
سالهاست که رادیو، تلویزیون و سینمای کشورمان در ایام ماه محرم، رخت عزا به تن میکنند و با سوگواری سوگواران همراهی میکنند، سالهاست که از هزاران رسانه در ایام عزاداری مولای متقیان، نوای مصیبت ضربت خوردن و شهادت علی علیهالسلام به گوش میرسد و این نوا بارها و بارها تکرار میشود و هر یک به نوعی فداکاریها، رشادتها و مصیبتها را میگویند.
رسالت برنامهسازان
اما کمتر کسی پیدا میشود که به آثار ضعیف تولیدی صدا و سیما در این حوزه، اعتراضی بکند. اگر پر بیراه نگفته باشیم، در طول سی و اندی سالی که از انقلاب میگذرد و در ایام مختلف سال، تلویزیون کشورمان پر میشود از انبوه فیلمها و سریالهای تلویزیونیای که با سرمایهای اندک، بهعنوان برنامههای مناسبتی ساخته میشود؛ و بیرو دربایستی باید اعتراف کرد که این آثار بهدلیل نداشتن کارگردانان قوی، فیلمنامه منسجم و تحقیقشده، بازیگران درجه اول و نداشتن جلوههای بصری درنهایت چنان از سکه جذابیت تهی میشوند که نه موفق میشوند تاثیری روی جامعه بگذارند و نه رسالت خود را به انجام برسانند. البته بر کسی پوشیده نیست که دست گذاشتن روی اعتقادات جامعه و بهتصویر کشیدن داستانی مبتنی بر اسطورههای اعتقادی مردم کار سادهای نیست و کسانی که به این وادی وارد میشوند باید بصیرت و دانایی را با شجاعت و رشادت گره بزنند.
حضرت سلیمان و حضرت یوسف(ع)
از دورانی کودکی به ما میگفتند که داستان حضرت یوسف(ع) برترین داستان جهان است، از معجزات و شخصیت ماورایی حضرت سلیمان برایمان داستانها نقل میکردند، میگفتند ظلمی که بر امام حسین و خاندانش در کربلا گذشت، بزرگترین مصیبت تاریخ بود که دل سنگ را هم آب میکرد و از زندگی علی(ع) و یاران برگزیدهاش چون مالک اشتر، قهرمانان بزرگی برایمان ساخته شد. ولی سنگینی این ماجرا زمانی بود که پس از خروج از سینمایی که فیلم «ملک سلیمان» را نمایش میداد، دوستی به من گفت: «تصور دیگری از حضرت سلیمان داشتم، او را خیلی بزرگتر و ماوراییتر میدیدم و این کسی که «امین زندگانی» نقشش را بازی کرد، حضرت سلیمان داستانهای من نبود». قرآن مجید، حضرت یوسف(ع) را زیباترین انسان روی زمین تصویر مینماید و داستان زندگیاش را هرچند کوتاه ولی خواندنی و شنیدنی ارائه میفرماید، پیامبری عظیمالشان که در برههای از تاریخ راهنمای قومی از زمینیان بود و حکایت حیاتش نقل تمامی محافل. اما آیا سریال «یوسف پیامبر» چنین تصویری از آن پیامبر خدا ارائه کرد؟ نمایش داستان یوسف پیامبر در قالب یک سریال تلویزیونی بسیار طولانی که بر قسمتهای زیادی از روایتش نقدها و شبهههای فراوانی وارد بود آیا کمکی به تصویرسازی حضرت یوسف(ع) در جامعه کرد؟ بماند که با توجه به علاقه مردم به داستانهای مذهبی و تاریخی، سریال «یوسف پیامبر» بینندگان خود را بهدست آورد، ولی درک این نکته که این بینندگان چه چیزی بهدست آوردند، محل سؤال است.
امام حسین (ع)
اما از سوی دیگر، همیشه تاریخ تصویری اسطورههای مذهبی به صورت تجربهای که با «یوسف پیامبر» و «ملک سلیمان نبی» داشتیم ورق نخورده است؛ چنانکه 16 سال از اولین نمایش فیلم سینمایی «روز واقعه» بهکارگردانی «شهرام اسدی» براساس فیلمنامهای از استاد بیضایی میگذرد و کماکان بسیاری از صاحبنظران، این اثر سینمایی را مهمترین سند تصویری از پیام واقعه کربلا میدانند. حکایتی که در آن جوانی نصرانی که تازه اسلام آورده است، در جریان عروسی خود دل به ندائی میسپارد که او را به یاری فرا میخواند. «عبدا...» درپی این ندا، بیابان به بیابان میتازد تا به کربلا میرسد، در عصر روز عاشورا، زمانی که «حقیقت» را در زنجیر.... پاره پاره بر خاک ... و بر سر نیزه میبیند. اگر هزاران سال هم بگذرد و کسی همتی تازه نکند، «روز واقعه» و تصویری که این فیلم از عمق حماسه عاشورا نشان میدهد برترین اثر سینمایی در حوزه اسطورههای مذهبی خواهد ماند. نمایشی که با بندبند وجود تماشاگرش ارتباط برقرار میکند و دل و جان او را متوجه واقعهای عظیم میکند. با اینکه داستان «روز واقعه» از دید یک ماجرای فرعی به داستان کربلا ورود پیدا میکند که در آن نه جنگی دیده میشود و نه خونی ریخته میشود و نه حتی سپاهیان حق و باطل، در رویارویی با یکدیگر بهتصویر کشیده میشوند، موفق شده است تا پیام کربلا را در دل عاشقان بنشاند، بی آنکه زیادهگویی کند و یا تمام وقتش را به ذکر مصیبت بگذراند.
امام علی (ع)
نسخ مکتوب از زندگی امام علی(ع) و یارانش بسیار است، ولی آیا تمام مردم کشور ما مخاطب کتابهای سنگین و ضخیم تاریخی هستند؟ یقینا نمایش داستان زندگی امام اول شیعیان در تلویزیون و در قالب سریالی به کارگردانی «داوود میرباقری» مهمترین و عامترین منبعی است که مردم، تا سالهای سال و شاید تا ابد، برای یادآوری زندگی حضرت علی (ع) به آن استناد خواهند کرد. تصویری که فیلمنامه «میرباقری» از «امام علی(ع)» نمایش داد فراموش نشدنی است، فیلمنامهای که نه بر آن خللی وارد بود و نه بازیگری و کارگردانی آن قابل نقد. بعد از گذشت سالها، هنوز جنگهای «صفین» و «نهروان» را با جزئیاتش بهخاطر داریم، «محمدبن ابیبکر» را با بازی «پرویز پرستوی» بهیاد میآوریم و بهراحتی میتوانیم از «طلحه»، «زبیر»، «مروانبن حکم»، «ولید» و «اشعث کندی» سخن بگویم. چنانکه گوشهای از رشادت، مردانگی و وفاداری «مالک اشتر» را در بازی «داریوش ارجمند» به یاد داریم و معنای کید و نیرنگ «معاویه» و «عمرو عاص» را در بازی هنرمندانه «بهزاد فراهانی» و «مهدی فتحی».
روزنامه خراسان