزمایشمان را پس داده ایم .
آقا جان بیا که تمام گلهای دنیا را نذر گامهایت می کنیم ، بیا تو را به جان مادرت زهرا (س) .
به امید آن روز
الاحقر سعید یداللهی گرجی
WeBlog : saya67.blogfa.com
E-Mail : saya7562@iran.ir
شنبه 3/10/1390 - 20:14
مهدویت
سلام
شب شنبه ( شب نیمه شعبان ) دعوت شده ایم به خواندن سورۀ یاسین و بعدش دعای زیارت آل یاسین .
ساعت یازده شب هم همه باهم دعای فرج .
که دعای دسته جمعی با دل شکسته و منتظر قطعا اثر دارد .
برا هرکی می تونید بفرستید ، نمی تونید بازم بفرستید .
اللهم عجل فی فرج مولانا المهدی و احفظ قائدنا الخامنه ای
پنج شنبه 23/4/1390 - 11:35
داستان و حکایت
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
( دوستان نظر داده بودند که منبع مطالب کجاست از اين قسمت منبع هم اضافه مي شود : )
در قسمت قبل آمده بود که خدا انسان را آفريد و ملائکه بدو سجده کردند جز جنّي در لباس فرشته به نام شيطان ( سور? کهف (18) / آي? 50 ). و امّا بعد :
و شيطان گفت که : من از آتش ام ( پس جنيّان از جنس آتشند ) و او از جنس خـاک است ، من از او برترم و او از من پست تر است . ( سور? اعراف (7) / آي? 12 ) و اين طور شـد که ابليس استکبـــار ورزيد ( سور? بقره (2) / آي? 34 ) و از سجده بر آدم خودداري کرد ( پس جنيّان هم مانند انسان ها صاحب اختيارند حال آنکه ملائکه فاقد اختيار و مطيع اوامر الهي اند . )
و خدا گفت : حال که سجده نمي کني و از فرمانم پيروي نمي کني برو از درگاهم گم شو که تو ملعون شدي . و شيطان گفت : حال که مرا ، که آن همه سال عبادتت را کردم به خاطر اين گِل بد بو از خودت مي راني به عزتّت قسم تا روز قيامت همه شان را از راه به در مي کنم الا بندگان مخلصت .
و خدا گفت : تو مهلت داري تا روز معلوم . ( سور? ص (38) / آيات 83-77 )
ادامه در قسمت بعدي
چهارشنبه 1/4/1390 - 17:30
خانواده
سلام خدا
حق داري تنها وليت را براي ما نفرستي ، چرا ؟
124000 پيامبر و 11 امام را براي هدايت ما فرستادي ، پيامبرانت را که همراهي نکرديم و به اوامرشان گوش نداديم مگر قليلي از ما .11 امامت را هم که يکي پس از ديگري در برابر ديدگانمان کشتند و ما دست روي دست گذاشتيم .
از کجا معلوم که با آخرين شان هم همين طور رفتار نکنيم .
امّا خدايا ما ايراني ها که امتحانمان را پس داده ايم ، با فرماندهي نايب بر حق ولي غائبت بارها و بارها مانور ظهور برگزار کرديم و تا يوم الفرج برگزار خواهيم کرد که در همه شان موفق بوديم و ان شاء الله در ادامه هم خواهيم بود .
هربار که قائدمان گفت در صحنه باشيد بوديم ، نمونه بارزش نه دي بود : چندي خس و خاشاک به امام شهيدمان بي حرمتي کردند ، خدايا خودت که ديدي آنچنان تو دهني به همشان زديم که ديگر هيچ احدي از اين غلط ها نکند .
تا جايي که رهبرمان از ما قدرداني کرد و اين توّجه ولي امر مسلمين وظيف? تک تک ما ايرانيان را بيش از بيش مي کند .
حال هم خيالت جمع اينجا کوفه نيست که علي را دست بسته از کوچه ها ببرند و مردم فقط نظاره گر باشند ، اينجا کوفه نيست براي علي زمان هزاران سلمان ، ميثم و ابوذر فدايي است .
خدايا ، ذخيره ات را براي ما که دل شکسته و خسته ايم بفرست ما با تک تک سلول هاي بدنمان مطيع و حافظ او خواهيم بود .
به اميد روزي که چشم هاي تک تک آدم ها ، زميني را بيند که تحقق روياهاي همه آدميان مخلص و مومن تاريخ باشد .
