دوستان من تصمیم دارم هر هفته در هفته متن کامل قسمتی از این سریال را که در پایان هفته از تلویزیون پخش می شه را در این بخش بذارم البته اگه از اون استقبال بشه شما میتونید با تبلیغ و دادن نظر به این مطلب از اون استقبال کنید
هر کسی هم قسمتی را ندیده ایمیل وشماره قسمت مورد نظرش را بذاره براش می فرستم
با تشکر
(قسمت 38)
ملکه مادر درد معده و طحال دارن
درد مفاصلش هم به دلیل تاخیر در
درمان بدتر شده
اون حتی نمی تونه دارو های ضعیف رو بخوره
با وجود لکه های قهوه ای روی ناخن هاش
فکر می کنم که کلیه هاش هم
وضع خوبی ندارن
درد مفاصلش هم بدتر شده
اون نمی تونه دارو بخوره
و حالش هم داره بدتر می شه
می دونم که کار سختیه
ولی امکانش نیست که طب سوزنی رو تجویز کنیم؟
خطرناکه
اگه وقتی که نیرویی نداره از طب سوزنی
استفاده کنیم ممکنه نتیجه بر عکس بگیریم
پس می گید الآن چه کار کنیم؟
درد های مزمن او دوباره شروع شده
و بقیه اعضاش هم ضعیف شده
به همین خاطرهست که ما این علائم رو می بینیم
ما نباید باتوجه به علایمی که الآن می بینیم
شروع به تجویز دارو کنیم
پس چه کار کنیم؟
صبر می کنیم شاید یه راهی پیدا
کنیم...
تا همه ی بیماری هاشو به خوبی درمان کنیم
تا کی؟ شاه خیلی نگرانه و...
حال ملکه مادر هم بحرانی شده
بنابراین تا کی می خوای
منتظر باشی و فقط نگاه کنی؟
بیماری با عجله خوب نمی شه.
درسته.
و از اونجایی که پزشک شین...
مدت کوتاهی هست که مراقبت از
اون رو شروع کرده...
به یه مدت وقت احتیاج داره تا
به طور دقیق معاینه اش کنه
الآن وقت این کارها رو نداریم...
چرا اینقدر عجول هستی؟
ببخشید،ولی ملکه مادر
شروع به هذیون گفتن کرده...
و خیلی سردرگم به نظر می آد
و همون مقدار کمی حلیم که خورده بودن
رو استفراغ کردن
سریعاً به یه پزشک احتیاج دارن
چی؟!از کی اینطور شده؟
دقیقاً نمی دونم...
آروم باش و دوباره همه چیز رو بگو.
نمی دونم
من کنارش بودم و...
یول ئی،یانگوم و شین بی دنبالم بیاین
حالش چطوره؟
به مظر می آد در قسمت
شکم بی حس شده
زانو ها و قوزک پاش رو هم
به سختی خم می کنه.
پاهاش ضعیف شده و
یه مقدار ورم داره
خیلی کم تب داره و
لرز همراه با عرق سرد داره.
به دقت معاینه اش کردین؟
بله،قربان
دوباره ببین
دقیقاً معاینه اش کن.
یانگوم و یول ئی
شما نبضش رو چک کنین!نبضش!
چی؟
گفتید "بری بری" ؟
بله. قسمت پایین شکمش بی حس شده
و از دو روز قبل حالت تهوع داشته
درسته
اون "بری بری" پیشرفته داره
بیماری های اون تبدیل به "بری بری" شده
اگه اون "بری بری" پیشرفته داشته باشه
بله،اون احساس سردرگمی داره
و مرتب هذیون می گه
چی!اون الآن توی مقعیت بحرانی قرار داره
و به یه معالجه فوری احتیاج داره
ما باید به سرعت یه درمان تجویز کنیم
چطور می خوای این کارو بکنی؟
پاهاش ضعیف و ورم کرده هست
و نمی تونه اونا رو خم کنه
همچنین مدام هذیون می گه و
غذا رو استفراغ می کنه
بنابراین من روش "سام جول"رو پیشنهاد می کنم.
