• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 97
تعداد نظرات : 140
زمان آخرین مطلب : 5698روز قبل
خاطرات و روز نوشت

معذرت خواهی

با عرض سلام خدمت همگی دوستانی که مطالب منو میخونن. یه عذر خواهی باید بکنم از این که دوشعر ناتوان و مناظره که در مطالبم آوردمو اینجوری ثبت کردم . ببخشید سیستمم قاطی کرده و هرقدر هم ازنو ویرایشش کردم دوباره همون شد . واقعا شرمنده.

جمعه 13/1/1389 - 1:26
شعر و قطعات ادبی

             مناظره 

                           پروین اعتصامی

شنیده‌اید میان دو قطره خون چه گذشت                          گه مناظره، یک روز بر سر گذری

یکی بگفت به آن دیگری، تو خون که‌ای

 

من اوفتاده‌ام اینجا، ز دست تاجوری

بگفت، من بچکیدم ز پای خارکنی

 

ز رنج خار، که رفتش بپا چو نیشتری

جواب داد ز یک چشمه‌ایم هر دو، چه غم

 

چکیده‌ایم اگر هر یک از تن دگری

هزار قطره‌ی خون در پیاله یکرنگند

 

تفاوت رگ و شریان نمیکند اثری

ز ما دو قطره‌ی کوچک چه کار خواهد ساخت

 

بیا شویم یکی قطره‌ی بزرگتری

براه سعی و عمل، با هم اتفاق کنیم

 

 

 

که ایمنند چنین رهروان ز هر خطری

در اوفتیم ز رودی میان دریائی

 

 

گذر کنیم ز سرچشمه‌ای بجوی و جری

بخنده گفت، میان من و تو فرق بسی است

 

توئی ز دست شهی، من ز پای کارگری

برای همرهی و اتحاد با چو منی

 

خوش است اشک یتیمی و خون رنجبری

تو از فراغ دل و عشرت آمدی بوجود

 

من از خمیدن پشتی و زحمت کمری

ترا به مطبخ شه، پخته شد همیشه طعام

 

مرا به آتش آهی و آب چشم تری

تو از فروغ می ناب، سرخ رنگ شدی

 

من از نکوهش خاری و سوزش جگری

مرا به ملک حقیقت، هزار کس بخرد

 

چرا که در دل کان دلی، شدم گهری

قضا و حادثه، نقش من از میان نبرد

 

کدام قطره‌ی خون را، بود چنین هنری

درین علامت خونین، نهان دو صد دریاست

 

ز ساحل همه، پیداست کشتی ظفری

ز قید بندگی، این بستگان شوند آزاد

 

 

اگر بشوق رهائی، زنند بال و پری

یتیم و پیر‌زن، اینقدر خون دل نخورند

 

اگر بخانه‌ی غارتگری فتد شرری

بحکم نا حق هر سفله، خلق را نکشند

 

اگر ز قتل پدر، پرسشی کند پسری

درخت جور و ستم، هیچ برگ و بار نداشت

 

اگر که دست مجازات، میزدش تبری           

جمعه 13/1/1389 - 1:11
شعر و قطعات ادبی
جوانی چنین گفت روزی به پیری                                که چون است با پیریت زندگانی

بگفت، اندرین نامه حرفی است مبهم

  که معنیش جز وقت پیری ندانی

تو، به کز توانائی خویش گوئی

  چه میپرسی از دوره‌ی ناتوانی

جوانی نکودار، کاین مرغ زیبا

  نماند در این خانه‌ی استخوانی

متاعی که من رایگان دادم از کف

  تو گر میتوانی، مده رایگانی

هر آن سرگرانی که من کردم اول

  جهان کرد از آن بیشتر، سرگرانی

چو سرمایه‌ام سوخت، از کار ماندم

  که بازی است، بی‌مایه بازارگانی

از آن برد گنج مرا، دزد گیتی

  که در خواب بودم گه پاسبانی

 

پروین اعتصامی

جمعه 13/1/1389 - 0:49
دعا و زیارت

 

قطراتی ای از دریای سخنان گهر بار امام صادق علیه السلام:

خداوند برای مومن همدمی از ایمانش قرار داده است که به سبب آن آرامش می یابد. او اگر بر بلندای قله کوه هم باشد هرگز از تنهایی نمی ترسد.

دوستی یک روزه پیوند محسوب می شود . دوستی یک ماهه قرابت و دوستی یک ساله صله رحم است و اگر کسی از روی تکبر آن را قطع کند  خدا رحمت خود را از او قطع می کند.

کشکول شیخ بهایی

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
 

پنج شنبه 13/12/1388 - 22:59
دعا و زیارت

قطراتی ای از دریای سخنان گهر بار حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله و سلم:

از وصای رسول  خدا به ابوذر:
بر عمر خویش بیش از مالت بخیل باش. ای ابوذر از چیزی که فایده ای از آن برایت منتفع نمی شود ، دل بکن.نسبت به آنچه به تو مربوط نمی شود سخنی نگو. همچنانکه دارایی های خود را در جایی محکم نگاه میداری، زبانت را نیز حفاظت نما.

