هیچ جا خونه ی خودت نمیشه!
دلم واسه اینجا تنگ شده بوده.
گوسفند مردم میدزدید و گوشتش صدقه میكرد. از او پرسیدند كه این چه معنی دارد؟ گفت: ثواب صدقه با بزة دزدی برابر گردد و درمیان پیه و دنب هاش توفیر باشد(بر گرفته از ...؟) اینم حکایته ما هستش هزار تا کار میکنیم بعد همشو با یک کار کوچولو توجیه میکنیم دیدین چی شد ادمو که جو میگیره سلام یادش میره. سلام..!
دبستان شاهد...کلاس اول "ب" زنگ فارسی
مامان آب داد.
مامان نان داد.
مامان کار می کند.
بابا پیش خداست.
اخیش بالاخره این امتحانم تموم شد باید زودتر تموم میشد ولی به خاطر لطف دولت مردان دوتاش کنسل شد و از شنبه ماهم کلاس داشتیم هم امتحان دادیم پس یه دست و هورا واسه عمو محمود که بین التعطیلین رو در ایران نهادینه کردن.دوباره استرس کنکور برگشت البته فقط استرسش (اونایی که خوندند به کجا رسیدن که ما بخوایم بخونیم شوخی کردم سال دیگه شریف میبینمتون) ا تازه خبر این که اوباما هم اومد ببنیم اون چی کار میکنه
الو گل آقا : یک آقا : دیشب اخبار تلویزیون درباره ی فقر در بورکینافاسو می گفت ، پریشب در مورد جنایت در آمریکا ، پس پریشب در مورد فساد اداری در انگلستان ... از مسئولین صدا و سیما خواهش می کنم انقدر در مورد بدبختی سایر کشور های دیگر گزارش تهیه نکنند ، ترکیدیم از قصه ! گل آقا : حالا این که چیزی نیست ، شما خودتان را بزارید جای مردم آن ممالک که هر روز اخبار پیشرفت های ما را می شنوند ؛ آی چه حرصی می خورند !!
اصلا منظوری نداشتم همین جوری یه جا خوندم گفتم شما هم فیض ببرین.
میدونم خیلی ازین شاخه به اون شاخه پریدم ....
باید یک بی سیم بزنم بالا گزارش بدم ادم گاهی وقتا فشنگ کم میاره از بس که نمیدونه تو چند جبهه باید بجنگه
"نمیدانم در آن لحظه چه بر سرم آمد. کلمهی حاجیه، نابالغی صدای جیغ آن جوجه سرباز، مه و تاریکی، سرخوردگی هفتههای حکومت نظامی... سرم را از پنجرهی عقب بیرون بردم و زل زدم به آن سرباز کله پوک... سرباز باز هم با نوک لولهی تفنگ داخل صندوق خالی را میگشت. سرم را صد و هشتاد درجه چرخاندم و مثل جغد زل زدم به او. نمیتوانستم جلوی خودم را بگیرم. آنقدر عصبانی بودم که هیچ چیز برایم مهم نبود. سرم فقط پنج، شش سانتی با سر سرباز فاصله داشت. سرباز اعتراض کرد که "چرا زل زدی به من؟... با خودم گفتم آشغال! ببین چهطوری با یک زل زدن از کوره در میروی. نمیدانم اگر به اندازهی حقوقت حتی حقّ خرید کردنت، نادیده گرفته میشد یا اگر روستایت را با بولدوزر ویران میکردند یا خانهات خراب شده بود یا مادرت در یک ایست بازرسی زایمان کرده بود... آن وقت چه میکردی؟ تو که فقط با یک نگاه کنترلت را از دست میدهی! سرباز عصبانی تکرار کرد: "شنیدی چی گفتم؟" "
کاپوچینو در رام الله ص 40
1169 سال است که مردی منتظر 313 مرد است .چقدر مرد شدن زمان میبرد .........
دلخوشی این دلخوشی کجاست که تو زود می رسی؟ در یک پگاهِ جمعه ی موعود می رسی؟ سهراب مُرد، رستمِ بیچاره سکته کرد آیا شما همیشه چنین زود می رسی؟! بعداز سه بار جنگ جهانی و قتل عام در بدترین زمانه ی موجود می رسی!! اخبار گفت: منتظر مقدم توائیم او در ادامه اش که نیفزود می رسی این فرش از جوانی خود بود منتظر وقتی که مُـرد قالی و? فرسود می رسی! تا بود ناز کردی و پیشش نیامدی حالا که شاعرت شده نابود? می رسی آقا! جسارتاً به شما عرض میکنم: باور نمی کنم که شما زود می رسی