من با نظرش موافقم
من هم همین طور
ولی مشکل اینجاست که اون
نمی تونه دارو بخوره
پس باید چه کار کنیم؟
دارویی بهش بدین تا معده و طحالش رو تقویت کنه
عجله کنید!
بله،قربان
چطور این اتفاق افتاد؟
هنوز مطمئن نیستیم
با توجه به صحبت های پزشک اول
سن بالا و تاخیر در درمان
باعث "بری بری"شده
و در وضعیت بحرانی قرار داره
یعنی چی؟
از اونجایی که توجه شاه
به این موضوع جلب شده
اگه اتفاقی برای ملکه مادر بیافته
معلوم نیست که...
روابط شاه با وزیر چپ چطور خواهد شد
و مطمئناً اون پزشک ویانگوم
از کار ،برکنار خواهند شد.
بله
عالیجناب! عالیجناب!
قربان،اون حتی نمی تونه دارویی
رو که برای تقویت معده اش بود رو بخوره
قربان...
مگه چه دارویی بهش می دین که
اینطور شده؟
من حتی نمی تونم بهش نگاه کنم
پس چقدر دردناک می تونه باشه!
عالیجناب!عالیجناب!
داروهاش رو بیارین!عجله کنید!
همون طور که شنیدید ملکه مادر
دچار بیماری "بری بری" شدن
بری بری در مراحل اولیه
غیر قابل تشخیص هست...
چون که ناگهانی اتفاق می افته
و شخص نمی تونه اعضاش رو تکون بده
و اون موقع شما متوجه بیماری می شین
در مدتی که از خوردن دارو امتناع می کرده
بطور ناگهانی اتفاق افتاده
ولی مشکل اینه که نمی تونه دارو بخوره
چون معده و طحالش ضعیف هست
حتی نمی تونیم طب سوزنی رو شروع کنیم
چه تصمیمی گرفتید؟
در حال حاضر با دارو کاری از پیش نمی بریم
پس چه کار کنیم؟
هر طور شده باید یه راهی پیدا کنم
ما تنها در صورتی می تونیم درمانش کنیم
که اون بتونه دارو بخوره
من دارم توی کتاب های پزشکی دنبالش می گردم...
پس لطفاً پیش بانوی اول آشپزخانه برو
و در لیست غذاها بهش کمک کن
حتماً
سلام
من اومدم تا در مورد غذاهای
ملکه مادر صحبت کنم
بله،شنیده بودم که بری بری دارن
و می خواستم شما رو ملاقات کنم
اول از همه،باید همه اقسام
گوشت رو کنار بگذارین
اون گوشت دوست داره،یهنی حتی
در حلیم هم نمی تونیم گوشت بریزیم؟
نه
و نباید از پیاز سبز و
پیازچه و روغن کنجد استفاده کنید
از تربچه یه سوپ سبک درست کنید
و با برنج نجوشونیدش
ولی شما باید یا به صورت خام و یا
به صورت یسری اون رو سرو کنید
چه کار می کنی؟
ببخشید... فقط داشتم
چیزی رو بررسی می کردم
و لوبیای قرمز رو با یه مقدار
شکر درست کن
اون اصلاً لوبیای قرمز دوست نداره
اون همیشه برنج سفید رو
به برنج با لوبیا ترجیح می داد
ولی راه دیگه ای ندارم
و همچنین تمر جوشیده
و سیر رو هم درست کن
چرا به من غذا هایی رو سفارش
می کنید که اون بدش می آد؟
این چیزا برای بری بری خوب هستن
چون شما تجویز می کنید
من آماده می کنم...
ولی احتمالاً اونا رو نمی خوره
چون اخیراً هیچی نخورده
شین بی،من یه دقیقه می رم
به آشپزخانه ملکه مادر
چرا؟
باید یه چیزی رو بررسی کنم
باشه
چی شده؟
می خوام غذاهایی که برای ملکه مادر
سرو شده رو ببینم
اونا متعلق به آشپزخانه هست...
پس یه پزشک پایین مقام چطور
جرات می کنه همچین درخواستی بکنه؟
چون می تونه به درمان اون کمک کنه
لطفاً اونا رو به من بدین
لطفاً
لیست رو بهش بدین
بله،بانوی من
من بانوی پزشک هستم. می تونم
لیست مواد اولیه ای که ...
به آشپزخانه ملکه مادر رفته رو ببینم؟
برای درمان بیماریش هست.
حتماً،بفرمایید
قربان،باید یه چیزی به شما بگم
چه چیزی؟
فکر کنم بیماری ایشون از
رژیم غذایی شون نشات گرفته
رژیم غذایی؟
بله،گفته شده که بری بری از طریق...
هوای سرد از نقطه ای روی پا به وجود می آد
ولی تو یاد نگرفتی که
سریع برای خودت دلیل نتراشی؟
آیا اون رژیم غذایی غیر معمولی داشته؟
اون غذاهایی رو که برای...
بریبری بر طبق کتاب ها خوب هست
رو دوست نداره
اون از لوبیای قرمز،سیر،ماهی کول،صدف و تمر خوشش نمی آد
بوژیه چیزهایی که برای معده و طحال مفید هستند
عالیجناب
شما باید اینو بخورید...
من حالت تهوع دارم و نمی تونم
اینا رو بخورم
حداقل امتحان کنید
حتی اگه اینا خوب هم باشن
ایشون در حالت عادی اونا رو نمی خوره
من به اون پزشک گفتم
ولی اون اصرار کرد
حتی اگه این طور باشه چطور جرات کردی
غذاهایی که دوست ندارن رو براشون بیاری؟
پس الآن حتی نمی تونه غذای معمولی شو بخوره
پزشک رو صدا بزنین
مطمئنی که می تونی مجبورش کنی
که اونا رو بخوره؟
بله
پس اول باهاش یه دارو درست کن
این می تونه حالت تهوع رو برطرف کنه
و برای معده و دستگاه گوارش هم مفید هست
و برای بریبری خیلی خوب هست
پس می تونه دارویی باشه که
سلامتش رو بهش برگردونه
ولی،چون ازش متنفره نمی خواد
بهش بگی چی هست
بی سروصدا انکارو بکن
چشم
یونسنگ
مگه تو مشغول کارای ملکه مادر نیستی؟
اینجا چکار می کنی؟
اومدم تا یه بخارپز قرض بگیرم
بخارپز؟
آره،باید یه دارو درست کنم
مثل روزای گذشته توی آشپزخانه به نظر می آد
این که بدتر شده؟اون از ماهی کول
بدش می آد و تو سیر هم توش گذاشتی؟
چطوری می خواد اینو بخوره؟
عالیجناب،این
دستور پزشک ها بود
پزشک اینجا نیست؟
نه...
الآن امد
مهم نیست چقدر خوب باشه
باید چیزی سفارش می دادید
که اون بتونه بخوره
شما خیلی بی فکر هستید.
غذا رو بهش بده
از اونجایی که شما نمی تونستید
داروها رو به حالت مایع بخورید
لطفاً اونا رو به صورت حبه بخورید
اون نمی تونه داروی مایع
یا حلیم رو بخوره
پس چطور می خواد اینا رو بخوره؟
عالیجناب،اینا دارو هستن
حتی اگه حالت تهوع داشتید
اونا رو بخورید
حبه ها مزه خوبی دارن
مزه اسنک فندقی خوشمزه رو می ده
ما اون رو لذیذ درست کردیم
تا خوردنش راحت تر باشه
باشه.من اینا رو می خورم!!
لطفاً روزی 5 تا از اینا رو بخورید
کارت خوب بود
قربان،این وظیفه من بود
که داروهای ایشون رو تهیه کنم
چرا به من نگفتید تا
اونا رو درست کنم؟
یانگوم هنوز هم یه بانوی دستیار هست
می دونم که وظیفه تو بود ولی
یانگوم توی این مورد بهتر بود
عالیجناب شما باید اینو بخورید...
آره... من باید...
لطفاً یکم دیگه بخورید
نمی تونم
می دونم که ایشون اینا رو دوست ندارن
ولی آیا شما فکر می کنید همه اینا رو می خورن؟
متاسفم،عالیجناب
چطور می تونه تقصیر بتنو چویی باشه؟
من خودم خیلی بد غذا هستم
خوبه که حداقال اون حبه ها رو می خورین
آره ...لطفا اونا رو به من بدین
من برات غذا درست کردم
پس اول بیا غذا بخور
باشه
منظورت چیه؟ به نظر نم آد این
چند وقت زیاد غذا بخوری
زود باش
قربان...
چی شده؟
قرص هایی که آقای شین درسن می کنن ...
قرص ها چی شدن؟
می تونید استراحت کنی
من اینا رو می برم
و برمی گردم تا به کارا برسم
نگران نباش! خودم به کارا می رسم
باشه
دارین چکار می کنین؟
بازش کن!
چطور جرات می کنید با این سیر ها...
که اون ازشون تنفر داره فریبش بدین؟
تو و آقای شین ملکه مادر،خود من و
شاه رو تحقیر کردین
نه! اینطور نیست...
نه؟!نه؟
شما شایسته مجازات سنگینی هستید
با وجودی که اون مسئول هست
چطور جرات می کنه همچین کاری بکنه؟
من 2 بار تا حالا به تو لطف کردم
چرا این کارو کردی؟
عالیجناب
این تجویز پزشک شین بود
تجویز؟ میدونی چقدر
حال اون بد هست؟
این چه تجویزی هست؟
پزشک اول ! فوراً پزشکی
رو که مسئول هست رو جایگزین کن
بله ،عالیجناب
یه پزشک باید چکار کنه؟
می خواستین با سیری که اون
ازش تنفر داره چکار کنید؟
شما پزشک هستید یا آشپز؟
من کوتاهی خودم درباره
عدم گزارش به شما رو می دونم...
ولی این واضح هست که ...
غذا باید قبل از دارو خورده بشه
می دونم،همین طوره
ولی باید بیشتر به
موقعیت فکر می کردی
اون از سیر متنفر هست
به همین دلیل من این کارو کردم
این چیزی بود که باید می خورد
اگر شما پزشکی هستید که تحت نظره یه دستیار
دارو درست می کنید همین الآن کنار بکشید
ملکه الآن به من گفت که
تو رو جایگزین کنم
من با مافوقم صحبت می کنم
پس منتظر دستورات باش
یه داروی مایع برای
ملکه مادر ببرین
چشم
ولی اون نمی تونه داروی مایع بخوره
پس می خوای همین طور بیکار بنشینیم؟
عالجناب، الآن خوب هست؟
می تونید بخوریدش؟
آره حالم خوبه
هر وقت اونا فذا می آوردن...
برام خیلی سخت بود
چون هیچ کدوم از اون غذاها رو دوست نداشتم
ولی بعد از اینکه اون حبه ها رو خوردم
از درون احساس سلامتی کردم
و حالا حتی با داروهای مایع
هم مشکلی ندارم
تجویز پزشک شین درست بوده
مشکل چیه؟
عالیجناب،متاسفم که اینو می گم
ولی اون حبه ها
عالیجناب،اونا از سیر درست شده بودن
چی؟! سیر؟
بله،عالیجناب
پزشک شین و یانگوم
مفیدترین غذا رو برای شما درست کردن
اونا به این خاطر این کارو کردن که حال شما
برای داروی مایع و طب سوزنی مناسب نبود
عالیجناب،با این اطلاعات
باعث رنجش شما شدم
بگید اون دوتا بیان
ملکه مادر دنبال شما می گرده
تو هم همین طور
بریم
آیا حقیقت داره که اون حبه ها
رو از سیر و سبوس برنج درست کردین؟
بله،عالیجناب. سیر باعث تقویت معده
میشه و برای دستگاه گوارش هم مناسبه
و برای بریبری شما بی نقص هست
و سبوس برنج کمک می کنه تا غذا
رو توی معده نگه دارین
به همین دلیل بود که اینو تجویز کردم
چون بهترین دارو برای شما بود
چرا از اول نگفتید سیر توی اون هست؟
ممکن بود اگه می دونستید
از خوردنشون امتناع می کردید
یک شخص به طور معمول وقتی بدونه چیزی که
دوست نداره ،می خوره حالت تهوع بهش دست می ده
حتی اگه نمی گفتید من
می تونستم از روی بوی اون بفهمم
ولی من اصلاً بوی اونو حس نکردم
چطور این کارو کردید؟
یانگوم کاملاً بوی اونو گرفت
چطور؟
با برگ سبز چای که بو رو از بین
می بره بخارپزش کردم
و بعد آسیابش کردم. برای رنگ اون
از تمر خشک شده استفاده کردم
به همراه سبوس برنج
اونا دیگه بویی نداشتن
بسیار عالی! پزشکی که فهمید سیر دارو هست
و بانوی پزشکی که بوی سیر رو که
من دوست ندارم گرفت
هر دوی شما عالی هستید
این یانگوم بود که فهمید
سیر داروی بیماری هست
واقعاً؟
بله.اون حتی عادات غذایی شما رو می دونست
و ما تونستیم اینا رو کنار هم بذاریم
اون حتی دانش استفاده از
غذا در کنار دارو رو داشت
چه ابتکار جالبی!
پس می تونیم از الآن
درمان رو شروع کنیم؟
از اونجایی که اون می تونه
دارو ها رو نگه داره
می تونیم رژیم غذایی و
داروهاش رو تغییر بدیم
و وقتی که بدنتون قوی تر
شد طب سوزنی رو شروع کنیم
خیالمون راحت شد
متشکرم. از الآن به بعد...
دیگه رو غذاهام حساس نخواهم بود
و هرچی که پزشک شین بگه می خورم
پس اون همه ی داروش رو نوشید؟
بله،عالیجناب.
گزارش شده بدون هیچ مشکلی اونو خوردن
فکر کنم دیگه شما نباید نگران باشید چون بعد
خوردن اونا احوال مزاجی شون خوب شده
خوبه! خیلی خوبه
یعنی اونا می تونن مراحل
درمانی رو از الآن شروع کنن؟
بله،عالیجناب.اونا گفتن که
حتی امروز طب سوزنی رو شروع کردن
حاش چطوره؟
حاش خوبه. هیچ عوارض جانبی
مشاهده نشده.حالش خوبه
اعلیحضرت شاه تشریف آوردن
واقعاً حالش خوبه؟
بله،عالیجناب
اونقدر توانایی پیدا کردن
که طب سوزنی رو شروع کنیم
الآن خوبم!خیلی حالم بهتره
این خیلی خوبه ،مادر
طب سوزنی خوب پیشرفت؟
بله
بعد از شروع به خوردن داروها
به مرور حالشون داره بهتر میشه
خیالم راحت شد! کارتون خوب بود
اون هنوز کاملاً خوب نشده
و چون سالخورده هست...
حتی یک لحظه هم ازش چشم بر ندارید
بله،قربان
بریم
می تونیم الآن استراحت کنیم
یانگوم ،کارت خوب بود
در هر حال،از کجا فهمیدی
ملکه مادر سیر دوست نداره؟
یانگوم از اول با بقیه فرق داشت
آره،درسته...
آره،حق با تو هست
منتظری تا ازت تعریف کنن؟
بله
یادتون باشه،از فردا
داروهای زیادی باید تجویز کنیم
حتماً... پس...
کارتون خوب بود
شما اینجا هستید؟
اینجا چکار می کنی؟
فردا وقتی خواستید به قصر بیاین
لباس های رسمی تون رو بپوشید
شاه قصد داره به تو و بانوی پزشکی که
اینکارو کرد پاداش بده
من فقط وظیفه امو انجام دادم
شکسته نفسی می کنی؟
تو... یانگوم از
آشپزخانه نیستی؟
بله، من یانگوم هستم
منو به یاد دارین؟
البته!یانگوم!!
هنوز هم بلایی که سر بانو یونگ
یا بانو هن اومد رو فراموش نکردم
انصاف نبود که سرنوشت اونا
اینطور بشه.