به اميد آن روز
اللهم عجل في فرج مولانا المهدي و احفظ قائدنا الخامنه اي
پنج شنبه 19/3/1390 - 22:34
انتقادات و پيشنهادات
بسم الله الرحمن الرحیم
برخلاف دوستانی که در 24 ساعت شبانه روز 24 مطلب و در ماه شاید 800،900 تا مطلب ثبت می کنن شاید کلا از این 900 تا 100 ( این زیاده ) نظرهم نداشته باشن که حذف 5 ، 10 تا بیشتر براشون اهمیت نداشته باشه ، اما من تو دو سالی که مطلب ثبت می کنم کلا تا قبل این ماجرا 37 مطلب ثبت کرده بودم که حدود 50 تا نظر داشتم ، اما حالا سه تا از بهترین مطالبم و نظراتشون بنا بر گفته مسئولین مشکل نرم افزاری حذف شد ، حقیر مثل دیگران نبودم که هر چی دستم تومد ( عکس و ... ) ثبت کنم یه جایزه هم بگیرم ، تعداد بازدید تبیان هم بره بالا ، بنده مطلبی رو ثبت می کنم که از ذهنم تراوش می کنه و این مطلب به دل کسی که می خونه بشینه و شاید مسیر زندگی و رفتارش رو عوض کنه .
حالام تا مطالب و نظراتم برنگرده دیگه ثبت نمی کنم ، اگه برگرده مخلص تبیان و کاربرای گلش هستم و ادامۀ داستان خلقت آدمو ثبت می کنم .
اگه برگرده باز هم همین روند رو ادامه می دم اگر چه شاید هیچوقت اون 20 تومن نصیبم نشه .
اللهم عجل فی فرج مولانا المهدی واحفظ قائدنا الخامنه ای
دوست عزیز سلام. با تشکر از شما و فعالیت های خوب شما. امیدوارم همیشه سلامت باشید و این ایام بر شما و خانواده محترم مبارک باد. دوست عزیز. همان طور که مستحضرید تبیان در حال انجام یک سری از تغییرات فنی و سخت افزاری است. مطالب شما پس از مدت کوتاهی مجدداً باز خواهد گشت. امیدوارم در این مدت شکیبا باشید و مانند همیشه ما را در این امر مهم یاری نمایید. از شما و سایر کاربران عزیز و محترم بسیار سپاسگذاریم. از شما و سایر کاربرانی که در این بخش فعالیت می نمایید بسیار سپاسگذاریم و منتظر مطالب خوب و ارزشمند شما دوست عزیز هستیم. سلامت و بانشاط باشید
پنج شنبه 9/4/1390 - 21:33
خاطرات و روز نوشت
دربارۀ جبر و اختیار سوالات زیادی داشتم که با مطالعۀ کتاب پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان آیت اله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی) سوالاتم حل شد ، گفتم شاید برای شما هم جالب باشد . با یک مثال مطلب برایم حل شد ، امیدوارم برای شما هم حل شود :
پنجاه درس از اصول عقاید برای جوانان ، ص 130 :
فرض کنید شما با یک دستگاه قطار برقی مشغول مسافرت هستید و رانندۀ قطار شمایید . یک سیم برق قوی در سرتاسر قطار کشیده شده ، و حلقۀ مخصوص از بالای قطار روی این سیم می لغزد و حرکت می کند و لحظه به لحظه برق را از یک منبع قدرتمند به لکوموتیو قطار منتقل می کند ، به طوری که اگر یک لحظه منبع مولد ، برق نرساند فورا در جای خود متوّقف می شود .
بدون شک شما آزادید هر کجا می خواهید در مسیر راه می توانید توّقف کنید ، کم یا زیاد ، و با هر سرعتی بخواهید می توانید حرکت نمایید ولی با تمام آزادی هایی که دارید کسی که پشت دستگاه مولد برق نشسته هر لحظه می تواند شما را متوّقف سازد چرا که تمام قدرت و نیروی شما از همان برق است و کلید آن در دست اوست .
امیدوارم مفید باشد .
اللهم عجل فی فرج مولانا المهدی واحفظ قاندنا الخامنه ای
saya7562@iran.ir
پنج شنبه 5/3/1390 - 19:14
خانواده
ما با ملائکه فرق داریم ، کار ملائکه اطاعت از خداست و اگر در این راه کوتاهی کنند مغضوب خداوند می شوند ، مثل شیطان .
امّا ما انسان ها صاحب اختیار در انتخاب راه راست یا راه کج هستیم .
این دو راه ویژگی هایی دارند :
راه راست : خیال نکنید وقتی گام در راست گذاشتید تمام است ، راه راست ، راه است سرازیری ، راهی صاف و بدون سنگلاخ ، نه . راه راست راه پر پیچ و خمی است ، راهی است پر از دوراهی ، راهی است پر از امتحان و راهی است پر از باید و نباید امّا پایانی ندارد یعنی اگر روح آدمی در راه راست گام نهاد ، پایانی برای پیشرفت ندارد زیرا روح آدمی کمال گرا و تعالی پذیر است تا اوج .
راه کج : امّا تا دلتان بخواهد راه کج سرازیری دارد و اگر درش گام نهادید دیگر هر چه می خواهید جلو بروید امّا تا جایی که روحتان کشش داشته باشد .
می خواهم با یک مثال این موضوع را تبیین کنم : در ماجرای کربلا آیا خداوند نمی توانست آن زمانی که شمر قصد بریدن گلوی اربابمان را داشت با صاعقه ای پودرش کند ؟ چرا می توانست ، امّا آدمی مختار است شمر هم می توانست خوب باشد ، امّا او آنقدر در مسیر کج گام برداشت که دیگر راه برگشتی برای خود نگذاشته بود .
