شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 4574
  • چهارشنبه 1394/5/28
  • تاريخ :

غنچه‌ای که هیچ‌گاه گل نمی‌شود!

چرا خداوند در قرآن به پیامبرش می‌گوید: به گل‌هایی که هنوز غنچه‌اند خیره مشو! 

نویسنده: شکوری _ شبکه تخصصی قرآن تبیان

گل فروش

دخترک، چشم دوخته بود به چراغ راهنمای سر چهارراه و داشت نفس‌های آخر ثانیه‌شمار را که به شماره افتاده بود، می‌شمرد: پنج، چهار، سه، دو، یک ... هنوز چراغ هشدار زردرنگ(چراغ احتیاط)روشن بود که جستی زد و با چند گام کشیده خودش را رساند پشت پنجره ماشین و با صدایی لبریز از تمنّا:
- گل دارم گل. ببخشید! گل رز با غنچه نشکفته بدم خدمتتون؟ یک شاخه بخرید لطفا!
بی‌آنکه چیزی گفته باشم یک شاخه رز مینیاتوری نیمه‌باز گذاشت جلوی فرمان.
تا به خودم بیایم چراغ سبز شده بود و باید راه می‌افتادم.
بین راه به این فکر می‌کردم که چرا گل‌های نشکفته خردیدار بیشتری دارند؟ حال اینکه یک شکوفه کاملا باز، از صدر تا ساقه‌اش، از گلبرگ تا کاسبرگ‌اش، از کلاله‌ تا پرچم‌اش، بسی زیباتر است و خوش‌رایحه‌تر.
شاید به خاطر اینکه چند روزی طول می‌کشد تا غنچه به گل تبدیل شود و فرصت بیشتری دست می‌دهد برای همنشینی با این هدیه فروفرستاده از بهشت. به اینجا که رسیدم کریمه‌ای از قرآن از ذهنم گذشت که در تشبیهی زیبا، دنیای دنی را چون شکوفه‌ای می‌داند که سر واشدن ندارد. حال که دامنه سخن بدینجا رسید بگذارید مشام جان‌مان را میهمان کنیم به رایحه گل‌واژه‌های کلام وحی و لختی هم‌سفر شویم با کاروان گل آیات کلام خدا که به راستی بهار همیشه ماناست.

خدا در حبل متینش، خطاب به گل سرسبد هستی، حضرت رسول(ص)، دنیا را با همه زیبایی‌های مسحورکننده‌اش، چونان غنچه‌ای می‌داند که تا باز شود، قطار عمر انسان به ایستگاه آخر رسیده است.