در شگفتم از کسی که به خاطر نگرانی از بیماری از غذا پرهیز میکند؛ پس او چگونه از ترس آتش ؛ از گناه ها دوری نمی گزیند؟ هیچ بنده ای از پرهیزکاران محسوب نخواهد شد مگر زمانی که آنچه برای او مفید نیست ترک کند.

از یکی از همسران پیامبر نقل شده است که: گوسفندی را قربانی نموده و همه اش را صدقه دادیم جز کتفش. به پیامبر گفتیم چیزی جز کتف آن باقی نمانده است. فرمود: همه آن باقی است جز کتفش.

کشکول شیخ بهایی

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

پنج شنبه 13/12/1388 - 22:56
شعر و قطعات ادبی

توانا و ناتوان


در دست بانویی به نخی گفت سوزنی
کای هرزه گرد بی سرو بی پا چه میکنی


ما میرویم تا که بدوزیم پاره ای
هرجا که میرسیم تو با ما چه میکنی


خندید نخ که ما همه جا با تو همسریم
بنگر بروز تجربه تنها چه میکنی


هر پارگی به همت من میشود درست
پنهان چنین حکایت پیدا چه میکنی


در راه خویشتن اثر پای ما ببین
ما را ز خط خویش مجزا چه میکنی


تو پایبند ظاهر کار خودی و بس
پرسندت ار ز مقصد ومعنا چه میکنی


گر یکشبی زچشم تو خود را نهان کنیم
چون روز روشن است که فردا چه میکنی


جایی که هست سوزن و آماده نیست نخ
با این گزاف و لاف درآنجا چه میکنی


خودبین چنان شدی که ندیدی مرا بچشم
پیش هزار دیده بینا چه میکنی


پندار من ضعیفم و ناچیز و ناتوان
بی اتحاد من تو توانا چه میکنی

پروین اعتصامی

دوشنبه 19/11/1388 - 21:20
شعر و قطعات ادبی


نکوهش بیجا

سیر یک روز طعنه زد به پیاز

که تو مسکین چقدر بد بویی

گفت از عیب خویش بی خبری

زان ره از خلق عیب میجویی

گفتن از زشترویی دگران

نشود باعث نکورویی

تو گمان میکنی که شاخ گلی

بصف سرو و لاله میرویی

یا که همبوی مشک تاتاری

یا ز ازهار باغ مینویی

خویشتن بی سبب بزرگ مکن

تو هم از ساکنان این کویی

ره ما گر کج است و ناهموار

تو خود این ره چگونه میپویی

در خود آن به که نیکتر نگری

اول آن به که عیب خود گویی

ما زبونیم و شوخ جامه و پست

تو چرا شوخ تن نمیشویی

پروین اعتصامی

دوشنبه 19/11/1388 - 21:12
دعا و زیارت

 

 حضور قلب در نماز در روایات

احادیث فراوانی در این باره وارد شده که همه بر این مطلب تصریح میکنند که میزان قبولی نماز بستگی به میزان حضور قلب در نماز دارد و به تناسب وجود حضور قلب در نماز مورد قبول واقع میشود . حضرت امام صادق علیه السلام می فرماید:(( ان العبد لیرفع له من صلاته نصفها او ثلثها او ربعها او خمسها و مایرفع له الا ما اقبل علیه بقلبه )) همانا از نماز انسان نصفش یا ثلثش یا ربعش یا خمسش بالا برده می شود و بالا نمی رود برای او مگر آنچه را که توجه قلبی داشته است و در روایت دیگری حضرت امام باقر علیه السلام می فرماید:((علیک با لاقبال علی صلاتک فانما یحسب لک فیها ما اقبلک علیه منها بقلبک)) بر تو است که توجه قلبی در نمازت داشته باشی پس همانا محسوب می شود برایت نمازت از آن مقداری که با قلبت توجه به  نماز داشتی.

 

 

 

بر گرفته از فصلنلمه مفیم الصلاه دانشگاه آزاد نجف اباد

 

چهارشنبه 7/11/1388 - 23:2
دعا و زیارت

فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی بر همه شما تسلیت باد

جمعه 4/10/1388 - 18:57
ورزش و تحرک

سلام سلام سلام

سلام به همه طرفدارای استقلال و پیروزی که نتونستن پیروز از میدون بیرون بیان اشکال نداره وقت هست.

سلام به سپاهانی ها که گل کاشتن. اونم چه گلایی!

به ذوب اهنی ها هم تبریک.

اما از این حرفام ناراحت نشید چون اخه روز عید قربان برای اصفهانیها شگفت انگیز بود.
1.خدا باران رحمتشو از صبح تا شب بر اصفهان نازل کرد
2. در بسیاری از شهرهای اصفهان برف بارید از جمله فولاد شهر 
3. پیروزی سپاهان رو به ما تقدیم کرد
4.و روز قبلش هم پیروزی ذوب آهن

عیدی بهتر ازین

يکشنبه 8/9/1388 - 0:26
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته