شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 1676
  • شنبه 1394/1/15
  • تاريخ :

کرسی درس اخلاق قرآنی (9)

در آیات کریمه کلام وحی، در کنار بیان احکام و عقاید، آیات بسیاری وجود دارد که سبک زیست مسلمانی را در ارتباط با خدا و خلق نشان می‌دهد. در این سلسله نوشتارها، به تبیین پاره‌ای از آموزه‌های اخلاقی قرآن کریم از دریچه سوره مبارکه حجرات، می‌پردازیم.

تمسخر

این شماره: «مسخرگی پیشه کردن»

در قرآن می‌خوانیم: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یکونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یکنَّ خَیراً مِنْهُنَّ... وَ مَنْ لَمْ یتُبْ فَأُولئِک هُمُ الظَّالِمُونَ». [ای کسانی که ایمان آورده‌اید، نباید قومی قوم دیگر را ریشخند کند؛ شاید آن‌ها از این‌ها بهتر باشند و نباید زنی زنان (دیکر) را (ریشخند کند) شاید آن‌ها از این‌ها بهتر باشند... و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند]. (1)
یکی دیگر از ناهنجاری‌های اخلاقی اجتماعی که متاسفانه ابزاری‌های نوین فناوری نیز به شیوع آن بیشتر دامن زده، به سخریه و استهزاء گرفتن افراد است.
استهزاء،‌ در لغت به معنای طلب تحقیر است، با هر وسیله‌ای که صورت گیرد و در اصطلاح عبارت است از مسخره کردن افراد یا برخی امور با گفتار، یا کردار مانند اشاره با چشم و دیگر اعضای بدن که این عمل بیشتر به قصد تحقیر و توهین به دیگران صورت می‌گیرد و گاهی نیز با اهدافی دیگر مانند فراهم کردن زمینه خوشحالی خود و دیگران، تقویت روحیه خود و تضعیف روحیه دشمن، جبران کمبود شخصیت، ارضای روحیه دیگر آزاری و.. انجام می‌پذیرد. در مواردی نیز هدف، مجازات یا تربیت فرد یا جامعه است که در این صورت ممدوح است نه مذموم. [2]
این مفهوم در آیات قرآنی با واژگان دیگری چون سخریه، ضحک، غمز، لمز و همز بیان شده است. «ضحک» به معنای خنده، «غمز» به معنای اشاره با چشم و ابرو، «همز» به معنای عیب جویی در غیاب شخص و «لمز» به معنای عیب جویی در حضور شخص و مسخره کردن وی آمده است که همه این‌ها جنبه ای از ابعاد استهزا می‌باشد. (3)
آیه که صدر سخن بدان مزیّن شد، از دید اهل تفسیر، شان نزول‌هایی چند داشته است.

«از جمله اینکه، جمله لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ در باره ثابت بن قیس، خطیب پیامبر (ص)، نازل شده است که گوش‌هایش سنگین بود و هنگامی که وارد مسجد می‌شد کنار دست پیامبر ص برای او جایی باز می‌کردند، تا سخن حضرت را بشنود روزی وارد مسجد شد در حالی که مردم از نماز فراغت پیدا کرده، و جای خود نشسته بودند، او جمعیت را می‌شکافت و می‌گفت: جا بدهید! جا بدهید! تا به یکی از مسلمانان رسید، و او گفت همین جا بنشین! او پشت سرش نشست، اما خشمگین شد، هنگامی که هوا روشن گشت ثابت به آن مرد گفت: کیستی؟ او نام خود را برد و گفت فلان کس هستم، ثابت گفت: فرزند فلان زن؟ و در اینجا نام مادرش را با لقب زشتی که در جاهلیت می‌بردند یاد کرد، آن مرد شرمگین شد و سر خود را بزیر انداخت، آیه نازل شد و مسلمانان را از این گونه کارهای زشت نهی کرد.
و گفته‌اند: وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ در باره‌ام سلمه نازل گردید که بعضی از همسران پیامبر ص او را به خاطر لباس مخصوصی که پوشیده بود، یا به خاطر کوتاهی قدش مسخره کردند، آیه نازل شد و آن‌ها را از این عمل باز داشت». (4)

نکته‌ها و اشاره‌ها:

1. در آیه یادشده، چون غالباً مردان، مردان را، و زنان، زنان را مسخره می‌کنند، فرمود هیچ مردی مرد دیگری را و هیچ زنی زن دیگری را مسخره نکند، و گر نه ممکن است گاهی اوقات یعنی در غیر غالب، مردی زنی را، و یا زنی مردی را مسخره کند. (5)

مفهوم استهزا و تمسخر، در آیات قرآن با واژگان دیگری چون سخریه، ضحک، غمز، لمز و همز بیان شده است. «ضحک» به معنای خنده، «غمز» به معنای اشاره با چشم و ابرو، «همز» به معنای عیب جویی در غیاب شخص و «لمز» به معنای عیب جویی در حضور شخص و مسخره کردن وی آمده است که همه این‌ها جنبه ای از ابعاد استهزا می‌باشد.