ببینید: وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَٰجًۭا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ ٱلْحَیَوٰةِ ٱلدُّنْیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ ۚ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَیْرٌۭ وَأَبْقَىٰ(طه/131) [و هرگز چشمان خود را به نعمتهای مادّی، که به گروه‌هایی از آنان داده‌ایم، میفکن! اینها شکوفه‌های زندگی دنیاست؛ تا آنان را در آن بیازماییم؛ و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است!]
ابورافع، صحابی پیامبر خدا، داستان شان نزول این آیه را اینگونه برایمان به تصویر کشیده است:
روزی، میهمانی نابهنگام بر رسول خاتم(ص) وارد شد. حضرتش، بساطی برای پذیرایی در خانه‌اش نداشت. مرا گسیل داشت نزد یكى از فروشندگان و خواست تا به صورت نسیه از وی چیزی بستانم مشروط به اینکه تا آغاز ماه رجب مهلت دهد تا بتواند بهایش را بپردازد. اما وی خواسته‌ام را اجابت نکرد و من با دستى تهى باز آمدم .
موضوع را که به پیامبر(ص) گزارش دادم اندکی آزرده‏خاطر شد و فرمود: عجبا! چرا چنین رفتار کرده است؟! آیا نه این است كه من در میان زمین و آسمان به امانتداری شهره‌ام؟ به خدا سوگند! اگر می‌پذیرفت بهای مالش را در موعد مقرر مى‏پرداختم. آنگاه فرمود: حال كه چنین است زره مرا بستان و بفروش و از پولش، اسباب پذیرایی مهیا کن! درست آن جا بود كه این آیه شریفه فرود آمد.(1)
این شان نزول آیه بود که گذشت اما دست‌کم دو شاخه گل معطر و جان‌نواز رهاورد سیاحت در فضای این کریمه است:
یک. روی سخن در این آیه گرچه با رسول خداست اما مراد، مردم‌اند. نه فقط اینجا که در بسیاری از آیه‌های قرآن، خطاب به حسب ظاهر، متوجه شخص شخیص پیامبر(ص) است اما هدف، عموم مردم‌اند. نمونه را، سوره مبارکه اسری، آیه 23:
وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوٓا۟ إِلَّآ إِیَّاهُ وَبِٱلْوَٰلِدَیْنِ إِحْسَٰنًا ۚ إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَكَ ٱلْكِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّۢ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًۭا كَرِیمًۭا ۲۳ [و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکی کنید! هرگاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو!]
در آیه یادشده، به پیامبر(ص) سفارش می‌کند که والدینت را در هنگام پیری، نزد خود نگاه دارد(درست بر خلاف فرهنگ رایج امروزه‌روز که تا پدر و مادری گرد پیری بر رخسارشان می نشیند، رهسپارشان می‌کنند به خانه سالمندان)، حال آنکه به روایت تاریخ، پیامبر(ص) از خردی یتیم بوده و  قرآن نیز بر این گزاره تاریخی صحه نهاده است: أَلَمْ یَجِدْكَ یَتِیمًۭا فَـَٔاوَىٰ(ضحی/6) [آیا خداوند تو را یتیم نیافت و پناه داد؟!] پس نتیجه می‌گیریم که برخی از خطاب‌های قرآن از این باب است که گفته‌اند: "به در بگو تا دیوار بشنود".
دو. باید دید چرا خداوند به پیامبرش می‌گوید: به گل‌های دنیا( زخارف پر زرق و برق حیات مادی) چشم مدوز؟! اگر حوصله به خرج دهید و راغب باشید از راغب اصفهانی برایتان بیاورم که در مفرداتش درباره عبارت: «لا تمدنّ عینیک» می‌گوید: مدّ یعنی کشیدن. و "مدّ عین" عبارت است از: نگاه شدید و طولانی. یا به اصطلاح ما در فرهنگ امروزی: نگاه خیره.
بنا بر مفاد این آیه، هم‌چنانکه دست‌درازی(مدّ ید) به مال مردم جایز نیست، چشم‌درازی(مدّ عین) به دارایی ایشان نیز روا نیست چون گل‌های حیات دنیا، در حد شکوفه هست و هیچگاه باز نمی‌شود(زَهرَةَ الحَیاةِ الدُّنیا).

"در مناطق سردسیر، برخی درخت‏ها میوه نمی‏دهند و در تابستان كمی شكوفه دارند؛ ولی در پاییز زودرس همه شكوفه‏ها می‏ریزند. دنیا نیز هرگز كام كسی را شیرین نمی‏كند، چون شكوفه دنیا نیز برای امتحان است. آن كه می‏كوشد به مقامی برسد، وقتی تا اندازه‏ای كامور شد و تلاش او شكوفه داد، یا مرگش فرا می‏رسد؛ یا بیمار می‏شود؛ یا مشكلات دیگری پدید می‏آید؛ حتی اگر بدان چنگ افكند، تا بخواهد خودش را آماده بهره‏برداری سازد و به آسایش دست یابد، نوبت دیگری فرا می‏رسد، پس نگاه آزمندانه به مواهب طبیعی ممنوع!" (2)

آری! دنیا تا بوده چنین بوده و تا هست چنین خواهد بود. پس یادمان نرود که :  "هر چه را که نپاید دلبستگی را نشاید"(سعدی)

پی‌نوشت‌ها:

1. به نقل از مجمع‌البیان، با اندکی تصرف در جمله‌بندی کلمات
2. تسنیم، جلد 20 -  صفحه 506



 

UserName