اگه اونا تو رو اینطور می دیدن
می تونستن راحت باشن
منم همین طور.بانوان پزشک
با بانوان دربار متفاوت هستند
پس خیلی سختی پیش رو
خواهی داشت
شاید نتونم کمک بزرگی بهت بکنم
ولی می تونم تو کارای کوچک
کمکت کنم
اگه کمک خواستی،بیا دنبال خودم
باشه؟
من یه خواهش دارم...
مگه من این کارو برای خودم کردم؟
شما باید زودتر وارد عمل می شدین!
اون الآن به عنوان بانوی پزشکی که...
ملکه مادر رو معالجه کرد
بنابراین نمیشه اونو اخراج کرد
مشکل همین جاست
به جای بیرون انداختنش بهش
پر وبال دایدم
و اونا فقط پر و بال نیستن
خیلی سخت میشه اونا رو پس گرفت
فکر می کنی بی دلیل
برگشته به قصر؟
اگه بیرونش نکنیم فقط دلواپسی هامون
بیشتر میشه!فقط ما.
می خوای با یانگوم چکار کنی؟
ما نمی تونیم دهنش رو مهر و موم کنیم
یا دست و پاهاش رو ببندیم
دقیقاً چطور می تونیم جلوی اون بگیریم
تا کاری نکنه
الآن چکار کنیم؟ شاه دستور دادن
تا زمین های اداری کاهش پیدا ککند
قربان این ضرر بزرگی برای شماست
کاهش زمین ها الآن
مسئله نیست
من موجب ناراحتی 3 نفر
از اعضای خاندان سلطنتی شدم
بنابراین از این کار هیچی بدست نیاوردیم
برای همین هست که
به معضل تبدیل شده
چطور دوباره اعتمادشون رو جلب کنم؟
ملکه به بانوی منشی ها
اعتماد زیادی داشت ولی...
ما نباید همه ترفندهامونو رو می کردیم
مشکل ما این بود که
خیلی عجله کردیم
هراسان از اینکه ملکه مادر
تصمیمشو عوض کنه
مطمئناً ازاین به بعد ملکه
با دقت منو زیر نظر خواهد داشت
فقط می تونیم امید داشته باشیم که
اعتقاداتشون تغییر کنه
مطمئن شو که کسی تورو نشناسه
حال ملکه مادر داره بهتر می شه...
بنابراین شاه دوباره دستور به
از سرگیری تحقیقات دادن
واقعاً؟
آقای او با این کارش فقط
اعتماد شاه رو از دست داد
خیلی خوبه
تو یه بانوی پزشک نیستی؟
اسم من یول ئی هست
منتظر من بودی؟
بله بانوی من
برای چی؟
من شنیده ام که اگه کسی به شما
تکیه کنه می تونه به مقام و ثروت برسه
اجازه بدهید من هم چنین کاری کنم
چرا می خوای با من متحد بشی؟
من یانگوم رو به شما می دم
یانگوم؟
با وجودی که داستان و دلیلشو نمی دونم
می دونم که شما می خواهید یانگوم از
قصر بیرون بیافته،درسته؟
من اینکارو برای شما می کنم
یانگوم!!
با ما بیا
کجا؟
فقط با ما بیا!وقتی می بینیم اوضاع برات
داره خوب میشه نمی تونیم همین طور بنشینیم
درسته.خودت می فهمی
می خوای همین طور نگاه کنی؟
چرا؟این فکر تو بود
به این خاطره که می خوام
روزهای گذشته تو آشپزخانه یادم بیاد
تو فقط کارهای بیهوده تو آشپزخانه می کردی
چی!؟
خیلی خوب بود... مخصوصاً وقتی که
برای تولد همدیگه غذا درست می کردیم
داری چی درست می کنی؟
کیک برنج ادویه ای مورد علاقه خودم
این املته؟
این غذای مورد علاقه بانو یونگ بود...