2. «مسخره کردن دیگران، عاملی روانی دارد و از خود برتربینی و تکبّر و گاهی از خود کم‌بینی واحساس حقارت ریشه می‌گیرد و در طول تاریخ بشر عامل بسیاری از درگیرها شده است. کسی که از نظر ارزش‌های مادی یا معنوی همچون ثروت، زیبایی و حتی علم و عبادت خود را از دیگران برتر می‌بیند، آنان را تحقیر و مسخره می‌کند. در حالی که ارزش‌های واقعی بستگی به نیّت‌های افراد دارد و نمی‌توان طبق ظاهر حکم کرد که چه کسی از دیگران برتر است.
چو استاده ای بر مقامی بلند
بر افتاده، گر هوشمندی، مَخند (سعدی)
3. در برخی آیات قرآن اشاره شده که یکی از عوامل عذاب دوزخیان همان مسخره کردن مومنان است و در حدیثی از امام صادق علیه السلام روایت شده که هر کس مردم را مسخره می‌کند، امید نداشته باشد که مردم با او صادقانه دوستی کنند.
4. در این آیه می‌فرماید: از خودتان عیبجویی نکنید. این تعبیر به وحدت مومنان اشاره دارد، یعنی همهی مومنان به منزلهی نفس واحدی هستند که عیبجویی از یک نفر عیبجویی از دیگران است.
چو عیب تن خویش داند کسی
زعیب کسان بر نگوید بسی (فردوسی)
5. مسخره کنندگان و عیبجویان و کسانی که لقب زشت به دیگران می‌دهند، ستمکارند. آری؛ آنان به طرف مقابل خود ستم کرده‌اند که قلب آنان را آزرده و آبروی آن‌ها را برده‌اند؛ و به خود ستم روا داشته‌اند، چراکه گناه کرده‌اند؛ و به جامعه ستم کرده‌اند، چراکه بذر اختلاف را در جامعه پاشیده‌اند.»(6)

راه درمان

1- در نظر آوردن ذلت و خواری دنیوی،
2- تأمل در بدی عاقبت و وخامت سرانجام آن،
3- از بین بردن عداوت و تکبر که در بعضی مواقع باعث تمسخر و استهزاء دیگران می‌شود،
4- یادآوری حسرت و شرم و خجالت و خواری خود در روزی که بار گناهان کسانی را که استهزاء کرده بر دوش دارد و به دوزخ رانده می‌شود. (8)

ختام سخن

پایان‌بخش سخن، حکایتی است پندآموز از زبان خداوندگار ادب، سعدی –علیه الرحمه-

«سیه چرده ای را کسی زشت خواند                    جوابی بگفتش که حیران بماند
نه من صورت خویش خود کرده‌ام                           که عیبم شماری که بد کرده‌ام
تو را من  ار زشت رویم چه کار                                نه آخر منم زشت و زیبا نگار
از آنم که بر سر نبشتی ز پیش                            نه کم کردم ای بنده پرور، نه بیش
تو دانایی آخر که قادر نیم؛                                   توانای مطلق تویی، من کیم؟
گرم ره نمایی، رسیدم به خیر                                   و گر گم کنی، باز مانم ز سیر
جهان آفرین گر نه یاری کند                                     کجا بنده پرهیزگاری کند» (9)

شبکه تخصصی قرآن تبیان

پانویس‌ها:

1. سوره حجرات، آیه 11
2. دایره المعارف قرآن مجید، ج 3
3. لسان العرب، التحقیق، کشاف زمخشری ج 4 ص 795 به نقل از روزنامه کیهان
4. تفسیر نمونه، ج 22، ص 177
5. تفسیر المیزان، ذیل آیه 11 سوره حجرات
6. تفسیر مهر، ج 19، ص 270، با اندکی تصرف
7. الدر المنثور، ج 6، ص 328
8.  سایت پژوهه،  علی اکبریان تبریزی
9. بوستان سعدی، باب دهم

UserName