امّا بعد ، بر عکس راه راست ، راه کج پایانی دارد به اندازۀ ظرفیت روح آدمی . گـاهی آدمی را می بینی که فلمثل ده نفر را کشته ، در پایان یا خودکشی می کند یا خود را تسلیم قانون می کند . این یعنی روح آدمی برای بد بودن ظرفیتی دارد زیرا روح آدمی خداگراست اگر زیادی از خدا دور شود ، طاقت نمی آورد . البتّه آدم هایی هم هستند که روح خداییشان را به شیطان فروختند ، برای آنها این راه پایانی ندارد تا جایی که دیگر خدا از او قطع امید کند و آنگاه است زمان هلاکشان .
ای کاش می شد همۀ ما راهمان را پیدا کنیم و هیچ آدمی گمراه نشود .
اللهم عجل فی فرج مولانا المهدی واحفظ قاندنا الخامنه ای
saya7562@iran.ir
پنج شنبه 5/3/1390 - 19:11
خانواده
ما آدم هـا از آن آغـاز خلقت مـان دو نیمـه داشتیم ، یکی پیـدا که منِ خـاکی مـان است و دیگــری پنهان که روح افلاکی ماست .
نیمۀ پنهان گمشدۀ ماست ، گمشده ای که مدام به دنبال او می گردیم مگر بیابیمش .
بعضی از ما آنقدر به دنبـــال این نیمــه می گردیم که خـــودمـان را هم گم می کنیم ولی بعضی دیگر این نیمۀ افلاکی را می یابند و زمانی که او را در آغوش کشیدند دیگر این زمین خاکی جای این موجود افلاکی نیست ، آنگاه است که به این افراد می گویند اولیاء الله .
یک نمونه از این آدم ها حضرت حرّ (ع) بود . نیمۀ گمشده اش هماره او را به بهشت بشــارت می داد امّا نیمۀ خاکی اش داشت در راه جهنّم گام بر می داشت .
در تاریخ هم آمده وقتی در صف یاران عمر سعد لعین قرار گرفت ،کسی به او گفت : چه کاره ای ؟ فرمود : به خدا خود را میان بهشت و دوزخ مخیّر می بینم ، والله که دوزخ را بر نمی گزینم ؟
آری او من افلاکی اش را در راه فنا فی الحسین شدن یافته بود و من زمینی اش را با روح افلاکی اش همراه کرده بود .
چه می شد اگر ما آدم های خاکی همین گونه بودیم دَرِ دلمان را به روی هر کس و ناکسی نمی گشودیم و دلی را که جایگاه خداست ، لانۀ شیطان نمی کردیم .
بیایید همه ما تلاش کنیم من افلاکی مان را بیابیم که اگر او را یافتیم دست ولی خدا را در دستانمان خواهیم دید و آن روز است یوم الفرج .
به امید آن روز...
اللهم عجل فی فرج مولانا المهدی واحفظ قاندنا الخامنه ای
saya7562@iran.ir
پنج شنبه 5/3/1390 - 19:5
دعا و زیارت
با سلام
می خواهم آیه ای را امروز به شما معرفی کنم که فکر گناه را آدمی می تاراند !
می توانید امتحان کنید برای من که ثابت شده است .
إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ ﴿اعراف(7)/آیۀ201﴾
: در حقیقت كسانى كه [از خدا] پروا دارند چون وسوسهاى از جانب شیطان بدیشان رسد [خدا را] به یاد آورند و بناگاه بینا شوند .
کاربرsay2007
saya7562@iran.ir
پنج شنبه 5/3/1390 - 11:21
اهل بیت
سلام مادر
مادر مرا که می شناسید من همان بندۀ عاصی و گناهکارم امّا با این همه هنوز در دلم یاد شما و فرزندانتان کوران می کند.
نقل است که زمانی که قیامت می رسد فرشتگان آسمانها برای ورود خانم فاطمۀ زهرا به بهشت صف می کشند ولی خانم وارد جنت نمی شوند.فرشتگان ناراحتی را در رخسار خانم می بیند از آن بانو می پرسند : خانم چرا مضطربید؟ حضرت می فرمایند : نگران شیعیانم هستم . حال مادر آیا آن روز به یاد این عبد عاصی هم بودید یا نه ؟
منقول است از آقا امام حسن مجتبی که مـــادرمان شب ها اسم تک تک شیعیانشـــان را می خواندند و به حــالشان دعـا می کردند . مادر آیا آن زمان نامی از این اعبد شرمسار هم بردید یا نه ؟
در پایان خدمت مادر امت عرضه می دارم :
زهرا که عنایش به دنیا برسد باشد که فریاد دل ما برسد
یا رب سببی ساز که در روز جزا پروندۀ ما به دست زهرا برسد
مادر به حال ما دعا کن که می گویند دعای مادر کار می کند
اللهم عجل فی فرج مولانا المهدی و احفظ قائدنا الخامنه ای
سه شنبه 3/3/1390 - 20:6