این رشته مخلوط بانو هن نیست؟
شما همه به یاد معلماتون هستین...بانویونگ ...بانو هن
هِی این چیه؟
عجله کن... گرسنه شدم
من کباب تورو که بانو هن گفت بهترین هست رو یادمه
آره درسته... دوست دارم یه بار دیگه اونو بخورم
واقعاً ... پس باید مهارتهامو نشون بدم
اونو بده
دستپخت یانگوم یه ذره هم تغییر نکرده
آره درست مثل دسپخت
بانو هن هست
مثل اون؟بهتر هم هست
بیاین هر از گاهی این کارو بکنیم
آره موافقم
چون شما اینجا هستید اشتهای من
هم افزایش پیدا کرده
به هر حال ،تو اخیراً شاه رو ملاقات کردی
ولی من شنیدم تو حتی صورتت رو هم بلند نکردی
می خوای بقیه عمرت رو
همین طور بگذرونی؟
بانو لی،بریم
کجا؟
فقط بیا بیرون
فکر کنم دیگه باید برم
آره،می تونی بری
عجله کن
کجا...؟
اینطوری نمیشه
مهتاب،وقتی داری طوری نگاهش میکنی
که گویا می خوای قورتش بدی...
یه نفس عمیق بکش و بدنت رو
با اون پر کن.امتحان کن!
اینکارو بکن...
اینطوری نه! باید عمیق تر نفس بکشی.
هِی تو چرا اینکارو می کنی؟
اینکارو نکن
اون باید همه ی انرژی رو دریافت کنه
یه بار دیگه...
نه اینطوری نه.
این به خاطر کمبود انرژی ئینگ تو هست
باید ادامه بدم؟
البته.تا زمانی که مملو از انرژی ئینگ بشی...
صداش کن
بانو لی.بیرون بیا و به شاه احترام بگذار
دوباره صداش کن
بانو لی.بیرون بیا و به شاه احترام بگذار
عالیجناب فکر نکنم اینجا باشه
در رو باز کن
فوراً بانو لی رو پیدا کنید
نباید زیاد دور باشه
فوراً پیداش کنید
چشم ها چطور؟چشم ها؟
کاملاً بازشون کن
و؟
وقتی کافی شد همون طور که یه سگ
دمشو پایین میاره اونا رو پایین بیار
چطور اینقدر خوب توضیح می دی
ولی نمی تونی اجراش کنی؟
دقیق به من نگاه کن
چانگ ئی ،دوباره اینکارو بکن
بانوی من،تمومش کنید...
چشمام دارن میترکن
ساکت شو کاری رو که می گم بکن
دوباره این کارو بکن!دوباره!
با سر بالا گرفته
بانوی من!بانوی من!
بانو لی اینجا هستن؟
من هستم چی شده؟
همه جا دنبا شما گشتم
اینجا چکار می کنید؟
فوراً به محل خودتون برگردید
شاه منتظر شما هستن
شاه!؟
بله،عجله کنید
عجله کن!
خدای من!خدای من!
الآن تو به یادم می آی که گریه می کردی
اولین بار که دیدمت داشتی
گریه می کردی،درسته؟
چکار می کنی؟
به شاه احترام بگذار
عالیجناب خوش آمدید
به خاطر تو همه چیز خراب شد
کی می دونست اون ممکنه
همچین موقعی بیاد
ولی مطمئنی که این چیزا درسته؟
البته...
تو هیچ تجربه ای تداری
از کجا مطمئنی؟
یه زمانی من این رویا رو داشتم
که مورد توجه شاه قرار بگیرم
و با خودم به چیزای مختلفی فکر کردم
چه...
دقیقاً به من گوش بده
وقتی شاه داره چیزی می نوشه
تو یه پیشدستی بر میداری
و می گی: "سرورم!آه..." باشه؟
امتحان کن
سرورم...
آه ه ه...
می خوای اینو به من بدی؟
بله..."سرورم...آه..."بله
می خوای بدی به من یا نه؟
جام من خالی شده
متاسفم عالیجناب
اشکالی نداره
گفتی اسمت یونسنگ هست؟
بله عالیجناب
آیا کسی تورو مجبور به اینکار کرده؟
عالیجناب !من شایسته مرگ هستم
اونقدر ها هم جنایت بزرگی نبوده...!
تو خیلی بامزّه هستی
اون موقع هم داشتی گریه می کردی.
بیا نزدیکتر
همش به خاطر کارایی هست که تو کردی
اوه،نه...
اونا الآن منزوی شدن
معلوم نیست عکس العمل اونا چی باشه
باید خیلی حواست جمع باشه
فکر کنم کاری که شما می خواین بکنید
از کار من خطرناک تر باشه
مواظب باشید
خداحافظ
یه بانوی دربار از قصر ملکه دنبال شما می گردن
من ؟برای چی؟
نمی دونم
بیا اینجا بشین
می خواستم ببینمت وقتی که شنیدم...
دوقلوی من رو درست تشخیص دادی
ولی تو دوباره به ما کمک کردی
باعث افتخار من هست
به هر حال کار بزرگی انجام دادی
نمی تونم کارت رو درباره
ملکه مادر فراموش کنم
ممکن بود جانت رو از دست بدی
چرا اینکارو کردی؟
آقای شین که ممکن بود مجازات
بشن معلم من بودن
و با نرفتن به جشن به عنوان رقاص
اون رو به دردسر انداختم
می خواستم به معلمم کمک کنم
و ایشون به ما آموختن تا
تابع فرمان شاه باشیم
می دونم...
ولی چهره ات آشناست
قبلاً تورو جایی ندیدم؟
درسته...
تو یه بانوی آشپزخانه نبودی؟
بله
پس چطور؟
من به خاطر مسئله اردک های گوگردی
مجرم شناخته شدم و یه برده شدم
و به عنوان یه بانوی پزشک برگشتم اینجا
واقعاً؟
پس فقط بانوی اول آشپزخانه نبود
شنیدم که خیلی ها از این
موضوع آسیب دیدن
پس تو همونی هستی که تبعید شده بود؟
بله
و بعد از آموزش پزشکی به عنوان بانوی پزشک
برگشتی قصر
بله
اون بانوی درباری که کشته شد بانو هن نبود؟
بله ،عالیجناب
خیلی حیف شد...
بله،بانوی من
اون کسی نبود که بخواد غذای
خطرناک برای شاه سرو کنه
می دونم
می دونستم جریان یه جورایی بودار هست
آقای او می خواست با تمام قدرتش
اری کنه از شر آقای جو خلاص بشه
من برای بانو هن متاسفم
اون وقتی که در مهمانسرا بو خیلی
خوب درخشید
و همچنین موقع مسابقه
خیلی برات سخت بوده
این چیزا بعد از یه مدتی حل میشه
ولی من فکر نکنم هنوز وقتش رسیده باشه
نمی دونم این چه سرنوشتی هست..ولی
من مشتاقانه استعداد درخشان
و انگیزه آهنین تو رو می دیدم
چون این خیانت بوده،من نمی تونم
جایگاه تورو بهت برگردونم
ولی مطمئناً در آینده می تونم کمکت کنم
عالیجناب...
و ممکنه تو هم به من کمک کنی؟
عالیجناب ،چه کمک از این حقیر بر می آد؟
حقیر ؟چطور کسی که جان من. ...
مادرم رو نجات داده حقیر باشه؟
از الآن به بعد تو مسئول من
و بانوان دربار هستی
من تابع اوامر شما هستم
یه درخواست ازت دارم
لطفاً دستور بفرمایید
من غذایی رو که موقع مسابقه
درست کردی به یاد می آرم
می تونی دوباره کیک گندم سیاه درست کنی؟
نمی دونم چطور بگم
ولی همیشه دلم می خواسته این کارو کنم
با کمال میل این کارو می کنم
غذای شبانه آماده هست؟
تو اینجا چکار میکنی؟
دوستان من تصمیم دارم هر هفته در هفته متن کامل قسمتی از این سریال را که در پایان هفته از تلویزیون پخش می شه را در این بخش بذارم البته اگه از اون استقبال بشه شما میتونید با تبلیغ و دادن نظر به این مطلب از اون استقبال کنید
هر کسی هم قسمتی را ندیده ایمیل وشماره قسمت مورد نظرش را بذاره براش می فرستم
با تشکر